منصور امان
گُسترش بی توقف ویروس کُرونا و گرداب مرگباری که در حال فرو بردن مردُم سراسر ایران در خود است، جای تردید باقی نمی گذارد که باید قاطعانه از رفع تحریم دفاع کرد.
امروز که کشور با یک پا از آستانه یک فاجعه انسانی گذر کرده و می رود که تا به تمامی بدان گام بگذارد، وظیفه ای فوری تر و میهنی تر از خواست پایان دادن به مُحاصره ای که برای جلوگیری از کُمک رسانی به مردُم مُصیبت زده ایران بر پا شده، وجود ندارد. اخراج پزشکان بدون مرز، فقط نوک کوه یخ این سیاست تبهکارانه است که ارتباط ایران با جهان خارج را قیچی کرده و جامعه را در یکی از سخت ترین دوران حیاتش از دریافت کُمکهای موثر و حیاتی محروم ساخته است.
بیرون راندن تیم پزشکان بدون مرز علامت بدون سووتفاهُمی است که ج.ا به جامعه بین المللی می دهد: بدون رفع تحریمهای نفتی یا دستکم دسترسی به بخشی از درآمدهای آن، مرزهای ایران به روی کُمکهای خارجی بسته و به روی ویروس کُرونا باز است.
اُلگوی رژیم ولایت فقیه در این رابطه بازی موش و گربه ای است که در دوره بُحران هسته ای با طرفهای خارجی اش پیش می برد. به این صورت که از یکطرف پیامهای اُمیدوار کننده در شکل تن دادن به مُذاکره و بازرسی می فرستاد و از طرف دیگر، از مُذاکره هدفمند و بازرسی هم جانبه سر باز می زد. امروز نیز در همان حال که از اتحادیه اُروپا کُمک مالی و کالایی می گیرد، گروه پزشکان بدون مرز فرانسوی را هم اخراج می کند.
در همین حال رژیم مُلاها مایل نیست کُمکهایی که از کشورهای مُختلف دریافت می کند، به محور اخبار و مسائل شیوع کُرونا در ایران و جنبه های انسانی آن تبدیل شود. سازمان پزشکان بدون مرز که یک نهاد شناخته شده و مُعتبر بین المللی در زمینه کُمک رسانی داوطلبانه به نُقاط بُحران زده است، از نظر بُرد خبری – تبلیغی می توانست دارای چنین کیفیتی باشد. این امر به ویژه هنگامی که “نظام” یک کمپین پُر خرج را در آمریکا با پُشتیبانی شماری از پایوران و کارمندان دولت آقای اوباما علیه تحریمهای نفتی و مالی به راه انداخته، اتفاق مطلوبی به شمار نمی رفت. حاکمیت از آن بیم دارد که ابتکارهایی اینچنین، کمپین مزبور را کمرنگ کرده و از آن بدتر، آن را دفاع ناپذیر و خُنثی سازد.
برای آقایان علی خامنه ای و حسن روحانی کُمکهای تخصُصی، تجهیزاتی و کالایی شفابخش نیست؛ آنها می خواهند با “چشمه زُلال” پالتهای پول درمان شوند. این شُهود غیبی آنها از فواید ویروس کُرونا است که در ابتدا به انکارش پرداختند و اینک دریافته اند که با باز گذاشتن دریچه سیل آن به روی جامعه، شاید بتوانند همدردی و شوک بین المللی را به وجه نقد تبدیل کنند.
حاکمان کشور مردُم را از کُمکهایی که به شدت بدان نیاز دارند محروم کرده اند تا برچیدن آن را با رفع محرومیت خود از درآمدهای بادآورده نفتی مُعامله کنند. سلامت، امنیت و زندگی فردی و اجتماعی مردُم در نگاه آنها مقوله ای مُجرد و بی اهمیت است که گاه می توان آن را لگدمال کرد و گاه به گروگان گرفت. برای آنکه رشته تحریم زندگی، شادی، آزادی و خوشبختی گُسسته شود، باید همین امروز بند از بند رژیم استبدادی – مذهبی ولایت فقیه جُدا کرد.