روزنامه آفتاب یزد نوشت: اینکه زنی در گود زورخانه میل بزند و کباده بکشد، برای خیلیها دور از ذهن به نظر میرسد چرا که ورزش زورخانهای از اول پیدایش تا به امروز یک ورزش مردانه تلقی شده و آئین پهلوانی در جامعه امروز برای زنان سرزمین مان تعریفی ندارد.
با این حال هستند زنان پهلوانی که با همه سختیها و نگاههای نا متعارف به این موضوع، پای در گود زورخانه میگذارند و آئین پهلوانی را تمرین میکنند به امید اینکه در این ورزش جایی برای خودشان باز کنند. شاید این سوال در ذهن شما هم به وجود آمده باشد که چرا ورزشهای زورخانهای تا کنون بین المللی نشده است، واقعیت این است که تا زمانی که در این رشته ورزشی جایگاهی برای زنان تعریف نشود هیچ گاه رنگ عرصه بین الملل را به خود نخواهد دید، اما آیا امیدی هست که بعد از گذشت قرنها و با وجود تحولات اجتماعی شاهد حضور ورزشکاران زن در این عرصه باشیم؟آیا امیدی هست که دختران ایرانزمین هم روزی پهلوان خطاب شوند بدون اینکه نقشهای قالب و از پیشتعیین شده اجتماعی بر آنها تحمیل شود؟ آیا آموزههای پهلوانی فقط میتواند مختص پسران و مردان باشد؟ آیا زمان آن نرسیده که القابی مانند جوانمردی و مردانگی جای خود را به انساناندیشی بدهند و از شکافهای جنسیتی به سمت انتقال آموزهها به دختران در کنار پسران حرکت کنیم؟ آیا آئین پهلوانی تنها برای مردان تعریف شده است؟ آیا در شاهنامه، پهلوانی و جهان پر تنش و اسطورهای آن فقط مختص مردان بوده است؟
برای بررسی این موضوع با یکی از زنانی که با استواری پا به عرصه ورزش زورخانهای گذاشته تا قدمی هر چند کوچک، در راه پر فراز و نشیب بین المللی شدن این ورزش بردارد به گفتگو نشستیم که در ادامه مشروح آن را خواهید خواند.
کمی در رابطه با خودتان توضیح دهید؟
من رایحه مظفریان ۳۴ ساله و دانشجوی دکترای جامعه شناسی هستم و در حال حاضر ورزش زورخانهای انجام میدهم.
به طور کلی نظرتان درباره ورزش باستانی چیست؟
هم از زن بود دین یزدان به پای
یلان را به نیکی بود رهنمای
ورزش باستانی ایران و زورخانه نماد تمدن ایرانیان است و ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ غنی ایران دارد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که قدمت آیین پهلوانی به دورهی ایران باستان برمی گردد. این ورزش در قرن هشتم ه. ق. در هندوستان، پاکستان، عراق و آسیای میانه گسترش یافت و اکنون در بیش از ۶۰ کشور جهان مورد استقبال قرار گرفته است. در این کشورها زنان نیز به عنوان بخشی از جامعه که داوطلب آموختن صفات و مهارتهای پهلوانی هستند در این زمینه فعالیت میکنند، اما سوال من این است که چرا در ایران که نقطه شروع این ورزش بوده است هنوز زنان حق شرکت ندارند؟ اکثر زنان شاهنامه نمونه بارز زن تمام عیار هستند و در عین برخورداری از فرزانگی، بزرگمنشی و حتی دلیری، از جوهر زنانه به نحو احسن نیز برخوردار هستند. رودابه، تهمینه، گردآفرید، فرنگیس و کتایون ممکن است در کنار سام، زال، رستم، سهراب، سیاوش و اسفندیار، نقشی فرعی داشته باشند، ولی بدون اینها معلوم نیست بر سر قهرمان مرد چه میآمد و چه ساختار و چه جذابیتی برای داستان باقی میماند.
