عکس؛ اردشیر زاهدی سکته مغزی کرونایی کرده؟!


سایت امنیتی مشرق نیوز با انتشار تصویر زیر نوشت: اردشیر زاهدی، وزیر خارجه رژیم شاهنشاهی پهلوی، در توئیتی در واکنش به سرکوب معترضان در آمریکا نوشت: گیرم که می کشید، گیرم که می برید، گیرم که می زنید، با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟

بهنود و زاهدی؛ الگوی “میهن پرستی” آیت الله بی‌بی‌سی!

صادق زیباكلام در متنی كوتاه خطاب به مسعود بهنود نوشت: جناب بهنود بزرگوار، در تعریف شما و جناب زاهدی از میهن پرستی، «مردم سوریه» کجا قرار می‌گیرند؟ آیا بزعم جنابعالی، جناب آقای اردشیر زاهدی و یا هر فرد دیگری که با تحریم‌ها و سیاست‌های ترامپ علیه (رژیم) ایران مخالفت نموده و از سیاست‌های (رژیم) ایران در سوریه طرفداری نماید می‌شود دوستار ایران و وطن‌پرست؟ من از تندروهای خودمان که بواسطه انتقادم از موضعگیری آقای زاهدی، منظما درد و بلای ایشان، ایران دوستی و وطن‌پرستی‌شان بر سر زیباکلام وطن‌فروش و مزدور می‌کوبند، توقع زیادی ندارم. از جناب زاهدی هم در مورد مردم سوریه چیزی نمی‌پرسم، چون ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب هیچوقت ارزش چندانی برای حقوق بشر قائل نبوده‌اند. اما نمی‌توانم از جنابعالی نپرسم که پس تکلیف «مردم سوریه» چه می‌شود؟

سقوط ژرف و خفت آور اردشیر زاهدی در مصاحبه با امید دانا

وقتی تو می گویی وطن, من خاک بر سر می کنم
وقتی تو میگویی وطن, بر خویش می لرزد قلم
شعری از مصطفی بادکوبه ای

عبدالستار دوشوکی: متعاقب مصاحبه اردشیر زاهدی فرزند تیمسار فضل‌الله زاهدی نخست وزیر بعد از کودتای ٢٨ مرداد؛ و داماد شاه و سفیر سابق ایران در آمریکا و بریتانیا با بی بی سی فارسی, وی مجددا در مصاحبه ای شنیع و مملو از فحاشی های بسیار زشت و سخیف و با زبان چاله میدانی با یکی از عوامل روانپریش, بیسواد و حامی پروپاقرص جمهوری اسلامی به نام امید شریفی ملقب به دانا, می گوید دفاع از جمهوری اسلامی (تحت عنوان دفاع از وطن) جزو افتخارات زندگی او است. ظاهرا جمهوری اسلامی عوامل حامی و برونمرزی خود را فعال و به یکدیگر وصل کرده است تا با حمله به اپوزیسیون خود را وطنپرست واقعی قلمداد کرده و از رژیم جمهوری اسلامی تمام قد دفاع کنند. و در این راستا از طرح هر گونه ادعای وقیحی نیز فروگذار نمی کنند. خنده های بیجا, کریه و گوشخراش این دو لهاش مفلوک به این مصاحبه تصنعی و ترتیب داده شده, زشتی دوچندانی می افزاید و شامل نکات قابل تاملی است که بصورت اختصار به آنها می پردازم:

ایشان در دقیقه دو مصاحبه با بی ادبی تمام به شاهزاده رضا پهلوی توهین می کند و می گوید: “شرف داشته باش”. در دقیقه ١٢ نیز نمکدان بی بی سی فارسی را می شکند و با فحاشی زشت و چاله میدانی می گوید: ” . . . . . مرتیکه تو شرف نداری . . . . “. و بارها, از جمله, در دقیقه ١١ به امید شریفی دانا که در مورد روانپریشی او سالها پیش نوشته و سخن ها گفته ام, می گوید “شما افتخارات من هستید”. تو گویی که او نیز نادانسته از”سندروم استکهلم” رنج می برد, اما به آن افتخار می کند.

وی می گوید این یک افتخار است که مردم ایران نان ندارند بخورند, اما افتخار داره که مملکت درون (پهباد) و موشک می سازد؛ اینها افتخارات مملکت است (دقیقه ٤). باید به ایشان گفت ارتش پاکستان نیز که بیش از هفتاد درصد جمعیت آن در فقر و فلاکت مطلق زندگی می کنند, موشک بالستیک, پهباد پیشرفته نظامی و بمب اتم دارد. اما کشور محل زندگی ایشان یعنی سویس نه موشک دارد و نه بمب. کدام یک مایه افتخار است؟ سویس یا پاکستان؟ کره شمالی نیز که حداقل یک میلیون نفر از جمعیت آن به دلیل گرسنگی جان دادند, پهباد پیشرفته و موشک بین قاره ای و بم اتم و بمب هیدروژن دارد. اما کره جنوبی هیچکدام از اینها را ندارد؟ ایشان لابد به استقلال و وطنپرستی کره شمالی و پاکستان افتخار می کنند؟ و نه به پیشرفت و رفاه و بهروزی کره جنوبی و یا سویس.

