سایت برترین ها: یكی از عجایب چند سال اخیر جامعه ایرانی، در حالی که پسران جوان توانایی ازدواج ندارند، دختران به مردان میانسال گرایش نشان میدهند، این مطلب درباره این گرایش حرفهایی دارد.
یكی از شایعترین ازدواجها طی ۲ دهه اخیر ازدواج دختران جوان با مردان بسیار بزرگتر از خودشان است. ازدواج دختران جوان با مردان مسن اغلب به علت تحولاتی است که طی سالهای اخیر در الگوی روابط زن و مرد رخ داده است. گسترش روابط دختران جوان با مردان مسن موجب شکل گیری روابطی میشود که در تقابل با هنجارها و سنتهای جامعه ایرانی قرار دارند.
علت تمایل به چنین ازدواجی چیست؟
دخترانی که به ازدواج با افراد میانسال تمایل دارند، اغلب دختران بالای ۳۰ سال هستند که برای تامین زندگی نمیتوانند به پسران جوان اعتماد کنند. همچنین خشونت در پسران جوان بسیار بالاست، بنابراین دختران به سمت مردی میروند که رفتار محبتآمیز داشته باشد. پسران جوان نمیتوانند هزینهها و معیشت خانواده را تامین کنند حتی میتوان گفت تلاش زیادی هم برای این موضوع ندارند. احساس مسئولیت در پسران جوان و کل جامعه کمرنگ شده است، این عدم احساس مسئولیت نیز باعث شده افراد دچار مشکلات عاطفی و تنهایی شوند. در روزگاری زندگی میکنیم که آدمها بسیار تنها هستند و در واقع برای فرار از این تنهایی کارهای مختلفی انجام میدهند که این نوع از ازدواجها نیز به همین مسأله مربوط است. از دلایل دیگر این موضوع میتوان به بهره مندی از منزلت اجتماعی، کمبود محبت دختران در محیط خانه، بالارفتن سن ازدواج و سختگیریهای افراطی و غیر اخلاقی بعضی والدین با قرار دادن شرایط غیر ارزشی برای خواستگاران اشاره کرد.
راز ازدواج مردان بالای ۶۰ سال
مسأله ازدواج مردان بالای ۶۰ سال را میتوان از زاویههای مختلف اجتماعی نگاه کرد، ازدواج دختران با مردان بالای ۶۰ سال در طبقات مرفه جامعه با توجه به اینکه امکانات در این طبقات بیشتر است و این دختران نیز توقعات مالی و اقتصادی زیادی دارند، راحتتر اتفاق میافتد. اکثر ازدواجهای جوانان را طلاق تهدید میکند، از طرفی دختران با این مسأله روبهرو هستند که اکثر ازدواج همسنوسالهایشان با شکست مواجه میشود، پس ترجیح میدهند ازدواج امنتری داشته باشند. اگر امروز قرار باشد دختران با پسران جوان ازدواج کنند باید استقلال مالی داشته باشند یا حتی در مواردی بخشی یا همه مخارج زندگی را تامین کنند که همه این موارد میتواند انگیزهای برای ازدواج با مردهای سن بالا باشد. انگیزههای عاطفی زنان برای اینگونه ازدواجها کمتر است، این مسأله درباره مردان بیشتر عاطفی است و این مردان کمبود عاطفیشان را با دختران یا زنانی برطرف میکنند که تمایلی به بچهدارشدن، ندارند. متاسفانه بعضا در مواردی میتوان نام این موضوع را یک معامله گذاشت، بهویژه اینکه مردان با سنهای بالا دختران کمسنوسال را انتخاب میکنند، اما در طبقات متوسط و بالا این پدیده بیشتر میان دختران بالای ۳۰ سال وجود دارد که در اکثر آنها نیز دیده میشود زندگی زناشویی موفق است، زیرا زن از نظر مالی تامین میشود و محبت بیشتری هم نسبت به دیگران از شوهرش دریافت میکند.
درست یا غلط؟ مسئله این است!
مسأله ازدواج مردان میانسال با دختران جوان در گذشته زیاد بوده است. قبح این مسأله در گذشته ریخته شده است. در گذشته این موضوع کاملا قابل قبول بوده است، مخصوصا که میان زنان بیوه یا مردانی که زنان خود را از دست میدادند، رواج زیادی داشته است، اما در حال حاضر این مسأله برای جامعه قبح دارد.
مردان ۶۰ تا ۷۵ سال مردان میانسال هستند و میتوانند فعالیت داشته باشند و شاید نمیتوان به آنها پیر گفت. اکثر مردانی که در این سن و سال به ازدواج تمایل پیدا میکنند از طبقات بالای جامعه و از مردانی هستند که یا طلاق گرفتهاند یا همسرشان فوت کردهاند. این مردان برای فرار از تنهایی ازدواج میکنند.
