منصور امان
در همان حال که در بیشتر کانونهای کُرونا در جهان مُنحنی ابتلا به ویروس کُرونا رو به پایین گرایش دارد و شرایط در برخی کشورها به گونه تدریجی به حالت عادی برمی گردد، در ایران چنین می نماید که این پاندمی مرگبار خانگی شده است.
نزدیک به پنج ماه پس از بُروز کُرونا، هیچ نشانه ای از تخفیف بُحران مرگ و بیماری در چشم انداز دیده نمی شود. کُرونا همچنان در اوج ظرفیت خود است و مردُم ایران دیریست که مرزهای توانایی و تحمُل جسمی، روانی و اقتصادی شان را پُشت سر گذاشته اند. آنها بدون حفاظت و بی هیچ حمایتی در چنگال ویروس دست و پا می زنند و حاکمان کشور که حفظ زندگی آنها را در دفتر کار خود ندارند، حتی از ثبت مرگ شان نیز سر باز می زنند.
مردُم همچنان در چارگوشه کشور دسته دسته و به طور انبوه زیر تیغ کُرونا سلاخی می شوند. آمار دولتی از ابتلای روزانه دو هزار نفر به ویروس سُخن می گوید؛ یک رقم هولناک که وزارت بهداشت مُلاها روز پنجشنبه ۱۵ خرداد آن را به بیش از ۳۵۰۰ نفر افزایش داد. هر گاه در نظر گرفته شود که وظیفه اصلی دستگاه اداری مزبور در بُحران کُرونا، پنهان سازی، دروغپردازی و آرایش آمار است، می توان حدس زد که رقم واقعی ابتلای روزانه در چه ابعادی گردش می کند.
از اوایل اسفند سال گذشته که شیوع ویروس در قُم افشا گردید، تیتر اخبار گرد آن ثابت مانده و صدای آژیر قرمز در سراسر کشور حتی لحظه ای خاموش نشده است. همه جا بیماری، گُرسنگی، مرگ و سوگواری است که سُکان زندگی را در دست دارد. رژیم ولایت فقیه ارزان ترین و ساده ترین راهکار را برگزیده و ده ها هزار کشته و چند صد هزار بیمار تاوان آن است.
آنچه که به همینگونه ثابت مانده، رویکرد رژیم حاکم در این پروسه دهشتناک است. از وعده رییس جمهور مُلاها به “عادی شدن اوضاع از شنبه” در اسفند ماه سال پیش تا اعلام هفتگی “مهار و کنترل” شیوع ویروس، حاکمان کشور مُمتد و یکنواخت تلاش کرده اند توجُه مردُم را از بی برنامگی مُطلق و رها سازی پاندمی مُنحرف سازند، آنها را نسبت به خطری که تهدیدشان می کند گُمراه کنند و بدینوسیله آرام نگه شان دارند. رُسوا ترین نیرنگ آنها در این راستا، تقسیم غیرواقعی کشور آفت زده به مناطق سبز، زرد و قرمز و وانمود کردن عادی یا کم خطر شدن قسمتهایی از آن است؛ دُروغ تبهکارانه ای که “نظام” نتوانست حتی دو هفته هم آن را پابرجا نگه دارد، اما زمان و میدان تحرُک کافی در اختیار ویروس گذاشت تا آن دسته کسانی را که به اعتبار این ارزیابی کاذب خود را در امنیت احساس می کردند، به شُمار قُربانیان اش اضافه کند.
بخش دیگر استراتژی کُرونایی حاکمیت، افکندن مسوولیت اوضاع وخیمی که مردُم در آن گرفتار شده اند به دوش خودشان و مُتهم ساختن شان به “بی توجُهی به توصیه های مسوولان”، “سهل انگاری”، “رعایت نکردن بهداشت” و هر فرافکنی دیگری است که بتواند بی کفایتی و برخورد غیرانسانی دستگاه حاکم را در سایه قرار دهد. بر این اساس شگفت آور نیست که به مُوازات گُسترش کُرونا به اُستانهای جدید و بازگشت به اُستانهای درگیر با شدت بیشتر، گردانندگان رژیم ج.ا دوباره انگُشت اتهام خود را به سوی جامعه نشانه گرفته اند. این بار نیز آنها سفر شهروندان در روزهای تعطیلات را دستاویز قرار می دهند و با ارایه رقمهای فانتزی از تعداد مُسافران و سفرهای انجام شده، مردُم را مُقصر می شمارند.
“خبر خوش” مسوولان “نظام” به مردُم این است که “باید یاد بگیرند با کُرونا زندگی کنند”. این رهنمود قضا و قدری فقط می تواند از سوی حُکومتی پیشنهاد شود که سلامت، خوشبختی و زندگی شهروندانش را تا آنجا هیچ می انگارد که حتی همنشینی یک قاتل سریالی با پیشینه کُشتار جمعی را نیز بر آنها روا می داند. پاسُخ آتشین به رژیم ج.ا و گردانندگان تبهکار آن در راه است. آنان که مردُم را حقیر و بی ارزش می انگارند، طناب کرامت، آگاهی و خشم آنها را بر گردن حمل می کنند.