نقش قاسم سلیمانی در ادامه جنگ در سوریه و کشتار صدها هزار انسان بی گناه از جمله دهها هزار کودک سوری بر کسی پوشیده نیست. اردشیر زاهدی دخالت ماجراجویانه, پر هزینه و مسلحانه جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه را یک افتخار برای ایران می داند, همانگونه که خود ایشان همانند پدرش, ارتش ایران را به نیابت از قدرت های خارجی به جنگ در جنوب عمان فرستادند و تعداد بیشماری از سربازان ایران (نه در دفاع از خاک کشور) بلکه در جنگ ظفار در عمان کشته شدند. نیروی هوایی ایران نیز در ایالت بلوچستان پاکستان به بمباران مناطق مسکونی مشغول بود. باید گفت شراکت در جنگ و کشتار دیگران امری شرافتمندانه نیست که باعث افتخار مرعوبین و “منصوبین” بشود. جالب اینجاست که در توجیه دفاع مطلق خویش از قاسم سلیمانی با قاطعیت می گوید اگر “اعلیحضرت” زنده می بود, او نیز دقیقا همینجوری از قاسم سلیمانی دفاع می کرد و به آن افتخار می کرد (دقیقه ٧). عجبا !

بعد از کم رنگ شدن حنای گفتمان “اسلام گرایی” جمهوری اسلامی, مدتی است که رژیم در صدد استخدام عوامل متعدد ( از چپ ها و سلطنت طلب های سابق گرفته تا کهریزکی های سابق و توابین و غیره) برای دفاع از عملکرد نظام تحت لوای گفتمان “ایرانگرایی” کاذب بر آمده است. در مورد اردشیر زاهدی دقیقا نمی توان علت حمایت ایشان از جمهوری اسلامی را زیر ذره بین کالبدشکافی عمیق قرار داد که مثلا به دلیل تزویر و تطمیع است یا تهدید؟ اگرچه ایشان به ظرافت در مصاحبه می گوید که حکم اعدام او صادر شده است. آیا واقعا از ترس جان اینگونه بی محابا به “صحرای کربلا” زده است و همراه با عوامل روانپریش مبتلا به “سندروم استکهلم” در زیر پرچم جمهوری اسلامی به سینه زنی از نوع رقت انگیز و اندوهناک روی آورده است یا اینکه دلایل دیگری وجود دارد. یا وگرنه همه می دانند که امثال زاهدی ها نه غم وطن در سر می پرورانند و نه عشق به مردم محروم و در بند ایران در سینه چرکین خویش. یا وگرنه اینگونه از جمهوری اسلامی دفاع نمی کردند. هیچ ایرانی با تحریم دارو, لوازم و تجهیزات پزشکی و غذا و مواد کشاورزی و کمک های انسانی برای مردم ایران موافق نیست. الا جمهوری اسلامی که همه کمک های پیشنهادی را رد کرده است.

*******************************

این پیر خرفت آلت دست رژیم ملاها شده است

رسانه های وابسته به باند خامنه ای و سپاه پاسداران و همچنین شماری از عناصر معلوم الحال خارج نشین همچون عطاالله مهاجرانی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی كه سال‌هاست ساكن لندن است، از اظهارات اردشیر زاهدی در حمایت از جمهوری اسلامی بسیار خرسند شده و از او حمایت تمام ‌قد می‌كنند و حتی از مقامات رژیم خواسته‌اند او را به سان یك قهرمان ملی به ایران دعوت و از وی همچون یك سرباز وطن! تجلیل و تقدیر نمایند.

میلاد عظیمی (استاد دانشگاه و نویسنده) در یادداشتی در این باره نوشت: اردشیر زاهدی با بی‌بی‌سی فارسی مصاحبه کرده‌است و سخنانی گفته که به مذاق دوست‌داران جمهوری اسلامی سخت خوش آمده است. کسانی که دیروز به نام زاهدی کتاب خاطرات جعل کردند و هزار دروغ و دونگ به او بستند.

درستی و نادرستی نظر زاهدی سخن دیگر است و می‌تواند در بوته نقد و بحث گذاشته شود و لابد هر کسی بر حسب فهم گمانی دارد. اما سخنی با برخی هواخواهان جمهوری اسلامی!

شما که اردشیر زاهدی را به سبب این سخنانش آزاده و شریف و منصف می‌دانید خودتان چرا در قبال مخالفان از این آزادگی و شرف و انصاف بهره ندارید. چرا در داوری‌های سیاسی‌تان این همه بی‌اخلاق و بی‌انصاف و بی‌تقوا هستید؟ چهل سال درباره سلسله پهلوی گفتید و نوشتید و فیلم ساختید. آیا در کارنامه بیش از پنجاه سال حکمرانی سلسله پهلوی یک نقطه روشن وجود ندارد؟ چرا صداوسیمای بی‌پرنسیب بی‌انصافتان هیچ خدمتی در کارنامه سلسله پهلوی ندیده و نمی‌بیند و فقط از سیاهی و تباهی و خفت و خیانت دوران پهلوی می‌گوید؟ چرا به دروغ برای وابستگان و رجال پهلوی کتاب خاطرات جعل کردید و بر مبنای آن دروغ های مفتضح و ناجوانمردانه سریال‌های میلیاردی مزخرف ساختید و تاریخی وارونه و کاریکاتوری به خورد مردم دادید؟

چرا به مخالفان و دشمنانتان بهتان می‌زنید و لجن‌مال‌شان می‌کنید؟ دیگران را به نیکی و عدل و انصاف و ادب و آزادگی و شرف و اخلاق دعوت می‌کنید و خودتان را از یاد می‌برید؟ طرفه اینکه این همه دروغ و بی تقوایی فایده هم ندارد. زمانه نشسته پی داوری است و خوب و بد و خدمت و خیانت آشکار می‌شود و ما دوره می‌کنیم شب را و روز را و هنوز را…