واکنش شدید مردم ایران و جامعه رسانه ای به قتل دلخراش رومینا اشرفی، رهبر جمهوری اسلامی را به عقب نشینی از مواضع رسمی نظام واداشت
حساب توئیتری «ریحانه» منتسب به دفتر خامنهای امروز بخشی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی درباره جایگاه زن و مجازات سخت برای برخورد با خاطیان را منتشر کرد.
این منبع به نقل از خامنه ای نوشته:.. جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدّی به زن را حقّ خودشان میدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینی کند.
تمام اینها در ریختن خون این دختر معصوم شریکند
فائزه هاشمی رفسنجانی به حادثه قتل رومینا اشرفی واکنش نشان داد و گفت: به نظر من این جرم عمومی محسوب می شود و مدعی العموم باید وارد شود و با چنین پدرانی با اشد مجازات برخورد کند چون مسئولیت پدر شدیدتر از افرادی عادی است که مرتکب قتل می شوند.
وی افزود: در چنین پرونده هایی احتمال دارد اعضای خانواده شکایت نکنند و این خطرناک است. اگر پدر چنین خطایی را کرده باشد احتمال دارد خانواده جرات شکایت نداشته باشند. اینجا نباید نیاز به شاکی خصوصی باشد. به نظر من قانون طوری اصلاح شود که: 1) پدر یا مادر یا جد پدری به اشد مجازات محکوم شود. 2) نیاز به شاکی خصوصی نباشد که رضایت دهد و مجازاتی صورت نگیرد. مدعی العموم باید به این موضوعات ورود کرده و از چنین فجایعی جلوگیری کند . 3) کلانتری یا پلیسی که بچه را به خانواده تحویل داده نیز باید مورد بازخواست قرار گیرد. این دختر اعلام کرده که من را به خانه برنگردانید اما آنها بی خیال بچه را به خانه فرستاده اند. یعنی تمام این افراد در ریختن خون این دختر شریک هستند.
خواستگار رومینا دستگیر شد
خبرگزاری تسنیم نوشت: بهمن خاوری خواستگار رومینا اشرفی ساعاتی پیش به اتهام آدمربایی و برخی شواهد که حاکی از نقش داشتن در عصبانیت پدر رومینا اشرفی داشت، بازداشت و تحویل مقام قضائی شد.
پیش از این برخی ادعاها به نقل از بستگان رومینا حاکی از این بود که بهمن، پس از اینکه رومینا را به خانه خواهر خود برده و بدون حضور پدر رومینا او را به عقد خود درآورد، تصاویری از خودش و رومینا در فضای مجازی منتشر کرد و پیامهایی به پدر رومینا فرستاد و به او گفت که رومینا حالا همسر من است. همین موضوع هم باعث عصبانیت شدید پدر رومینا شد که به قتل منجر شد.
یونیسف: قتل رومینا ویرانکننده است
فیلم زیر: مزار رومینا اشرفی دختر معصوم ایرانی که در آتش جهل و نادانی سوخت. مسئؤل قتل دلخراش او رژیم قرون وسطایی و زن ستیز جمهوری اسلامی است. زن و کودک در این نظام مردسالار دو قشر مظلومی هستند که مدافعی ندارند و به خاطر شرایط خاصی که در جامعه امروز ایران حاکم است در معرض آسیبها و خطرات گوناگون و متعددی قرار دارند که به طور کلی جامعه را تهدید میکند.
صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) امروز پنجشنبه در واکنش به قتل رومینا در بیانیهای اعلام کرد: از مرگ غمانگیز رومینا اشرفی دختر چهارده ساله ایرانی به دست پدرش به شدت متاثر شدیم. در حالی که این روزها، خانوادهها در سرتاسر دنیا در خانه میمانند تا از کرونا در امان باشند، این که یک کودک جانش را در چنین اقدام خشونتآمیز بیرحمانهای از دست بدهد، ویرانکننده است.
رومینا دختر نوجوانی بود که روز اول خرداد در یکی از روستاهای بخش حویق در شهرستان تالش توسط پدرش به قتل رسید. پدر رومینا در تحقیقات پلیس، انگیزه قتل دخترش را “فرار او از منزل” عنوان کرده است.
اما یک روزنامه داخلی در مصاحبه با خانواده فردی که رومینا به آنها پناه برده بود، ابعاد تازهای از قتل این دختر نوجوان به دست پدرش را نشان میدهد.
خواهر بهمن از موضوعی سخن به میان میآورد که روزنامه سازندگی بنا به شرایط به اشاره از آن گذر میکند؛ موضوعی که میتواند ادعایی مربوط به آزار جنسی رومینا توسط پدرش باشد.
این روزنامه مینویسد: خواهر بهمن اما پرده از رازهایی بر میدارد، رازهایی مگو که متاسفانه قابل انتشار نیست و اثبات آنها سخت. موضوعی که موجب میشود وقتی پدر رومینا به دنبالش میآید، خواهر بهمن سیلی محکمی به گوش پدر رومینا میزند.
