به نظرم بسیاری از نمایندگان مجلس یازدهم در مورد پیچیدگیهای حکمرانی خوب در جهان امروز به طور اعم و شرایطی که کشور در آن گرفتار شده است به طور اخص، دانشی ندارند و در دنیای خودساختۀ خویش سیر میکنند. با این حساب، کار این مجلس به نظرم از جنجال خواهد گذشت و به صورت معضلی برای کلیت نظام سیاسی در خواهد آمد!
دلیلاش هم روشن است. بسیاری از نمایندگان با وعدۀ بهبودِ سریع شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور از برخی اقشار جامعه رأی گرفتهاند و در حوزههای انتخاباتی خود، با فشار شدید رأی دهندگان برای تحقق وعدههای خود روبرو هستند. تحقق وعدهها حتی به طور نسبی، اما اگر عملی هم باشد، راهکار علمی کلانی میطلبد که نه این نمایندگان با ظرایف آن آشنایند و نه التفات و علاقهای به آن دارند.
بنابراین، آنها برای نشان دادن تلاش و پیگیری خود در جهت تحقق وعدههای انتخاباتی، به ناچار باید عامل یا عواملی را به عنوان مانع یا موانع تحقق وعدههای اقتصادی خویش به حامیانشان معرفی کنند و روز به روز بر شدت حملات لفظی علیه آنها بیفزایند!
این به معنی دامن زدن به تشنج سیاسی در بین دستگاهها و نهادهای حاکم است و بنابراین ممکن است تلاشی فراقوهای برای کنترل این دسته از نمایندگان صورت گیرد. با این حال، چندان روشن نیست که کنترلها مؤثر واقع شود چرا که این نمایندگان به هر حال باید راهی برای رهایی از فشارهای فزایندۀ مردم شهرهای خود پیدا کنند و از این رو، احتمال نافرمانی آنها وجود دارد.
با این همه، تا زمانی که روحانی و ظریف بر سر کار باشند، شاید مشکل خیلی بیخ پیدا نکند، چون این دو گویا آماج مناسب و مشروعی برای حمله به عنوان مسبب نابسامانیها و مشکلات جاری محسوب میشوند. این مشکل در واقع سال آینده بیخ پیدا خواهد کرد، یعنی هنگامی که یک اصولگرا در پاستور مستقر شود.
در آن موقع، وضعیت بسیار دیدنی خواهد بود! شاید حتی عدهای که فعلاً تصورش هم نمیرود، به صرافتِ کشف راهی برای کم کردن دورۀ حیات این مجلس افتند!