نیروی هوایی آمریکا در اینستاگرام خود با چاپ عکس هوایی از ماکت چوبی ناو هواپیمابر آمریکایی نوشت: مانور نظامی سپاه پاسداران نشان داد که مهارت آنان در حمله به مجسمه است و مشخص شد که آنان در این زمینه تخصص دارند.
به گزارش روزنامه دیلی میل، سپاه پاسداران در مانور مشترک نیروی دریایی و هوافضای خود در خلیجفارس این ماکت را با انواع سلاحها مورد حمله قرار داد و در بیانیه پایانی حمله دقیق به این ماکت را از مهمترین دستآوردهای این مانور توصیف کرد.
نیروی دریایی آمریکا در نوشته خود به طنز یادآور شده که این ماکت بدون حرکت در محلی قرار داده شده و نیروهای سپاه از هر طرف به آن حمله کردند بدون اینکه هواپیماهای موجود روی عرشه و تجهیزات و نیروهای دفاعی آن نیز هیچ واکنشی برای مقابله با حملات دشمن از خود نشان بدهند.
رو به داخل: ماکت شو در خلیج فارس
منصور امان : “تهاجُم” دسته جمعی با موشکها و خُمپاره ها و قایقهای گران قیمت به یک ماکت جوشکاری شده را می توان نماد درخشانی از وضعیت بازوی نظامی رژیم ولایت فقیه، سپاه پاسداران، دانست: یک تشکیلات پُرخرج و گران نظامی که در پهنه بُحران خارجی به طور معمول هدفهای خیالی را در تیررس دارد.
فاصله ای که بین “بستن تنگه هُرمُز” با جنگ با ماکت ناو آمریکایی وجود دارد را “سرداران” و سرجُنبانان ج.ا با لاف و گزافه های پُر آب و تاب و تنش سازی پُر کرده اند. آنها به بُحرانهایی دامن زده اند که نه به لحاظ اقتصادی و نه از نظر نظامی توانایی پیشبُرد درگیری و مُدیریت پیامدهایش را ندارند. حاکمان ج.ا در انتها به تله ابتکارها و تدبیرهای خود افتاده اند و هزینه های هنگُفتی را مُتحمل شده اند که در هیچ تناسُبی با سود به دست آمده قرار ندارد.
هنوز رجز خوانی مُضحک آقای حسن روحانی برای آمریکا و مُتحدانش پیرامون تحریم نفت در خاطره ها باقی است که می گفت “اگر جلوی صادرات ما گرفته شود، تنگه هُرمُز را می بندیم”؛ یک تهدید که سرکردگان سپاه پاسداران نیز روزانه آن را تکرار می کردند. برای مثال پاسدار محمد باقری، رییس ستاد کُل نیروهای مُسلح مُلاها، خط و نشان می کشید: “اگر نفت ما از این تنگه عُبور نکند، حتما نفت دیگر کشورها نیز از این تنگه عُبور نخواهد کرد.”
در این میان میزان فروش نفت از نزدیک به چهار میلیون بُشکه در روز، به ۷۰ هزار بُشکه رسیده (گُزارش اوپک، ۲۷ مُرداد ۹۹) و درآمد نفتی از نزدیک به ۶۶ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۶ به ۲ میلیارد دُلار ته کشیده است، بدون آنکه پهلوانان عرضه حرافی بتوانند جلوی این تحوُل از پیش اعلام شده را بگیرند یا علیه آن به گونه موثر دست به اقدامی زنند. ناگفته پیداست که صادرات نفت “دیگر کشورها” از تنگه هُرمُز همچون گُذشته بدون هیچ مانعی جریان دارد.
از تهدیدهای بُزُرگ و مُتورم سرکردگان رژیم ولایت فقیه آنچه که برجای ماند، شلیک به دو نفتکش و خرابکاری در چهار نفتکش دیگر بود؛ اقداماتی که به خاطر اهداف و شیوه عمل در کادر اعمال تروریستی قرار می گیرد و مُشابه آن را القاعده، جهاد اسلامی یا کتائب حزب الله با مخارج به مراتب کمتر در کارنامه خود به وفور دارند. تنها اقدام جنگی مُتعارف ج.ا، شلیک چند موشک به تاسیسات نفتی عربستان بود که سپس وحشت زده از به گردن گرفتن آن خودداری کرد.
اما عُمر همین دوره کم فُروغ نیز کوتاه بود؛ زمانی که ناوهای جنگی آمریکا و مُتحدانش در تنگه هُرمُز لنگر انداختند، ستاد بستن تنگه هُرمُز نیز پنهانی و در سُکوت تعطیل شد و ابواب جمعی اش به گوشه ای نشستند.
از این رو به نظر نمی رسد که نمایشاتی از نوع آنچه که اینک رژیم ولایت فقیه در خلیج فارس روی صحنه برده است، در میدان واقعی کشمکش به راستی آمریکا و مُتحدانش را تحت تاثیر قرار دهد. این ادعا را گفته یک سُخنگوی نیروهای آمریکایی مُستقر در بحرین تایید می کند. وی با اشاره به ماکت شو سپاه پاسداران می گوید معلوم نیست منظور رژیم ایران از این اعمال چیست.
واقعیت آن است که نمایش اُرگان نظامی و امنیتی قُدرت، رو به داخل دارد و در اصل می توان آن را مانُور ثبات در یکی از بُحرانی ترین دوره های حیات ج.ا نامید. رژیم ولایت فقیه ورشکسته در اداره اقتصاد، ناتوان در تامین معیشت و مغلوب و گوش به فرمان در چالش کُرونا، در برابر یک خیزش توده ای دیگر با ابعاد پیش بینی ناپذیر قرار گرفته است. دستگاه حاکم شاهد آن است که با وجود کُشتار دستکم ۱۵۰۰ تن و سرکوب وحشیانه و بی امان، سایه سرنگونی بر سرش سنگین تر شده است و این در حالی است که شکست آن در جلوگیری از قطع نفت و برقراری تحریمها و همچنین ضربات سیاسی و نظامی که زنجیره وار در عراق و سوریه دریافت می کند، نیز از چشم و نظر توده مُعترض پنهان نمانده.
رژیم ولایت فقیه از سواحل خلیج فارس به عُمق خُشکی پیام اقتدار و ثبات می فرستد و مایل است ساز و برگش به رُخ توده به جان آمده کشیده شده و تصویر مُتفاوتی از “نظام” بی رمق در ذهن نافرمان آن ثبت شود. جامعه اما دریافت خود را از رژیمی خواهد داشت که در مرکز قُدرت نمایی اش ماکتی ساختگی از واقعیت قرار گرفته. چه، به همان اندازه که چنین قُدرتی پوشالی و میان تُهی است، نیروی مُطالبات توده و انرژی انفجاری آن واقعی و لمس پذیر است.