زنان در شاهنامه نه تنها از این دیدگاه که دلبران و دختران و مادران قهرمانان بودهاند، بلکه از دید شخصیتهای مستقل و اثرگذار هم میتوانند مورد بحث باشند و تا حدی هم بودهاند. خطرکردن، جنگیدن، بلندپرواز بودن، خردورزیدن و قدرت انتخاب که در زنانی، چون سیندخت، فرانک، گردیه، کتایون و دیگران دیده میشود، لزوماً صفاتی مردانه نیستند، بهویژه هنگامی که فضا، فضای اشرافی و حماسی باشد. در دیدگاه فردوسی، بزرگترین خالق پهلوانهای کهن ایرانی زن منزلت فرشتگان را دارد و مظهر خوشبختی نشان داده میشود و در دوراندیشی و پارسایی و عقل و درایت و دلاوری و تیزهوشی همچون مردان مورد ستایش قرار میگیرد.
به نظر شما چرا زنان باید توانایی حضور در زورخانه را داشته باشند؟
زنان و دختران این سرزمین باید مثل سایر کشورها سهمی از ورزش ملی و باستانی کشورشان داشته باشند. در سایر کشورها مثل تایلند، ژاپن، چین، ترکیه و … ورزشهای ملی، باستانی و آیینی وجود دارد که سالهاست زنان در آن شروع به فعالیت کرده اند. ما برای رسیدن به این سهم و حق مسلم زنان مشارکت سایر زنان جهان در ورزشهای ملی کشورشان را در صفحه و سایتمان معرفی کرده ایم، اما واقعیت این است که حضور در محیطی امن در زورخانهها حق زنان ایرانی است که به دلایل واهی از آنها سلب شده است.
شما چطور ورزش زورخانهای را آغاز کردید؟
حدود ۶ سال پیش به طور اتفاقی با ورزش زورخانهای آشنا شدم. تا قبل از آن مثل اکثر زنها این ورزش را از تلویزیون میدیدم و یا شاید ترس داشتم وارد زورخونه بشوم و حتی برایم عجیب هم بود که زنها ممکن است بتوانند به عنوان تماشاگر در زورخونه حضور داشته باشند. زمانی که با رییس هیئت ورزش زورخانهای استان فارس آشنا شدم، آقای غرقی من را متوجه این موضوع کرد که زنان اگر نتوانند وارد این عرصه ورزشی شوند این ورزش هیچ گاه نمیتواند بین المللی شود. من به هیچ شکل سابقه انجام این ورزش را نداشتم. شناختی هم از این ورزش نداشتم.کم کم شروع به رفتن به زورخانه کردم و درباره آن مطالعاتم را آغاز کردم، از طرف دیگر هم قواعد، آداب و مرام این ورزش را یاد گرفتم. البته این ورزش انقدر جزییات مهم و دلنشین دارد که هر چه بیشتر واردش میشویم عمیقتر میشود. در نهایت یک روز خانمی برای اولین بار جلوی چشم هزاران نفر در استادیوم آزادی کباده گرفت و بعد از آن جناب غرقی او را به من معرفی کرد. من با ایشان تماس گرفتم. چند بار خانم شاناز فدایی را دیدیم و تقاضانامه درخواست زنان برای آموزش دیدن در این رشته را به فدراسیون ورزشهای زورخانهای بردم. برای فدراسیون خیلی عجیب بود. مدیر دوره پیشین و همکارانشان تعجب کردند با من گفتگو کردند تا حدودی بهانه تراشی کردند و هرگز به تقاضای ما جواب کتبی ندادند.
