دینا وایت، رئیس یوافسی بزرگترین سازمان برگزار کننده مسابقات رزمی ترکیبی و میزبان بهترین رزمی کاران این رشته در جهان به لغو حکم اعدام نوید افکاری فراخوان داد و گفت: اول اینکه او یک انسان است دوم اینکه او یکی از ماست و میتواند یکی از رزمندگان من باشد.
نوید افکاری و برادرانش در جریان اعتراضات مرداد ماه کازرون دستگیر شدند. این اعتراضات از سهشنبه ۹ مرداد ۹۷ آغاز شد. یکی از اولین مناطقی که تظاهرات در آن شکل گرفت، منطقه شاهپور جدید اصفهان بود.
دستگیری این سه برادر در ابتدا به دلیل مشارکت در تظاهرات علیه نظام انجام شد و احکامی نیز در همین رابطه برای آنها صادر گشت. اما در دادگاه مجدد آنها متهم به محاربه و قتل شدند.
این سه برادر پس از دستگیری به سرعت زیر شکنجههای شدید قرار گرفتند تا مجبور به اقرار شوند. شاهین ناصری یک فوق لیسانس بازرگانی طی یک فایل صوتی به بی بی سی میگوید که شخصا شاهد شکنجه شدن نوید افکاری بوده است.
او می گوید؛ «یک روز در آگاهی در راهرو صدای داد و بیداد و التماس شنیدم. سروان همراهم از من خواست که در راهرو بایستم تا او برگردد. رفت در یک اتاق را باز کرد. من هم از روی کنجکاوی رفتم ببینم چه خبر است.
دیدم دو نفر لباس شخصی در یک اتاقی با فحاشی و باتوم و لوله نوید را با بیرحمی تمام کتک میزنند. بهش میگفتند هر چی ما میگیم درسته. چیزایی که میگیم مینویسی یا نه؟ نوید هم التماس میکرد نزنید، من کاری نکردم. دستهاش هم میآورد روی سرش. یکی از مامورهایی که بعدا فهمیدم اسمش عباسی است همچین کوبید روی دستش که نوید ضجه بلندی زد و از حال رفت.
مادر برادران افکاری بهیه نامجو در سخنانش که در یک ویدئو در اینستاگرام قرار داده است میگوید که پسرش وحید در اثر شکنجهها سه بار دست به خودکشی زده است. او را شکنجه میکردند تا علیه برادرش نوید اعتراف کند.
وحید افکاری درباره شکنجههایش گفته است؛ «روی صورتم پلاستیک میکشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش میبردند. دستها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و مکررا با الفاظ توهینآمیز و رکیک اهانت میکردند. مرا محکم میبستند و در بینیام الکل میریختند».
او در یک فایل صوتی گفته است. مجبور شده علیه خودش اعتراف کند. (فیلم زیر)
در خبرها آمده که رئیس جمهور آمریکا نیز مخالفت خود را با صدور حکم اعدام برای نوید افکاری اعلام و از مقامات رژیم ایران خواسته بود که این حکم اعدام را لغو کنند.
دبیرکل سازمان ملل متحد هم قاطعانه این حکم اعدام را محکوم کرد. سناتور آمریکايی مارکو روبیو نیز به حکم اعدام نوید افکاری واکنش نشان داد و آن را ناعادلانه خواند.
علاوه بر سیاستمداران، جمعی از ستارگان و قهرمانان کشتی المپیک و جهان از نوید افکاری حمایت کردند؛ ورزشکارانی مثل براندون اسلی، فرانک اشتابلر،سالی رابرتز، باجرانگ، سانگیتا فوگات، دیوی کربی، پیتر تائوبه، فانکی ، آیرون شیخ.
در ایران نیز طی سه روز پیاپی هشتک اعدام نکنید و نوید افکاری را نجات بدهید مورد توجه کاربران اینترنت قرار گرفت و کاربران ایرانی خواهان لغو اعدام او شدند.
مشرق نیوز وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در واکنش به کارزار بینالمللی علیه حکم اعدام معترضان ایرانی نوشته: بعد از اعلام خبر محکومیت “نوید افکاری” بار دیگر دستگاه فشار رسانه ای ضد انقلاب به کار افتاده تا از فرد محکوم به اعدام، یک “مظلوم بیگناه” تصویر کند و با ایجاد فشار تبلیغاتی، جلوی اجرای حکم را بگیرد.
