یک کارشناس مسائل بینالملل در تهران در مقالهای در روزنامه جهان صنعت به استعفای برایان هوک و جایگزینی او توسط الیوت آبرامز اشاره کرد و نوشت: این جابهجایی حامل پیام خوبی برای تهران نیست.
صلاحالدین هرسنی نوشت: وقتی قرار است شخص محافظهکار و رادیکالی چون الیوت آبرامز مسوولیت هوک را بر عهده گیرد، وضعیت کمی بغرنج و خطرناکتر میشود. در واقع برکناری هوک و عهدهگیری مسوولیت او از سوی الیوت تا میزانی تابع الگوی «شیب لغزان» است. در الگوی شیب لغزان مساله آن است که یک وضعیت و مشکل جای خود را به یک وضعیت و مساله بغرنجتر میدهد.
وی افزود: این جابهجایی حامل پیام خوبی برای تهران نیست. در این باره هدف ترامپ از این جابهجایی چیزی جز تعقیب و دنبال کردن راهبرد کارزار فشار حداکثری علیه تهران از سوی الیوت به صورت پیچیده و چندجانبه نیست. به عبارت دیگر الگوی رفتاری واشنگتن در دوران الیوت مبتنی بر تشدید سیاست فشار علیه ایران خواهد بود و کمپین فشار حداکثری با همافزایی پمپئو- الیوت علیه تهران تقویت میشود. در واقع به کار گیری الیوت برای امور ایران در گروه کاری ترامپ تنها یک لبه از قیچی سیاستهای کارافزایانه و مظهر سیاستهای سادیسمی کاخ سفید علیه ایران خواهد بود. در صورتی که اگر نیک پنداشته شود این قیچی لبه دیگری نیز به نام پمپئو در کنار خود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل نوشت: بنابراین بخش اعظمی از معضلات واشنگتن با تهران با نقشیابیهای همافزای پمپئو و الیوت باقی میماند و چه بسا ممکن است با کنشها و الگوی رفتاری رادیکال الیوت، آشکار و پنهان وضعیت تخاصمیتری نیز به خود بگیرد. به این ترتیب برکناری هوک نباید منجر به خوشبینی در بهبود شرایط در روابط تهران- واشنگتن شود.
وی افزود: در سطحی دیگر وجود برخی شواهد و قراین گویای آن است که واشنگتن در برکناری هوک و سپردن مأموریت ایران به الیوت، هدف مهمتری را نیز دنبال میکند و آن، فشار بر چین در همراه کردن خود در تمدید تحریمهای تسلیحاتی است. آنگونه که پیداست آمریکا قرار است قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی را در هفته جاری به شورای امنیت ببرد و بهنظر میرسد به جهت وتوی پکن و مسکو نتواند از سد شورای امنیت عبور کند.
وی می افزاید: به واقع بهکارگیری الیوت از سوی ترامپ به جای هوک، باید برای فشار به چین از طریق شرکای تجاری کشورهای حوزه خلیجفارس تعبیر و تفسیر شود. در این باره، مأموریت الیوت آن است که برخی از شرکای تجاری چین در کشورهای حوزه خلیجفارس مانند ریاض و تلآویو و ابوظبی را متقاعد کند که لغو تحریم تسلیحاتی ایران نه تنها برای واشنگتن بلکه برای شرکای تجاری چین در کشورهای حوزه خلیجفارس مخاطرهآفرین و چالشزا خواهد بود.
این کارشناس در ادامه به مرگ حتمی برجام با آمدن الیوت آبرامز اشاره کرد و افزود: حال و تحت این شرایط مهمترین نتیجهای که از رهگذر کنشها، ماموریتها و الگوهای رفتاری الیوت نصیب تهران میشود، غیرمتوازن شدن بیشتر برجام و حتی مرگ آن خواهد بود هر چند برجام مدتهاست که با رفتارهای ایذایی واشنگتن به اغما و کما رفته است. به این ترتیب مرگ برجام حتمی است چراکه تهران در قبال سیاست آزار و ایذای الیوت گزینهای جز به صفر رساندن تعهدات برجامی و حتی محتملا خروج از NPT ندارد.
وی در پایان نوشت: به این ترتیب این جابهجایی میتواند تاثیرات فراوانی را بر آینده روابط و سیاست خارجی و امنیتی تهران- واشنگتن بگذارد؛ تاثیراتی که قطعا نه تنها میتواند صحنه داخلی آمریکا را آن هم در ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ متاثر کند بلکه میتواند پالسها و پیامهایی را نیز به جهان مخابره کند.
شورای همکاری خلیج فارس خواهان تمدید تحریم تسلیحاتی
ساعتی پیش اعلام شد که شورای همکاری خلیج فارس با ارسال نامهای به شورای امنیت سازمان ملل از این شورا خواسته است تا تحریم تسلیحاتی علیه رژیم ایران تمدید شود.