مسأله طلاق بهخصوص طلاقهای عاطفی یکی از علتهای این موضوع است. وقتی دختران جوان شاهد طلاقهای زیاد یا زندگیهای ناموفق هستند، تمایل بیشتری به این نوع از ازدواجها پیدا میکنند، چون هم از لحاظ مالی تامین خواهند بود و زندگی امنتری دارند و تنها هم نخواهند بود، البته این مسأله قبح دارد، اما فرد به جایی میرسد که به نگاه منفی جامعه تن میدهد.
فرار از تنهایی یا رفع نیاز مالی؟
افرادی که به این نوع ازدواجها تمایل دارند یا اینگونه ازدواج میکنند در تلاش هستند تنهاییشان را پرکنند و با افرادی که مانند خودشان هستند این تنهایی را به اشتراک بگذارند. ایران جامعه موفقی از نظر ازدواج نیست. سن ازدواج بالا رفته و پسران به دنبال دختران جوان هستند، بنابراین بسیاری از دختران بالای ۳۰ سال فرصت ازدواج را از دست دادهاند شاید به مردی که مهر و محبت داشته باشد و بتواند هزینههای زندگی را تقبل کند حتی با سن بالا تمایل نشان دهند. ما باید در جامعه فکری به حال تنهایی آدمها کنیم، چون افراد برای فرار از تنهایی ممکن است تن به بسیاری از مسائل دهند که اینگونه ازدواجها حداقل آن است. متاسفانه ما سواد عاطفی پایینی داریم. اگر بتوانیم سواد عاطفی را افزایش دهیم شاهد ازدواجهای منطقی خواهیم بود.
افزایش ازدواج اجباری کودکان بعد از کرونا
کمتر از دو ماه از شیوع کرونا در ایران میگذرد و هر روز زوایای جدیدی از میزان آسیبزایی این ویروس برملا میشود. در برخی مناطق کشور مواردی از ازدواج اجباری کودکان به دلیل شرایط اقتصادی بعد از کرونا گزارش شده است.
به گزارش شهروند، تأثیر آن بر اقتصاد، زندگی اجتماعی و فرهنگی، آموزش و حالا گروههای آسیبپذیر، دایره قربانیان را بزرگتر کرده است. اما شاید در تمام این معادلات و محاسبهها از توصیههای بهداشتی گرفته تا فراهمشدن امکان در خانهماندن به اقشار آسیبپذیر کمتر توجه شده است.
اینکه این افراد حالا در چه شرایطی به سر میبرند و کرونا چه تأثیری بر آنها داشته موضوعی است که در نشست آنلاین جمعیت امداد دانشجویی امام علی با سعید مدنی، جامعهشناس و اصغر ایزدی جیران، مردمشناس بررسی شد. زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت امام علی بحث را با بلایی که کرونا بر سر خانوادههای آسیبدیده آورده است، شروع کرد.
به گفته او، در برخی مناطق کشور مواردی از ازدواج اجباری کودکان به دلیل شرایط اقتصادی بعد از کرونا گزارش شده است. او میگوید با وجود توصیههای بهداشتی فراوانی که به افراد تحت پوشش جمعیت شده است، اما امکان رعایت این توصیهها برای خیلی از آنها وجود ندارد.
او با اشاره به اظهار نظر فعالان اجتماعی در پاسخ به اینکه گفته میشود آیا کرونا ویروس عادلی است؟ تأکید میکند که اینطور نیست: «در بخش پیشگیری از ابتلا، امکان در خانه ماندن برای خیلی از این افراد وجود ندارد. تعدادی از خانهها برای این افراد خانه نیست، پاتوق است یا محلی برای رفتوآمد قاچاقچیان. گاهی شاید هیچکدام هم نباشد.
فضای ٤٠ متری با ١٠ نفر جمعیت، امکان ماندن در خانه را به افراد نمیدهد. یا مثلا کسانی که حتی به آب دسترسی ندارند چطور میتوان انتظار داشت مرتب دستها را بشویند؟» رحیمی تعطیلی خانههای علم جمعیت را تصمیم سختی میداند: «خبرهای بدی از شرایط کودکان به ما میرسد که تحت تأثیر وضعیت اقتصادی ناشی از شیوع کرونا قرار گرفتهاند. حتی باخبر شدهایم که این کودکان با این شایعه که تریاک از ابتلا جلوگیری میکند، به بازار مواد مخدر کشیده شدهاند.»
سقوط افراد بیشتری به زیر خط فقر
سعید مدنی، جامعهشناس دیگر سخنران این نشست بود. او در پاسخ به تأثیر کرونا بر آسیبهای اجتماعی توضیح داد. به گفته مدنی، شرایط فعلی منجر به ایجاد آسیبهای دیگری مثل خشونت در خانواده بهویژه در مورد زنان و کودکان، بالا رفتن طلاق و حتی افزایش جرایم میشود: «وضعیت فعلی میزان آسیبپذیری افراد کمبرخوردار را، که اساسا پیش از این ماجرا هم دچار انواع آسیبها بودهاند، بحرانیتر کرده است.
