منشه امیر
….فقط مواظب باشند که به سرنوشت علیرضا منصوری دچار نشوند و از طبقه چندم به زیر نیافتند و یا آن ها را ناچار نسازند که به استعمال داروی نظافت روی آورند!…
****
مصیبت و عزا، همه جا حکومت ایران را در برگرفته است
حکومت اسلامی ایران سخت به عزا نشسته است که با این همه مصیبت و مشکل و معضل، چه خاکی به سر خود بریزد.
به هر سو که روی می آورد، به بن بست می رسد و پیش زلزله های یک خیزش همگانی را احساس می کند و از خود میپرسد که چگونه می تواند این طوفان سهمناک را پشت سر گذارد و سالم از آن بیرون آید؟
سوء مدیریت های حکومتی کافی نبود، دولت در آمریکا عوض شد و رئیس جمهوری به روی کار آمد که علنا گفت: «رهبر قبلی با رژیم ایران خوش رفتاری داشت، ولی ما خوشرفتاری نخواهیم کرد و در واکنش به هر سرکشی و قانون شکنی و تجاوز و تعرض، حقشان را کف دستشان خواهیم گذاشت» – و چنین کرد.
آمریکا از برجام خارج شد و تحریم ها را دوباره برقرار ساخت و در ظرف دو سال رژیم ایران را به خاک سیاه نشاند، در حدی که اکنون مدتی است که تقریبا هیچ دلاری وارد صندوق آن ها نمیشود.
بودجه امسال حکومت، دو سوم کسری دارد و در ماتم نشسته اند که چگونه خواهند توانست این کسری را جبران کنند؟
مالیات، نتوانستند بیشتر بگیرند. نفت، تقریبا فروشش قطع شده و اگر هم صادر میکنند، یا مانند بنزینی است که برای ونزوئلا میفرستند، و رایگان است و پولی بابت آن دریافت نمیشود – حتی یک دلار.
خیلی هم اگر ونزوئلا لطف کند، شمش طلا در عوضش میدهد. ولی با شمش طلا که نمی توان شکم مردم گرسنه را سیر کرد.
وضع با سوریه، از این هم دشوارتر است:
ایران نفت را میدهد، و هیچ چیز بابت آن دریافت نمی کند – و تازه ناچار است صدها میلیون دلار نیز هر سال روی آن بگذارد و خرج دولت بشار اسد سازد تا شاید مدتی دیگر در قدرت بماند و سرنگون نشود و حکومت ایران این پایگاه را از دست ندهد.
سه کشور اروپایی، همانهایی که تروئیکا نامیده می شوند، دو سال است تلاش می کنند که به همکاری با حکومت ایران ادامه دهند و همانند چین و روسیه کمک کنند که این رژیم سرپا بماند و سقوط نکند، تا این مرغ، همچنان تخم طلا بگذارد و روسیه و چین و اروپا از آن بهره مند شوند و به ریش مردم ایران بخندند.
بعد معضل پافشاری آمریکا برای ادامه تحریم های تسلیحاتی علیه رژیم ایران پیش آمد که مسلما با مخالفت روسیه و چین روبرو میشود که رژیم ایران را مشتری جنگ افزارهای خود میدانند و اروپای غربی نیز برای آن که این مشتری چرب و نرم را از دست ندهد، هم خدا را میخواهد و هم خرما را.
یعنی، خواهان ادامه تحریم های تسلیحاتی در مورد موشک ها میشود تا امنیت اروپا به خطر نیفتد، و همزمان میگوید که فروش توپ و تانک به رژیم ایران مانعی ندارد.
توپ و تانک ایرانی که نمیتواند به اروپا برسد – فقط کشورهای همسایه را به خطر می اندازد – پس، بگذارید داشته باشند تا به جان هم بیفتند و سرشان گرم خودشان باشد و ما را راحت بگذارند.
قتل علیرضا منصوری نیز امری نیست که به سادگی بتوان از کنارش گذشت و این امر نیز به اعتبار رژیم در اروپا لطمه میزند.
ولی یکی از مهمترین امور که اوضاع حکومت ایران را بسیار بحرانی تر کرده است، گزارش اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی است که برای نخستین بار در چهارده سال اخیر، حکومت ایران را متهم می سازد که با آژانس، همکاری لازم را نمیکند و دست کم در مورد دو سایت مشکوک، به بازرسان اجازه بازدید و بررسی نداده است.
در این جا، تنها یک راه چاره برای رژیم ایران باقی میماند و آن این که به بازرسان اجازه بررسی آنها را بدهد – البته اگر سایتی هنوز وجود داشته باشد، زیرا این احتمال نیز مطرح است که هر دو سایت را رژیم چند سال پیش ویران کرده، تا دُم به تله ندهد.
شوخی کردن با آژانس بین المللی، خودشان می دانند که سخت به زیانشان تمام خواهد شد.