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در واکنش به نامه شورای همکاری خلیجفارس به شورای امنیت، در توئیتی ابتکار آنها را ستود و نوشت: نامه شورای همکاری خلیجفارس به شورای امنیت سازمان ملل برای تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم ایران یک بیانیه جسورانه است. شورای امنیت سازمان ملل بایستی بین تسلیح تروریستها یا ایستادن در کنار خلیجفارس یکی را انتخاب کند.
نگرانی مُلاها از کناره گیری برایان هوک
منصور امان : کناره گیری نماینده ویژه آمریکا در مساله رژیم ج.ا، حاکمان کشور را دُچار سرگشتگی در ارزیابی از این رویداد کرده است. در حالیکه دستگاه تبلیغاتی آنها برای مصرف عُمومی یکصدا استعفای آقای هوک را “پیروزی”، “شکست فشار حداکثری” و “آچمز شدن آمریکا” مُعرفی می کند، اما پایوران درجه دو حاکمیت آهسته و در میان سُکوت رووسای ارشد خود، آن را بی اهمیت می خوانند، ولی همچنین می گویند “نگران” نیستند.
برای رژیم ولایت فقیه که از یک ناکامی به ناکامی دیگر می غلطد و لکه های سیاه ناکارایی و فساد یکی پس از دیگری بر کارنامه اش نقش می بندد، سُرخ کردن صورت با سیلی، یک تنفُس مُفرح می تواند به حساب بیاید. این همان کاری است که رسانه های حُکومتی با جدیت برای “آقا” و بناگوش اش مشغول انجام دادن هستند.
“پیروزی”های خیالی پیشنهاد “نظام” برای بالانس کردن شکستهای واقعی است. آنگاه که آقای بولتون از دولت آمریکا خارج شد، گردانندگان ج.ا با همین دفتر فُتوحات زیر بغل به پیشاپیش صحنه دویدند و به یکدیگر دست مریزاد گفتند. ناگفته پیداست که نه استراتژی آمریکا با رفتن آقای بولتون تغییر کرد و نه عُمر این صحنه سازی دراماتیک بیشتر از یک پرده پایید. مُشکل حاکمان ایران این یا آن کارمند دولت آمریکا نیست، بلکه سیاست تنش زا و بُحران آفرینی است که از این سوی خلیج فارس تا آن سوی اُقیانوس اطلس را علیه شان بسیج کرده. این واقعیت را هیچکس بهتر از خود آنها نمی داند.
آقای هوک – همچون آقای بولتون – طراح سیاست “فشار حداکثری” نیست، بلکه مُجری آن است و با نگاه به وضعیتی که رژیم مُلاها امروز در آن بسر می برد، می توان گفت در آنچه که بدان مامور بوده، مُوفق عمل کرده است. بنابراین کناره گیری او به دلیل ترازنامه دوره فعالیتش نیست. این امر که اعلام استعفای وی و مُعرفی جایگُزینش اندک زمانی پیش از نشست شورای امنیت سازمان ملل در باره تمدید تحریم تسلیحاتی مُلاها صورت گرفته، این جابجایی را یک تحول روتین نشان نمی دهد و این همان فاکتوری است که سرچشمه “نگرانی” رژیم مُلاها به حساب می آید.
به رفع این ابهام شاید دقت به شخص جانشین آقای هوک بتواند کُمک کند. آقای الیوت آبرامز فرد شناخته شده ای در سیاست خارجی آمریکا است و به دسته “باز”های آن تعلُق دارد. او راست نئوکان به حساب می آید و به رویکرد سختگیرانه و روشهای غیرمُتعارف شُهرت دارد. از این جهت گماردن او می تواند دارای پیامی باشد که در درجه اول به آدرس دو عُضو اصلی شورای امنیت که می گویند مُخالف تمدید تحریم تسلیحاتی حاکمان ایران هستند، ارسال می گردد.
دو کشور یاد شده در رقابت و اختلاف منافع با آمریکا از رژیم مُلاها به عُنوان کارت بازی استفاده می کنند و همزمان علائق تجاری و اقتصادی مُعینی نیز در رابطه با آن دارند. از طرف دیگر، تشدید کشمکش کنونی آمریکا و رژیم ج.ا نیز به منافع آنها در هر دو حوزه یاد شده آسیب جدی می رساند. انتخاب آقای آبرامز می تواند مُشوقی برای چین و روسیه به منظور حفظ وضعیت موجود و نگه داشتن توپ در زمین بازی فعلی باشد.
باد رویدادها رژیم ولایت فقیه را به هر سو می کشاند و او در پنجه آن ناظر دست بسته ای بیش نیست که به گونه رقت باری به اُفت و خیزها واکُنش نشان می دهد.