پیشکسوتان این ورزش از حضور زنان در زورخانه ناراضی نیستند؟
پهلوانان و پیشکسوتان که به شدت با حضور زنان در این ورزش مخالف هستند، اما آنها باید بپذیرند که این ورزش باید راههای بین المللی شدن و معرفی شدن به جهان را بپیماید. باید بپذیرند ملیت مفهومی صرفا مردانه نیست. جامعه و ملت ایران هم زنان هستند و هم مردان. اینکه بارها ابراز میکنند گود زورخانه مقدس است، پاسخ بسیار واضحی دارد، گود زورخانه از خانه خدا و مسجد مقدستر نیست.زنان هیچگاه از حضور در اماکن مقدس منع نشده اند. تقدس گود امری انتسابیست که از سمت مردان به گود نسبت داده شده است و حتی اگر به تقدس آن احترام هم بگذاریم زنان در تمام امور مقدس مشارکت دارند. زنان در طول تاریخ، در جنبشهای بسیاری مشارکت کردند. سلاح به دست گرفتند در خط مقدم جنگیدند، در جنبش تنباکو، در هشت سال دفاع مقدس حتی بدون سلاح در این روزهای سخت کرونایی شاهد دلاوریهای زنان در خط مقدم هستیم. مقدس بودن گود زورخانه هیچ تضادی با حضور زنان در این گود برای ورزش کردن ندارد.
به نظر شما دلیل مخالفت مردان به حضور زنان در زورخانه چیست؟
پیشکسوتان میگویند زنان خارج از گود یا در خانهها ورزش کنند. سوال این است که آیا زنان خانه خدا را از رواق مسجدالحرام زیارت میکنند؟ یا در دل صحن طواف میکنند؟! اینکه این گود مقدس است و زنان نباید در گود ورزش کنند اهانت به مقام والای زنان است. یعنی حضور زنان در گود ممنوع است؟! شاید باید اکثر مردان مخالف حضور زنان، در ادبیاتشان تجدید نظر کنند. همچنین ورزش کردن زنان در خانه که مجوز احتیاج ندارد! مردان مخالف ابراز میکنند که زنان در خانه ورزش کنند حتی تا این حد برای جزئیترین دغدغههای زنان و مکان ورزشی زنان به خودشان اجازه اظهار نظر میدهند. در حالی که زنان اکنون تیم کشتی و وزنه برداری دارند، روی تشک کشتی ورزش میکنند، ولی همچنان ذهنیت اکثر مخالفین این ورزش درگیر تقدس گود زورخانه است. با این حال اگرچه تقاضای زنان برای ورزش در زورخانه سالهاست روی میز فدراسیون و سایر نهادها و وزارتخانهها مانده است، ولی شاید به همت دسته جمعی زنان و مردان علاقهمند تابوی این امر شکسته شود.
همسر، برادر یا پدر شما چه واکنشی در خصوص ورزش مورد علاقه شما دارد؟ آیا شما را تشویق میکند؟
من البته خیلی تمایل ندارم از نظر همسر و پدر و برادرم صحبت کنم. اگر چه واقعا مشوق و همراه من هستند و نه تنها من بلکه سایر بانوان باستانی کار هم از حمایت خانواده هایشان بهرهمند هستند، ولی علاقه من به این ورزش ارتباطی با سلیقه مردان خانواده من ندارد. مگر زنی که رشته کاراته را انتخاب میکند به دلیل علاقه شخصیش از مردان خانواده اش اجازه میگیرد؟! خود زنان باید به سطحی از علاقه برسند و در هر امور و مسیر خودشان را انتخاب کنند. مسئله من این است که توقف نزدیک به پانزده سال درخواست زنان برای انجام این ورزش به دلیل بها دادن به نگاه و تفکر مخالفین ایجاد شده است. هر امری که تبدیل به تابو شود شکستن آن زمان و بستر فرهنگی لازم دارد. اکنون هم از سمت برخی مردان به شدت پیامهای ناراحت کنندهای دریافت میکنیم. آزار کلامی و تهدیدهایی که از شان این ورزش و منش پهلوانی به دور است و بیش از اینکه ما را ناراحت کند خود مردان باید از این امر خجالت زده باشند وگرنه مسیر و راه ما مشخص است.
آیا از لحاظ قانونی منعی برای حضور زنان در زورخانه وجود دارد؟
برای ورود زنان هیچ ممنوعیت قانونی وجود ندارد. در هیچ کدام از آیین نامههای داخلی فدراسیون ورزش زورخانهای و فدراسیونهای آماتوری یک جمله پیدا نمیکنید که دستور داده باشد که ورود زنان به گود زورخانه ممنوع است. این یک عرف بین خود مردان است که با حضور زنان به آرامی در ذهنها جا خواهد افتاد و این تابو شکسته خواهد شد.
