فرصتطلبی حکومت ولایت فقیه در شیوع کرونا با تبدیل آن به ابزار سرکوب درعین درماندگی و دروغ
سایت ایران کارگر: بیش از یکماه از همهگیر شدن ویروس کرونا در ایران میگذرد؛ اما مقامات حکومتی با در پیش گرفتن سیاست دروغ و لاپوشانی در اطلاعرسانی به موقع و شفاف، نسبت به تهدید این بیماری و موکول کردن خبر انتشار قطرهچکانی آن به روزهای پس از برگزاری انتخابات مجلس، نقش اساسی در گسترش این ویروس کشنده در شهرهای مختلف کشور بازی کردهاند.
هدف آنها این بود تا به خیال خود ترس از سرایت این ویروس، مانع مشارکت مردم در انتخابات نشود. با این حال، آنها در شرایطی که مردم را از این موضوع بیخبر گذاشته بودند، از صندوقهای رای چیزی جز تحریم گسترده انتخابات درو نکردند.
پس از پایان نمایش انتخابات مجلس که بازتاب تحریم و بایکوت بیسابقه تمامیت نظام از سوی مردم ایران بود، مقامات دولتی در عین درماندگی در چاره کردن معضل بزرگ کرونا، با بیعملی خود، تلاش کردهاند تا خطر این بیماری را به سلاحی برای ترساندن و ساکت کردن تودههای ناراضی و خانهنشین کردن جامعه تبدیل کنند.
حاکمیتهای خودکامه که در چنین شرایطی، پایههای سلطه خود را لرزان میبینند، از هر تجمع و اعتراض همگانی مردم به شدت در هراسند؛ بنابراین، غالب ساختن فضای ترس بر جامعه، برگ برنده آنها بوده و هست.جیف لوگو تلگرام ایران کارگر
جمهوری اسلامی نیز آنگاه که تحریم کامل انتخابات، شکستی بزرگ برای تمامیت نظام به ثبت داد، از یک سو کوشید تا این خطر فراگیر، به فروپاشی سلطهاش بر جامعه، نینجامد و از دیگر سو بر اعتراضات در تقدیر پس از تحریم انتخابات، در بستری از معضلات حل ناشده و روبه فزونی مردم، مهار سرکوب بزند.
بخشی از بدنه نظام ولایت فقیه، به همهگیری کرونا همچون جنگ ۸ ساله با عراق به عنوان یک نعمت مینگرند؛ نعمتی که در یک حالت خودبخودی قادر است جامعه را در خود فروبرده و خانهنشین کند و صدای اعتراض مردم را خاموش سازد.
دولتمردان این نظام سراپا غرق در فساد و تباهی، پیش از آنکه حفظ جان افراد جامعه برایشان مهم باشد، در اندیشه حفظ حاکمیت لرزان خود به هر قیمت هستند.
برای سالیان، ساختار این رژیم سرکوبمحور در نقطه مقابل سیاستهای سلامتمحور قرار داشته است. از آنجایی که ساختار این نظام، دستخوش هیچ تغییر و تحولی نبوده است، بیهودهانگاریست که انتظار درمان این درد (کرونا) و سامانیابی وضعیت به شدت شکننده و ناهنجار سلامت جامعه را از سوی مقامات آن داشته باشیم.
مردم به خوبی میدانند که هیچ دردی در این حکومت فاسد درمان ندارد و چاره کار تنها در گرو یک تلاش همگانی و خرد جمعی آنهاست.
در چنین وضعیتی است که هوشیاری اقشار مختلف مردم ایران، به ویژه کارگران، دانشجویان، دانشآموزان، معلمان، بازنشستگان و … باید و میتواند، فرصتطلبی این نظام دیکتاتوری را به فرصتی برای افزودن بر اعتراض و رساتر ساختن فریاد مطالبهگریشان بدل سازد.