به گزارش رکنا، عصر ۱ خرداد کانالهای محلی تالش از یک قتل فجیع ناموسی خبر دادند. دختری ۱۳ ساله در سفید سنگان لمیر از بخش حویق به دست پدرش در خواب سر بریده شد. رومینا دلباخته یکی از پسرهای همشهری شده بود. به گفته محلیها مخالفتهای شدید پدر دختر با ازدواج این دو به دلیل تفاوتهای فرهنگی، آنها را به فکر فرار از منزل وا داشت. اما پیگیریهای خانوادهها به دستگیری آنها توسط پلیس منجر میشود. به گفته افراد محلی رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش تمایل به بازگشت به خانه نداشته، اما به ناچار و طبق قوانین به پدر خانواده تحویل داده میشود.
یک قتل ناموسی دیگر؛ دختر ۱۸ ساله در آتش سوخت
یک زن در محله سیماندارب رشت با انگیزه ناموسی توسط برادرش به آتش کشیده شد. او روز سهشنبه بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان جان سپرد. در قوانین جمهوری اسلامی مواردی در نظر گرفته شده تا افرادی که مرتکب “قتلهای ناموسی” میشوند را از مجازاتهای سنگین معاف کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رشت۲۰، روز سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹، زنی که توسط برادر خود با انگیزه ناموسی به آتش کشیده شده بود جان سپرد.
طبق این گزارش، این اتفاق هفته گذشته در محله سیماندارب رشت رخ داد و برادر مقتول با انگیزه ناموسی خواهرش را به همراه خانه ای که در آن حضور داشت به آتش کشید.
روز گذشته این زن به دلیل جراحات ناشی از سوختگی بالای ۹۰ درصد پس از یک هفته بستری بودن در بیمارستان جان سپرد.
گفته میشود برادر مقتول که عامل این قتل است در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد.
قتل ناموسی و همسر کُشی در بلوچستان بیداد می کند
سعیده خاشی (نویسنده و فعال مدنی در سیستان و بلوچستان)
بعد از نوشتن از هاجر ؛خبر قتل زبیده نیز به من اطلاع داده شد؛ زبیده ی چهل ساله توسط همسرش به آتش کشیده شده و بر اساس ادعای نزدیکانش همسر وی که اکنون متواریست تلاش کرده که این حادثه را به صورت خودسوزی صحنه سازی کند. گویا زبیده اختلاف سنی زیادی با همسرش داشته و به خاطر فرزندش و نبود پوشش حمایتی قوی سکوت در برابر رفتار ستم بار همسرش را انتخاب کرده و در نهایت او بود و آتش و تنی که دیگر نه جان دارد و توان حتی برای سکوت در برابر ظلم. داستان سارا را نیز دیروز شنیدم؛ پانزده ساله بوده و توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. سه اتفاق تلخ همسر کشی در فاصله ای کوتاه رخ داده است؛ “شر” تلخی رخ داده و جغرافیا نیز نمی شناسد؛ زنان از بدو پیدایش جوامع همواره تحت ستم و جبر نگاه های قیم مآبانه بوده اند و نه تنها خودشان قربانی شده اند بلکه قاتلان نیز قربانی جامعه هستند.
عمدتا مسایل اجتماعی تبدیل به دغدغه نمی شوند و مسایل مربوط به زنان تحت لوای حفظ آبرو و ناموس همواره ازدیده ها پنهان می شود و فعالیت های بسیار اندکی پیرامون پژوهش و تحلیل چرایی آن صورت می گیرد و اقدامات انجام شده برای توانمند ساختن زنان و رونق چرخه ی آگاهی بسیار کم رونق است! وقتی طرح های کاهش آسیب اجتماعی مرکز محور است و برای تمامی استان ها نقشه های راه یکسان است و جامعه ی مدنی نیز ضعیف و اندک فعالین حوزه ی زنان همواره تحت فشارهای ناروا از سوی جامعه ی محلی خود هستند طبیعتا جریان های توسعه طلب فرصت احیا و شکل گیری ندارند.
هر چند هر کدام از ما اگر به عنوان شهروندان عادی از این اتفاقات بنویسیم و بر علیه فراموشی مسلح به قلم شویم و در جامعه نیز به نشر حقیقت و فعالیت های میدانی هر چند اندک روی بیاوریم شاید بتوان اندکی از خلأهای موجود را پر کرد. فرقی نمی کند هاجر باشد یا سارا یا زبیده؛ هر کدام ازاینان نمونه هایی از قربانیان خشونت علیه زنان هستند که مرز هم نمی شناسند.
از تریبون هایی که مردم برایشان ارزش قائلند باید صدای حق خواهی و نهی خشونت علیه زنان شنیده شود؛ روحانیونی که برای حضور یک دختر در سریال های محلی آه و فغان سر می دادند باید دربرابر قتل زنان نیز سخن بگوید و روشنفکران و سیاسیونی که از نردبان تفکرات خوش رنگ و لعاب برابری طلبی؛توجه به جامعه ی زنان ؛برای خود موقعیت سیاسی و اجتماعی کسب کرده اند باید برای مبارزه ای کار آمد و راهگشا اقدام کرده و در پی سیاستگذاری های درست برای رسیدن به “عدالت” همه جانبه باشند. عدالتی که در آن دخترکی برای رفع تشنگی در هوتگ نمیرد و رویای نشستن پشت نیمکت های یک مدرسه ی ساده را نداشته باشد .