اگر همکاری نکنند و حتی شاید بخواهند از برجام خارج شوند، خودشان را سخت به دردسر می اندازند، زیرا بر همگان ثابت میشود که آنها پنهان کاری کرده و می کنند و با این رفتار نشان میدهند که ادعایشان در مورد استفاده مسالمت آمیز از انرژی هسته ای یک حرف باطل است.
ظریف گفته است که آژانس، اطلاعات در مورد این دو سایت را از اسرائیل، و بر اساس اسنادی عنوان کرده که حدود دو سال پیش، در یک عملیات جیمز باندی، از انباری در شورآباد در جنوب تهران، به اورشلیم انتقال یافت و حدود یکصد هزار سند و دیسک و دیاگرام و عکس را شامل می گردد.
ظریف با استناد به این احتمال، می گوید چون سخن از اسناد جاسوسی است، رژیم ایران خود را ملزم به پاسخگویی نمیداند.
این اطلاعات را آژانس از کجا آورده و یا کدام کشور در اختیارش گذاشته است، اهمیتی ندارد.
اگر دروغ است، پس چرا شما اجازه بازرسی نمیدهید و اگر راست است، به شما چه مربوط که این اطلاعات از کجا آمده است.
این مساله را به اقدامات پیشین حکومت اضافه کنید که گام به گام تعهدات برجامی خود را زیر پا گذاشته و میگوید اگر تحریم ها را زیر پا نگذارید و به ما اجازه فروش نفت ندهید و داد و ستد بازرگانی را با ما از سر نگیرید، پس ما خودمان برجام را دور خواهیم زد.
ولی مشکل در آن است اگر یک سانتیمتر دیگر از برجام پا فراتر نهند، از پله ها به پائین خواهند افتاد و درگیری، حتمی خواهد بود و آن هنگام، فاتحه رژیم خوانده خواهد شد.
قسم حضرت عباس خورده بودند که انرژی هستهای را برای مصارف صلح آمیز میخواهند. مثلا میخواهند برق تولید کنند، کشتی اتمی بسازند و درمان ایزوتوپی کنند و غیره.
قصد ساخت بمب اتمی ندارند. حاشا! حاشا!
حتی اعلام داشتند که رهبرشان، در مقام ولی امر، فتوا داده است که در اسلام، اتم، حرام اندر حرام است.
ولی در اسنادی که از شورآباد تهران به اورشلیم آورده شد، طرحهایی دیده میشود که نشان میدهد چگونه بمبی باید ساخت که در کلاهک موشک بالستیک جا بگیرد و به سوی دشمن شلیک شود.
با همان موشکی که آنها اعلام کردند که برای پرتاب ماهوارۀ سپاه پاسداران به فضا ساخته شده است و حلال اندر حلال است.
دهها میلیارد دلار برای انجام برنامههای اتمی خود هزینه کردند، و اکنون به مرحله ای رسیدهاند که میبینند اگر یک گام فراتر نهند، ممکن است کاخی که به روی شن بنا نهادهاند، فرو ریزد و آنها زیر آوار بمانند.
یک خطر دیگر نیز، به قدرت یک بمب اتمی برای رژیم سخت دردسر ساز شده که همانا دزدیهای کلانی است که روز به روز ابعاد آن بیشتر آن آشکار میگردد و نشان میدهد که فساد و فرومایگی، همه ارکان حکومت را در برگرفته است.
آنقدر همه به انجام دزدی و چپاول مشغول هستند که فردا ممکن است از ثروت بزرگ کشور ایران، دیگر چیزی باقی نگذارند.
آنانی که به منصوری نیم میلیون یورو رشوه پرداخته بودند، مگر چقدر دزدیدهاند که چنین مبلغ نجومی را به یک قاضی فاسد و دزدتر از خود پرداخت میکنند؟
پایه گذار حکومتشان ادعا کرده و گفته بود “آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند”. خیلی راست گفته بود. آمریکا هیچ غلطی نکرده است و هر چه کرده است کارهای درست و ضربههای درد آور و موثر بر پیکر رژیم ایران بوده است.
حالا، چه راهی در برابرشان قرار دارد، هنگامی که صندوق پول حکومت خالی شده و درآمد نفت تقریبا به صفر رسیده و امیدی نیز به دریافت مالیات بیشتر نمیرود، کرونا همچنان اقتصاد فلج رژیم را فلج تر کرده و بر فشارهای آمریکا افزوده شده و اروپاییان هم رژیم ایران را تنها گذاشتهاند و روسیه و چین نیز فقط حرف میزنند و یک شاهی حاضر نیستند، و یا ندارند که رژیم را از زمین خوردن باز دارند.
برایشان از همه خطرناک تر آن است که مردم در کمین نشستهاند و در انتظار آن دمی هستند که فرصت مناسب فرا رسد تا به خیابانها بیایند و این بار آنقدر پایداری و پایمردی نشان دهند که سران حکومت یک شبه راه فرار در پیش گیرند و صحنه را خالی کنند.
فقط مواظب باشند که به سرنوشت علیرضا منصوری دچار نشوند و از طبقه چندم به زیر نیافتند و یا آن ها را ناچار نسازند که به استعمال داروی نظافت روی آورند!