سخنی با علمای اهل سنت بلوچستان که برای حوادث آمریکا اشک می ریزند
قبل از هر چیز اجازه بدهید مراتب تاثر و تسلیت خویش را در مورد درگذشت برخی از علمای سیستان و بلوچستان که ظاهرا تعدادی از آنها به دلیل عدم رعایت بهداشت و فاصله گذاری اجتماعی در مورد ویروس کرونا در طی روزهای گذشته جان داده اند را ابراز کنم.
امروز در بسیاری از سایت ها آمده است که شماری از علمای اهل سنت سیستان وبلوچستان از جمله مولوی عنایت اله رسولی زاده، امام جمعه اهل سنت سرباز, مولوی بلال مقدسیان، امام جمعه اهل سنت اسفند شهرستان دلگان, مولوی مجیب الرحمن رئیسی، امام جمعه اهل سنت شهر جالق, مولوی دوست محمد درواخ، امام جمعه اهل سنت شهر کهک زهک, با بیان اینکه هفته حقوق بشر آمریکایی فرصتی مغتنم برای بازگویی جنایتهای آمریکای تروریست پرور علیه ملت ایران است، به تبعیت از مسئولین نظام, سردرمداران آمریکا را گروهی خودخواه، خون ریز و صفاک لقب داده اند که بویی از انسانیت نبرده اند. و همسو با نظام جمهوری اسلامی برای جورج فلوید شهروند سیاه پوست آمریکایی اشک تمساح ریخته اند. این در حالی است که در طی روزهای گذشته بیدادگاه های رژیم جمهوری اسلامی احکام اعدام برای معترضین آبان ماه سال گذشته صادر کرده اند.
فاصله بسیار از این شهرها از جمله جالق تا مرز پاکستان شش کیلومتر بیشتر نیست؟ از این عالمان دین باید پرسید شما چطور صدای سیاه پوستان در آمریکا را می شنوید, اما صدای ضجه و فریاد زنان و کودکان و دانشجویان بلوچ را که طی هفته اخیر توسط ارتش خونریز پاکستان و سازمان مخوف اطلاعاتی آن یعنی آی اس آی به خاک و خون کشیده شده اند, نمی شنوید؟ اگرچه بسیاری از شماها در مدارس دینی پاکستان آموزش دیده اید, مدارسی که با بودجه سلفی ها و مذهبیون افراطی اداره و توسط ارتش پاکستان حمایت می شوند. اما با این حال نباید چشم های خود را بر روی ظلم و ستم بی حد بر علیه برادران و خواهران بلوچ خود در آن سوی مرز ببندید. اگرچه سکوت شما در مقابل ظلم و ستم جمهوری اسلامی بر علیه بلوچها و اهل سنت در ایران نیز قابل توجیه نیست.
در آنسوی مرز هزاران هزار بلوچ ناپدید و زندانی شده اند و اجساد مثله شده بسیاری از آنها پیدا شده است. در روزهای اخیر زنان و دختران بلوچ که به دستگیری غیرقانونی و ناپدید شدن همسران یا پدران و یا برادران و خواهران و فرزندان خود به روش مسالمت آمیز اعتراض کرده اند, توسط نیروهای بیدادگر و ظالم پاکستانی با هتک حرمت و بیرحمی و شقاوت تمام سرکوب شده اند, و شما ای علمای بلوچستان صدای ضجه و ناله های زنان بلوچ در همسایگی خویش را نشنیدید یا نمی خواهید بشنوید. اما صدای یک سیاه پوست آمریکایی در آنسوی دنیا را بوضوح می شنوید. صدای روهینگاهای میانمار (برمه) را می شنوید. صدای فلسطینی ها و یا کشمیری هایی را که زندگی صدبرابر بهتر از بلوچها دارند می شنوید و وکیل مدافع آنها می شوید و برای آنها اشک می ریزید. اما صدای شکستن پهلوی زنان بلوچ توسط نیروهای امنیتی خبیث پاکستان را نمی شنوید؟ چرا این شاخک گزینشی انساندوستی و اسلامی شما برای بیگانگان سرزمین های دور اینقدر حساس و لطیف است. اما برای خودی ها و برادران و خواهران بلوچ اهل سنت خودتان در آنسوی مرز کاملا بی تفاوت یا کر و کور است.
شوربختان در استان سیستان و بلوچستان و حتی در خارج از کشور هیچکس را نه تنها یارای انتقاد از برخی از علمای مذهبی نیست, بلکه اجازه سوال و پرسش هم وجود ندارد. یا وگرنه بعضی از سگ های هار سلفی در شبکه های تلویزیونی تکفیری که طرفدار پاکستان و محتاج مدارس مذهبی و افراطی آن هستند, بلافاصه به بهانه دفاع از دین به منتقد و یا پرسشگر حمله می کنند. چون حامیان ارتش پاکستان تمامی امکانات را در ید تبلیغاتی آنها قرار داده اند. همین شبکه های تکفیری منحوس شبانه روزه بر علیه جمهوری اسلامی (به درستی) تبلیغ و افشاگری می کنند و خود را مدافع تمام عیار بلوچها نشان می دهند. اما در مقابل جنایات ارتش پاکستان بر علیه زنان و کودکان بلوچ سکوت کرده اند.
به باور نگارنده بسیاری از علمای اهل سنت بلوچستان علمای درباری نیستند و برخی از آنها درد و غم مردم را هم دارند. لذا قابل احترام هستند و حساب آنها را باید از “ملاهای درباری” کاملا جدا کرد. ولی زمان آن فرارسیده است که این دسته از علمای مردمی و دردمند بلوچ که مورد احترام مردم هم هستند, باید صدای اعتراض خود را بر علیه ظلم و ستم حکومت و ارتش پاکستان بر علیه بلوچها به گوش جهانیان برسانند. زیرا بر اساس آیات و روایات سکوت در مقابل ظلم مصداق عینی گناه و مشارکت غیر مستقیم با ظالمان است.