به نظر شما اینکه زنان اجازه ورود به زورخانه را ندارند تا چه اندازه میتواند در جامعه تاثیر داشته باشد؟
در چنین شرایطی استعدادهای بسیاری از دختران و زنان سرزمینمان به هدر میرود. سالیان دراز پسر بچهها هم تا زمانی که ریش و سبیل در نمیآوردند و بالغ نمیشدند اجازه ورود به ورزش زورخانهای را نداشتند تا اینکه پس از تغییرات و انعطافهایی که این ورزش از خود نشان داده است فضا برای حضور پسر بچهها هم مهیا شده است. اکنون مدارسی وجود دارد که به طور تخصصی به آموزش این ورزش برای پسران میپردازند، اما همچنان دختران در این ورزش نادیده گرفته میشوند.در این امر دو نکته قابل توجه است اول اینکه نشان میدهد پس این ورزش انعطاف دارد و قواعد و قوانینش به محکمی آنچه که ادعا میشود نیست، چنانچه میبینیم پسران برای مدتها اجازه حضور نداشتند، ولی اکنون سالهاست مشارکت میکنند و رتبههای مختلفی هم کسب میکنند. پس چرا زنان سهمی از این انعطاف نداشته باشند؟! دوم اینکه ارزش و منزلت مقام زن برای حضور در مکان ورزش ملی از یک پسر بچه بالغ نشده کمتر است؟! پسران بدون ممنوعیت عرفی و حتی با استقبال میتوانند وارد گود زورخانه شوند و ورزش کنند و برای به دست آوردن این حق نجنگیده اند بلکه امکانات و شرایط مهیا شده و در اختیارشان قرار گرفته است، اما زنان باید بجنگند تا شاید به این حق برسند و این جای تعجب دارد!
واکنش جامعه به شما وقتی در حال ورزش زورخانهای هستید چگونه است؟
بارها مردانی مراجعه کرده اند و با تمسخر پرسیده اند «یعنی زنان بیایند ورزش کنند و آنها را پهلوان مریم و پهلوان الناز خطاب کنیم؟!» از سر تمسخر میگویند، ولی وقتی کسانی مثل پهلوانان شاهنامه و شیرزنانی در تاریخ ایران وجود دارد قطعا گرفتن لقب پهلوانی در برابر خدمتی که میکنند حق مسلم آنان است.
چرا با وجود همه این برخوردها هنوز به ورزش باستانی علاقهمند هستید؟
من عاشق این ورزش شدم. حفظ و حراست و مشارکت در این ورزش برایم روز به روز و بیش از پیش اهمیت دارد. پله پله یادگیری و علاقه ام به این ورزش را خودم ساختم. حس دین به این ورزش دارم. من عاشق سرزمینم ایران هستم. چطور میتوانم فرهنگ و ملیتم را دوست نداشته باشم؟! این ورزش پتانسیلهای زیادی دارد. از موسیقی تا تک تک حرکات و آلاتی که استفاده میشود. اکنون زنان غیور ایرانی در حالی مشغول انجام و یادگیری این ورزش هستند که هنوز دغدغه اکثر مردان باستانی کار پرداختن به حاشیه هاست.
به نظر شما حضور زنان در زورخانه چه نتایجی به همراه خواهد داشت؟
فراموش نکنیم القابی که دستپرورده جامعه مردانه است، مثل فروتنی و گشادهرویی و جوانمردی که اغلب از سوی مردان به دیگر مردان داده میشود در اصل نقش القا کنندگی را دارد، در پی تحولات جامعه امروزی نیازمند بازنگری است. این تغییر نگرش تنها در صورتی میسر و موثر خواهد بود که در بستر همان اجتماع اولیه اصلاح گردد. حضور زنان در گود زورخانه بیشک آغازگر تغییرات بزرگ و مثبتی میتواند باشد.
