سالگرد مجازات شیخ فضلالله نوری فتوا دهنده قتل عام و شکنجه آزادیخواهان و دشمن جنبش مشروطه
جنبش مشروطه در سال ۱۲۸۵ آنگاه که مظفرالدین شاه در پی اعتراضات عمومی، ناچار از امضای فرمان مشروطه شد، به پیروزی رسید. پیروزی این جنبش، محصول مبارزه آزادیخواهان و مردم ایران برای کسب آزادی و مشروط ساختن سلطنت پادشاهی به خواست ملت ایران بود.
شیخ فضلالله نوری از مخالفان مشروطیت بود. او علم مخالفت خود را به مشروعیت آراسته بود. مشروعهخواهی شیخ فضلالله، سرآغاز نظریه پسمانده و ضدمردمی ولایت فقیه خمینی شد.
فضل الله نوری که دشمن مشروطه خواهان بود، علیه مبارزان جنبش مشروطیت با محمدعلی شاه قاجار همدست شد تا با فتاوی خود، کردار این شاه قاجار را مشروع جلوه دهد.
شیخ فضلالله نوری در تاریخ ۲۲ آبان سال ۱۲۸۷، در باغشاه تهران، مشروطیت را مغایر شرع اعلام کرد.
او در نامهای به محمدعلی شاه مخالفت خود با مشروطیت را اعلام کرد و تاکید کرد که «مجلس شورای عمومی (ملی) منافی با قواعد اسلام است و ممکنالجمع نیست؛ چنانچه به رأیالعین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمیشویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد.»
شیخ فضلالله در ادامه نامهاش به پادشاه مستبد قاجار، محمدعلی شاه، یادآور شد که نتیجه برپایی مجلس شورای ملی «جز هدم دین و هرجومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه» نخواهد بود.
محمدعلی شاه قاجار، پنج روز پس از دریافت نامه شیخ فضلالله نوری، فرمان مشروطه را که مبارزان جنبش مشروطه بر پدرش تحمیل کرده بودند و او در تعادل قوای آن روزگار ناگزیر از امضایش شده بود، ملغی اعلام کرد.
پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان، شیخ فضلالله نوری در دادگاهی که مبارزان جنبش مشروطه برای او ترتیب داده بودند، به اعدام محکوم شد. بنابراین، فاتحان تهران، او را در روز ۹ مرداد سال ۱۲۸۸ به جرم صدور فتاوی کشتار و شکنجه علیه آزادیخواهان ایران، در میدان توپخانه تهران و در انظار عموم به دار مجازات آویختند.
رییس دادگاهی که او را به اعدام محکوم کرد خود معمم بود (شیخ ابراهیم زنجانی) که به تنهایی نیز حکم نداد بلکه تمام ۱۰ عضو هیات قضات دادگاه عالی انقلابی بر حکم اعدام شیخ مهر تایید زدند و جرم وی را چنین مشخص کردند: صدور حکم ارتداد برای مشروطه خواهان و قتل روحانیون مشروطه خواه و بر این اساس او را به اعدام محکوم کردند.
جمعآوری یک مجسمه شهری به دلیل اعتراضی بودن
حکومت خامنهای از مجسمه “ما” هم می ترسد
کسی مطلع نشد جز راننده جرثقیل و شخصی که تشخیص داد، ضمیر اول شخصی یعنی اعتراض «ما» بعد از یک سال همنشینی با پیادهروی پارک لاله، شبانه به انبار خدمات شهری شهرداری منتقل شد. حجم بتنی «ما» ساخته «افشین صیقلی» مجسمهساز از دل هفتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران در سال ۱۳۹۷ بیرون آمد. قرار نبود کار «ما» به انبار شهرداری برسد حتی قرار نبود «ما» در ضلع غربی پارک لاله، مقدم بازدیدکنندگان در بازارچه خوداشتغالی پارک لاله را خوشامد بگوید.
به نوشته روزنامه اعتماد، از همان روزهای اول، داوران معتقد بودند که «ما» را باید گذاشت در ورودی موزه هنرهای معاصر تهران، داوران معتقد بودند «ما» باید بزرگ باشد و حجیم، آنقدر که «موزه را ببلعد». نمایشگاه که تمام شد، چند روزی «ما» مقابل موزه هنرهای معاصر ایران را غرق کرد، اما این حضور دیری نپایید، موزه هنرهای معاصر تهران مجوز نداشت و تصمیم گرفت کمی بالاتر، ما بنشیند سردر ورودی «گذر هنر و فرهنگ».
حالا سازنده «ما» میگوید که «ما» بعد از گذشت دو سال در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ از پیادهروهای خیابان کارگر شمالی محو شده است، جابهجایی غیراصولی از «ما» یک «میم» و «الف» به جا گذاشته است که بند هستند به چند میلگرد. روایت این گزارش، روایت مجسمهسازی است که چندان هم از تغییر مکان اثرش گلهای ندارد. او میگوید که «ما» هر جا که باشد، فضای خود را تحت تاثیر خواهد داد حتی در انتهای خیابان کارگر شمالی در آستانه یک پرتگاه.
پاسخ شهرداری ناحیه دو در بلوار کشاورز یک جمله بود: «بار اعترضی داره» رویکرد شهرداری به مجمسههای شهری، رویکرد سفارشی است. استقبال از مجمسمه هنرمند مستقل یعنی پذیرفتن کثرت صداها، صداهایی که لزوما در خطوط گورخرهای میان آرژانتین و تخممرغهای رنگی میدان آزادی جا نمیشوند.