منصور امان
مجلس دهُم و خاتمی؛ تحرُک یا رعشه مرگ؟
فقط سه هفته پیش از پایان دوره دهُم مجلس مُلاها، این اُرگان تشریفاتی با ژست محدود سازی قُدرت شورای نگهبان بر صحنه سیاست ج.ا هُنرنمایی می کند. برای محفلی که بیشتر با رُسواییهای مالی و جنسی و هرزه گویی در مرکز اخبار قرار می گیرد، این یک تحُول توجُه پذیر است، حتی اگر اقدام آن بیشتر در طبقه بندی “فُکاهی” جا داشته باشد.
مجلس مُلاها در میانه ماه جاری طرحی را به تصویب رساند که بر مبنای آن سپاه پاسداران از لیست مراجع کسب اطلاعات در باره نامزدهای مجلس حذف گردیده و شورای نگهبان موظف شده فقط تحقیقات وزارت اطلاعات، دادستانی کل، سازمان ثبت احوال کشور و نیروی انتظامی را ملاک رسیدگی به صلاحیتها قرار دهد. یک هفته بعد (۲۲ اُردیبهشت)، کُرسی نشینان با یک طرح پُر سروصدای دیگر تلاش کردند نگاه ها را به خود جلب کنند. این بار آنها خواهان دریافت اختیار نظارت و برکناری حُقوقدانان شورای نگهبان شدند.
نمک نشناسی راهیافتگان به مجلس دهُم مُلاها در برابر شورای نگهبان رابطه روشنی با کنار گذاشته شدن اکثریت آنها از مجلس بعدی دارد. آقای خامنه ای و همدستانش ترکیب یکدست تری را برای نهاد فرمایشی انتخاب کرده اند که در آن اکثریت مُنتخبان کنونی جایی ندارند. باند حاکم به این ترتیب به گونه صریحی پایان مصرف جناح میانه حُکومت و زائده های اصلاح طلب اش را اعلام و رسمیت بخشیده است.
در حالی که مجلس مُلاها خود به طور مُستقل اختیار قانونگذاری ندارد و مُصوبات آن تنها پس از مُوافقت شورایی نگهبان اعتبار می یابد، روشن است که طرحهای مزبور چیزی بیشتر از یک ژست توخالی و مُضحک را نمایندگی نمی کند. برای شورای نگهبان جست و خیز نهاد زیردست از سطح مُزاحمت فراتر نمی رود و با آن نیز به همینگونه برخورد کرده است.
دامنه تاثیرات تجدید آرایش قُدرت اما فقط کنار گذاشته شدگان از مجلس را در بر نگرفته. فشار پیامدهای غیردلچسبی که اخراج از زیر چتر قُدرت و ثروت با خود دارد، “اصلاح طلبان” حُکومتی را نیز به سختی دُچار بُحران داخلی کرده است. دسته بندیهای مُختلف این باند، برنامه و سیاست شکست خورده ای که به طور دسته جمعی پیش برده اند را زیر سووال برده و هریک دیگری را مسوول آن مُعرفی می کند. هراس آنها از بی آیندگی سیاسی زیر “خیمه نظام” و محروم شدن از قُدرت و نعمتهای زمینی آن، به آشوب کشیده شده و ساختارهای بنا شده اینان برای سهم گرفتن از قُدرت درهم فرو می ریزد.
هیچ نشانه ای روشن تر از آفتابی شدن آقای مُحمد خاتمی به وجود این بُحران شهادت نمی دهد. او پس از یک دوره غیبت برای آرام کردن همریشان آشُفته اش و روحیه دادن به آنها پا به میدان گذاشت، بدون آنکه طرح مُشخصی در دست و نقشه راهی برای نشان دادن داشته باشد. سُخنان بی مُحتوا و موعظه وار او نه تنها موجب تخفیف بُحران “اصلاح طلبان” نشد، بلکه با جاری شدن سیل انتقاد و حمله به شخص او، آن را عمیق تر کرد؛ این دُرُست همان تاثیر مُتضادی است که ژست میان تُهی مجلس برای جناح میانه حُکومت به جا گذاشت. تفاوت فقط در زمانبندی تشدید بُحران است؛ در مورد آقای خاتمی واکُنش بی درنگ بود، در مورد ژست مجلس ترکش در راه است.
جُدا از این نُقطه تمایز، تحرُک اخیر دو باند حُکومتی دارای یک ویژگی مُشترک است و آن رعشه یک جریان نیمه مُرده سیاسی است، پیش از آنکه جان به تمامی از بدنش خارج شود.