نوری زاد؛ تنها دارایی یعنی جانش را وسط گذاشته است


احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت: خانوادۀ محمد نوری‌زاد از تلاش ناکام او برای خودکشی در زندان وکیل آباد مشهد خبر داده‌اند. نوری‌زاد پیش از این، در پی محکومیت فرزندش به سه سال نیم زندان، تهدید کرده بود که در اعتراض به فشارهای امنیتی علیه خانواده‌اش به زندگی خود پایان خواهد داد.

نوری‌زاد از روزی که در روزنامۀ کیهان مطلب می‌نوشت تا کنون که حکم سنگین خود را در زندان وکیل‌آباد تحمل می‌کند، راه بسیار درازی را پیموده است. او به واقع از منتهی‌الیه یک طیف سیاسی به منتهی‌الیه قطب مقابل آن، تغییر جایگاه داده است. سرعت این تغییر و وسعت دامنۀ آن سبب شده است تا برخی افراد نسبت به نوع رفتار او تردیدهایی را مطرح کنند، اما واقعیت این است که نوری زاد کنش سیاسی خود را بر عواطف بسیار رقیق انسانی استوار کرده است و ظاهراً تحلیل‌های سنجش‌گرانۀ مبتنی بر هزینه – فایده‌های شخصی و اجتماعی کنش سیاسی را بیشتر قید و بندی بر پای خود احساس می‌کند تا اینکه بخواهد بر مبنای آنها حرکت کند. این است که نوری‌زاد در جامعه‌ای مانند ایران تا حدودی تنهاست و معمولاً افرادی با او همراهی و همکاری می‌کنند که از همان زاویۀ مورد نظر وی وارد دنیای سیاست شده‌اند.

شاید به دلیل همین تنهایی، نظام سیاسی برای مدتی چشم بر نوع فعالیت نوری‌زاد بست و حتی ادبیات و لحن بی‌سابقۀ او در حمله به مقام‌ها و نهادهای حساس را تحمل کرد. نوری‌زاد اما همین که در پی کار جمعی برآمد و چهره‌هایی را به امضای نامه‌ای دسته جمعی ترغیب کرد، به اتفاق همراهانش گرفتار حاکمه و زندان شد. زندان محیط محدود و محدود کننده‌ای است و امکان چندانی برای چالش با حکومت باقی نمی‌گذارد. از این رو، نوری‌زاد که اصولاً با هر نوع محدودیتی سر نزاع دارد، تنها دارایی خود یعنی جانش را وسط گذاشته است تا از طریق به خطر انداختن آن، هزینه‌ای را به حکومت تحمیل کند.

در این میان اما مشخص نیست که حکومت، به خطر افتادن جان نوری‌زاد را تا چه اندازه برای خود هزینه‌زا می‌داند. در واقع همین نکته وضعیت را بغرنج کرده است. البته طبیعی است که مرگ هر زندانی سیاسی برای حکومت‌ها بدون هزینه نیست؛ اما حکومت‌ها در این مورد حسابگری ویژۀ خود را دارند و معمولاً تسلیم شدن در برابر خواست زندانی را هزینه‌زاتر از مرگ احتمالی او برای موجودیت و اقتدار خود تصور می‌کنند.

در چنین وضعیت‌هایی برای ختم به خیر شدن ماجرا معمولاً راه حل‌های میانه توصیه می‌شود اما راه حل میانه نیاز به گفتگو و انعطاف دو جانبه دارد. من در این مورد با رفتار حکومت کم و بیش آشنایم! اما نمی‌دانم مشی سیاسی نور‌ی‌زاد تا چه اندازه گفتگو با قطب مخالف خود را موجه و انعطاف احتمالی را امری مباح می‌داند.

با این همه جا دارد که نیروهای میانجی از سر انسان‌دوستی به این ماجرا ورود کنند و با کمک به آزادی نوری‌زاد و همراهان او از زندان، شرایط را برای او به سال‌های قبل برگردانند سال‌هایی که حکومت نوع کنش سیاسی نوری زاد را به هر دلیلی تحمل می‌کرد.