منصور امان
قالیباف هم طبری خودش را یافت
در پایان نمایشهای شکست خورده ضد فساد، ترفندهای حاکمیت ج.ا برای ماله کشی و گریم عجوزه هم به انتها رسیده است. نمایش به راه افتاده گرد آقای قالیباف در حقیقت تکرار یک خیمه شب بازی دیگر است که “نظام” در این روزها بدون موفقیت در تلاش برای فیصله دادن آن است.
با اعلام دستگیری یک مقام مجلس پیشین ج.ا، پاکشویی پرونده آقای قالیباف به جریان افتاده است. فرد دستگیر شده، آقای ابوالفضل موسوی، یک مقام “اصلاح طلب” مجلس دهُم مُلاها است و مُتهم به دریافت ۶۵ میلیارد تومان رشوه بابت جلوگیری از تحقیق از شهرداری تهران در پرونده مشهور به “املاک نُجومی” است.
در حالیکه نزدیک به چهار سال از افشای این رُسوایی می گذرد، تنها اینک که دامنه آن با پرده دری یک مقام ارشد راست سُنتی (مصطفی میرسلیم) گستره بیشتری یافته و از سوی دیگر درجه حساسیت اجتماعی نسبت به آقای قالیباف به دلیل منصب جدید وی افزایش توجُه پذیری پیدا کرده، دستگاه قضایی به حرکت درآورده شده است.
همچون پرونده مُعاون آقای صادق لاریجانی، هدف مُقدم “نظام” در اینجا نیز پایش و محدود نگه داشتن دایره خسارت به رده های میانی دستگاه ها و استفاده از آنها به در نقش سپر بلای صاحب منصبان رده اول است. آیت الله صادق لاریجانی که مُتهم ردیف اول رشوه گیری، خرید و فروش احکام دادگاه ها، باج ستانی، سوواستفاده از اموال همگانی، اختلاس سپرده های بانکی قُوه قضاییه و مسوول اصلی فساد دستگاه اداری و کارمندان خود است، بدون هر گونه مُزاحمت به مداخل جدیدی در مجمع تشخیص مصلحت رسیده است. هزینه پرونده افشا شده او را مُباشران اش و شماری از مُشتریان سابق قُوه قضاییه باید بپردازند. آقای صادق لاریجانی خود در پناه رهبر ج.ا قرار دارد که با هدف فرار از پاسُخگویی، به گونه علنی و مُستقیم به حمایت از گُماشته فاسدش در برابر مُنتقدان می پردازد.
اکنون آقای موسوی همان رُلی را در پرونده فساد رییس قُوه مُقننه بازی می کند که آقای طبری در نمایش پرونده فساد رییس قُوه قضاییه دارد. با این تفاوت که در سناریوی نوشته شده برای مُعاون آقای لاریجانی، او در جایگاه رییس اش نشانده شده و مُتهم اصلی مُعرفی می شود، اما آقای موسوی فقط پرده دار است و بدل آقای قالیباف یا کسی که به جای او باید دراز شود را مُعرفی می کند. این فرد می تواند کس یا کسانی باشد که ماموریت پرداخت رشوه را داشته اند. کاندیدای بهتر می تواند مُعاون شهردار قالیباف، پاسدار عیسی شریفی باشد که گفته می شود در زندان بسر می برد و اتهامات مُتنوعی علیه او ابراز می شود که از فساد کلان مالی تا جاسوسی کش می آید.
سناریو یک بخش فُکاهی هم دارد و آن اینجاست که دستگاه قضایی مُلاها، مقام پیشین مجلس را به اتهام گرفتن رشوه در موضوعی (املاک نُجومی) دستگیر کرده که مورد پیگرد آن نیست و در چهار سال گذشته که از افشای اش می گذرد، سخت کوشانانه آن را به زیر فرش جارو کرده است.
مُشابهت پرونده های آقایان لاریجانی و قالیباف اما فقط به شیوه سفیدشویی آنها پایان نمی یابد. این دو پایور ارشد “نظام” از زاویه جدالهای درونی دستگاه حاکم نیز سرنوشت همسانی دارند؛ رُقبای آنها از این فُرصت برای کشیدن نردبان قُدرت از زیر پای شان سود می برند و همزمان امکانی برای باجگیری سیاسی و مالی از آنها به دست می آورند.
آنچه که آقای خامنه ای با دستیاری گُماشته بدنامش، آخوند ابراهیم رییسی، برای بزک رژیم فاسد و رُسوا شده خود بر پا کرده، به یکی از بی آرایش ترین صحنه های جلوه گری “فساد سیستمی” آن بدل گردیده است. تماشاچیانی که این صحنه سازی دست دُوُم برای آنها ترتیب شده، با دیدن آن بیشتر قانع می شوند که فقط دفن این جسد تا مغز اُستخوان فاسد و بویناک است که می تواند به بهداشت مُحیط پیرامون مُنتهی شود.