میزان خشونت در خانوادههایی که در آن بیکاری وجود دارد بیشتر از گذشته است، بنابراین جامعه مدنی باید در این زمینه هم حساس شود.» به گفته او، نقطه مقابل آسیبپذیری، تابآوری است که در میان گروه آسیبدیده هم این موضوع دیده نمیشود: «دولت برای بالا بردن تابآوری این افراد اقدامات خاصی نکرده است.
شرایط فعلی منجر به سقوط افراد بیشتری به زیر خط فقر میشود. جمعیتی که نتواند طی یک تا دو ماه کسب درآمد کند بهشدت آسیب میبیند. قبلا نمایندهای در مجلس گفته بود که ١٥میلیون نفر شغلهای فاقد شناسنامه دارند. حالا همه این افراد در شرایط نامناسب اقتصادیاند.» به گفته او، پس از ماجرای آبانماه صحبت از توزیع بستههای معیشت برای ٦٠میلیون نفر شد، اما در وضع کنونی تعداد افراد آسیبدیده خیلی بیشتر شده است.
کرونا وارد جامعه نابرابری مثل ایران شده و حقوق اساسی بسیاری از گروههای فرودست را نقض کرده است. مدنی میگوید که نابرابری اجتماعی تأثیر مستقیمی روی سلامت افراد دارد. افراد کمبرخوردار دیرتر به پزشک مراجعه میکنند و کمتر تمایل به بستریشدن دارند.
به دلیل سوء تغذیه، بیشتر در معرض ابتلا هستند و محل سکونتشان، آنان را بیشتر در معرض بیماری قرار میدهد. این جامعهشناس به نقش سیاستهای لیبرال در ایجاد وضع اقتصادی و بهداشتی کنونی اشاره میکند.
به اعتقاد او، تصور میشد در قرن ٢١ نظام درمان ظرفیت بالایی در مواجهه با بیماریها داشته باشد، اما مشاهده میشود که چه در کشورهای توسعهیافته، چه توسعهنیافته توانایی مقابله با کرونا وجود ندارد. مسأله به سیاستهای لیبرال برمیگردد، چرا که با این سیاستها بود که طرح خودگردانی بیمارستانها و خصوصیسازی بهداشت و درمان مطرح شد و نظام درمان را ضعیف کرد. این وضع در اقتصاد هم دیده میشود.
برای گروههای آسیبپذیر، خانه امن نیست
شیوع کرونا وضع اضطرار ایجاد کرده است. چند ماه دیگر هم ماجرا تمام میشود، اما گروههای آسیبپذیر با وضع اضطرار همیشگی زندگی میکنند. اینها صحبتهای اصغر ایزدی جیران، مردمشناس است که در این نشست حضور داشت. او میگوید: «زندگی گروههای آسیبپذیر بهطور مداوم با مرگ و بیماری تهدید میشود.
همواره از شرایط استثنایی کنونی صحبت میشود، اما هیچوقت زندگی این افراد در نظر گرفته نمیشود. این افراد رها شدهاند.» به گفته این مردمشناس، گروههای آسیبپذیر از نظر مادی و غیرمادی حفاظت نمیشوند؛ نه بیمه دارند، نه شغل ثابتی و نه حتی خانهای. مدام به آنها برچسب زده میشود که دیگران را آلوده میکنند و خطرناکاند. این افراد حتی از نظر سیستم ایمنی شرایط مشابهی با طبقات متوسط و مرفه ندارند.
بیماری جزء جداییناپذیر زندگی این افراد است. ایزدی که ساکن تبریز است به شرایط حاشیهنشینان این شهر اشاره میکند. به گفته او، در این مناطق در هر خانه یک تا دو بیمار زندگی میکنند: «میگویند در خانه بمانید، اما این توصیه برای قشر متوسط و بالای جامعه است.
خیلی از این افراد سرپناه ندارند و کارتنخواباند. اگر هم سقفی باشد محیط برایشان خفقانآور است. آنها چارهای جز بیرون ماندن از خانه ندارند. بیشتر آنها را میتوان سرِ کوچههایشان دید که مشغول بازیاند یا گوشه دیوار تکیه زدهاند. وقتی میگویند در خانه بمانید تصویر خانوادهای بیدردسر ترسیم میشود که افراد در آن مشغول کتاب خواندن و فیلم دیدناند، اما خانوادههای آسیبدیده اینطور نیستند. گاهی بیرون ماندن، از خانه ماندن برای این افراد امنتر است.»