میتوانید یک خاطره از ورزش زورخانهای تعریف کنید؟
یک روز با یکی از مردان غیور و حامی این ورزش آقای پوریا فخاری به آرامگاه فردوسی رفته بودیم تا من جلوی آرامگاه این مرد حکیم و فرزانه شیرین کاری کنم و فیلم برداری کنیم تا برای انتشار بتوانیم از ادبیات و داستانهای حماسی شاهنامه الهام بگیریم. در شاهنامه داستانهای بسیاری از رشادتهای زنان وجود دارد، چند دقیقه از انجام حرکات من نمیگذشت که ناگهان مامور محوطه آمد و گفت: «خانم جمع کنید و تشریف بیاورید دفتر» ما رفتیم دفتر مجموعه و مدیر نگاهی به میل انداخت نگاهی به من و گفت: با این وضع نمیتوانید محوطه را ناآرام کنید! من پاسخ دادم چه وضعی؟ هیچ کس که در محوطه نیست! جواب دادند «با این وضع که میل بزنید، این حرکات نمایشی مجوز میخواهد!»من درخواست کردم اگر ممکن است فقط چند دقیقه اجازه بدهند! چون از نظر من فردوسی متعلق به همه است و مصادره آن به بهانه مجوز این تعلق را زیر سوال میبرد، اما هر کاری کردیم اجازه ندادند و از ان لحظه فقط یک فیلم یک دقیقهای باقی مانده است. مامور همه جا مارا دنبال میکرد و در آخر مجبور به ترک آرامگاه شدیم. بعدها فیلمهایی دیدم از نقالی دختر بچه ها، از نقالی مردان که در محوطه که با لباسهای زیبا شعر خوانی میکردند و حرکاتشان برای رییس آرامگاه نمایشی نبود! هنوز این دیدگاه وجود دارد که زنان اگر میل به دست بگیرند امری خنده دار است.
پهلوانان زنان دیگری که در این حرفه فعالیت میکنند را میشناسید؟
شاناز فدایی، مینا نخعی، مهناز حاجی آقا بابایی، کمند روشن، هستی پور یزدانپناه، الناز اورنگی، مریم اسعدی، شیما آقایی افشار، توران شریفی نژاد، آذر هاشمی و دکتر فریده اشرف گنجویی از جمله زنان پرتلاش این عرصه هستند که با دلاوری هایشان تابوهای مردانه این ورزش را شکسته اند و مطمئنا نامشان در تاریخ جاودانه خواهد ماند.
از چه زمانی شروع به فعالیت درباره این موضوع در فضای مجازی کردید؟
بعد از مدتی خودم شروع کردم به نوشتن مطالب متعدد و جمع آوری استفتا از مراجع درباره حضور زنان در زورخانه و انجام ورزش باستانی، در این بین با زنان دیگری هم آشنا شدم. زنان حرفهای که فرزندان پهلوانان رشید و روشنفکر این سرزمین هستند و با عشق و علاقه از کودکی در خانه کنار پدران و برادرانشان ورزش میکنند. در طول همه این سالها پراکندگی زنان با استعداد در نقاط مختلف جغرافیایی ایران و عدم دسترسی به امکانات برای ورزش کردن در کنار هم و در مکان مناسب برای من دغدغه بود. بارها در مطالب متعدد موضوع را نوشتم، اما متاسفانه نسبت به آن بی توجهی شد تا اینکه تصمیم گرفتم از فضای مجازی برای این کار استفاده کنم. مشکل شرعی با فتواها حل شده است و مشکل قانونی وجود ندارد. در عین حال من بانوان زیادی را پیدا کرده ام که این ورزش ملی را مانند من با عشق دوست دارند.
حرف آخری اگر هست.
میخواستم از جامعه زنان ورزشکار در تمامی رشته ها، کشتی، کشتی آلیش، پرثوا، چوگان و … درخواست کنم با حضورشان در این عرصه ما را حمایت کنند.