خیزش اعدام شدنی نیست
منصور امان: حاکمان بی اعتبار ج.ا در هراس از خیزشهایی که به کمین شان نشسته، به چوبه های دار پناه برده اند. آنها با گردانندن پرونده سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبان بین دوایر تشریفاتی قضایی که با هدف تبلیغات و خبر سازی صورت می گیرد، در حال زمینه چینی و تدارُک اعدام این مُعترضان هستند.
در همین راستا سُخنگوی دستگاه قضایی از “تایید حُکم اعدام” امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در “دیوان عالی کشور” خبر داده است. آقای غلامحسین اسماعیلی در همین حال برای آرایش قضایی سرکوب و آب و تاب دادن به دسیسه چینی برای قتل مُعترضان پای چند دایره و پروسه اداری دیگر را نیز به میان کشیده و “دادرسیهای فوق العاده یا اعمال ماده ۴۷۷ یا هر موجب قانونی دیگر” را نیز بر فراز پرونده آویخته است.
جنایت انجام شده ای که “نظام” در پُشت سر دارد، اعدام دیاکو رسول زاده، از اهالی روستای “دریاز” – مهاباد و صابر شیخ عبدالله، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد بیمه است. این دو شهروند کُرد روز سه شنبه ۲۴ تیر پس از گذراندن نزدیک به هفت سال زندان، اعدام شدند. در سناریوی ریشخندآمیزی که دستگاه امنیتی ج.ا علیه این دو نوشته بود، آنها به “بُمب گذاری در رژه نیروهای نظامی” مُتهم شده بودند. به سه مُعترض آبان نیز به همین شیوه پرونده سازی، اتهامات گوناگونی نسبت داده شده است که با هر بار برپایی نمایش تبلیغاتی سُخنگوی قُوه قضایی، نوع یا روایت تازه ای از آن ارایه می شود.
اما این تنها رُسوایی دستگاه قضایی نیست؛ هیچیک از محکومان یاد شده به وکیل دسترسی نداشته اند، دادگاه آنها به طور مخفی برگزار شده و در نهایت با اتهاماتی مُحاکمه شده اند که اساس آن اعترافات اجباری است و در جریان مُحاکمه از سوی “مُتهمان” پس گرفته شده.
با این همه، شیوه و چگونگی روند قانونی مُحاکمه در اینجا یک موضوع فرعی است؛ دُرُشت نویسی اعدام و خون ریزی مساله ای مربوط به جُرم یا اتهام نیست، بلکه هدفی سیاسی را تعقیب می کند که بی واسطه به بقای حاکمیت می رسد. کسی بیشتر و روشن تر از خود حاکمیت هراس از توفانی که در برابر دیدگانش در اُفق مشغول شکل گرفتن است را بیان نمی کند. سُخنان رهبران و پایوران حُکومت و مُحتوای رسانه های رسمی مملو از اشاره های سربسته یا صریحی است که نسبت به “طُغیان خشم مردُم”، “شورش گُرسنگان”، “راه افتادن سیل” و جُز آن هُشدار می دهد.
حاکمان ج.ا و گُماشتگان آنها که می کوشند با احکام تبهکارانه و فرستادن جلادان به رژه، جامعه را از تکان باز دارند و میخکوب کنند، می توانند بازتاب اجتماعی اقدامات خود را مُرور کنند تا دریابند کُجا ایستاده اند. همه می دانند و می توانند حس کنند که حاکمیت از سر ترس و بُزدلانه در پشت دیوار وحشت خویش، شمشیر کشیده است. آنچه که در فضای اجتماعی کشور پیچیده نه بوی خونین اقتدار ج.ا، بلکه بوی وحشت و پوسیدگی آن است.
از این نظر، حاکمان رژیم ولایت فقیه دُرُست عکس آنچه که انتظار می کشند را از جامعه مُعترض دریافت می کنند. آنها قصد قُدرت نمایی و زهر چشم گیری کرده اند، اما جامعه از مانور شان پیام ضعف و واهمه می گیرد. خیزش آبان جامعه ایران را به لحاظ ذهنی به نُقطه ای فراتر از سطح ترور و سرکوب برده و رشته هایی که “نظام” برای اعدام خیزش می بافد را در همان گام نخُست پنبه می کند.
اعمال جنایتکارانه رژیم ولایت فقیه اما بدون تاثیر هم نیست؛ آنها مُحرکی برای مردُم دی و آبان است و شتاب ساعت سخت داوری شان!