البته همه میدانستیم که دستمزد داور وسط برای قضاوت در هر مسابقه لیگ برتری زیر یک میلیون تومان یا به طور دقیقتر ۹۱۰ هزار تومان است.عجیبتر این که این رقم در دو سال اخیر افزایش نداشته و شامل کسر مالیات هم میشود. حالا نوشهور به طور دقیق اعلام کرده فغانی در آخرین فصل حضورش در ایران، ۱۷ مسابقه لیگ برتری را قضاوت کرده؛ بنابراین یک محاسبه ساده نشان میدهد دستمزد بهترین داور ایران از سوت زدن در بالاترین سطح مسابقات باشگاهی کشور، در طول یک سال تنها ۱۵ میلیون و ۴۷۰ هزار تومان بوده که قطعا به طور نامنظم به او پرداخت شده است. حالا اما فغانی در استرالیا ماهانه هشت هزار دلار درآمد برای حداقل ۱۶ قضاوت در طول فصل دریافت میکند و اگر تعداد داوریهای او افزایش پیدا کند، یک رقم اضافی جدید به دستمزد این قاضی بینالمللی افزوده خواهد شد. این یعنی دستمزد ماهانه فغانی در استرالیا با احتساب دلار ۱۶ هزار تومانی این کشور، ۱۲۸ میلیون تومان خواهد بود. پس نتیجه میگیریم علیرضا فغانی در استرالیا هر ماه به اندازه ۸ سال قضاوت در ایران دستمزد میگیرد؛ اختلافی فاحش و نجومی که حتی با در نظر گرفتن فاصله منطقی مخارج زندگی در ایران و استرالیا هم باز بسیار گزاف و غیر قابل چشمپوشی است.
بحث دستمزد اندک داوران در ایران حکم آتش زیر خاکستر را دارد که هر بار به بهانهای گر میگیرد و دوباره شعلهور میشود. این اتفاق حالا در پی افشای دستمزد فغانی در استرالیا رخ داده و کار را به جایی رسانده که حسین عسگری، یکی از سرشناسترین داوران بازنشسته در فوتبال ایران هم اطلاعات شخصیاش در این مورد را منتشر کرده است. رئیس پیشین دپارتمان داوری میگوید: «اطلاع دارم در عراق یک داور برای هر بازی ۲۰۰ دلار میگیرد یا در ازبکستان ۶۰۰ دلار دریافت میکند. در امارات یک داور حدود ۱۵۰۰ دلار میگیرد. ما در مورد امارات و قطر که اصلا نمیتوانیم صحبت کنیم.» این اطلاعات با توجه به آیند و روند مستمر عسگری و سایر داوران بینالمللی به خارج از کشور، به احتمال زیاد باید صحیح و نسبتا دقیق باشد. همچنین اخبار رسمی حکایت از آن دارد که در انگلستان درآمد سالانه داوران به طور متوسط ۷۰ هزار پوند و در اسپانیا حدود ۲۰۰ هزار یورو است.
در نظر داشته باشید داوری که به خاطر یک سوت اشتباه زیر شدیدترین و بعضا غیر انسانیترین فشارهای ممکن قرار میگیرد، در ازای ۹۰ دقیقه دوندگی و این همه فشار عصبی در بهترین حالت ممکن ۹۱۰ هزار تومان، آن هم با مدتها تاخیر دریافت میکند. این رقم در لیگهای پایه و پایینتر و حتی مسابقات جام حذفی کمتر هم میشود و بعضا محرومیت داوران، آنها را از همین آبباریکه نسیه هم محروم میکند. به طور کلی فوتبال ایران در غیاب منابع درآمدی اصلی همچون حق پخش تلویزیونی، یک پیکر نحیف و دردمند است که عضو به عضوش با بیماری دست و پنجه نرم میکند. داوران اما در همین سیستم رنجور و مریض هم بدترین وضعیت ممکن را دارند؛ با کمال تاسف.»