دستگاه قضايی جمهوری اسلامی برای سومین بار حکم اعدام ۷زندانی سیاسی اهل سنت را تایید کرد این درحالی است که آنان بیش از ۱۱ سال است که زیر حبس و شکنجه و بلاتکلیفی بسر میبرند.
روز گذشته خبر رسید که، حکم اعدام ۷ زندانی عقیدتی – سیاسی اهل سنت محبوس در زندان گوهر دشت به نامهای فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، داوود عبداللهی، ایوب کریمی، انور خضری، خسرو بشارت و کامران شیخه که یازده سال پیش به اتهامات واهی دستگیر شده بودند، تایید شد. این حکم پس از ۱۱ سال بلاتکلیفی در زندانهای ارومیه، اوین و رجایی شهر، در شعبه ۳۸ دیوان عالی کشور دوباره تایید شد.
این هفت نفر قربانی یک سناریو ساخته شده وزارت اطلاعات هستند. وزارت اطلاعات این افراد را متهم به قتل ماموستا«عبدالرحیم تینا» و اتهاماتی مثل «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروههای سلفی»، «افساد فیالارض» و «محاربه» وارد کرد و این زندانیان تاکنون بارها به شیوههای مختلف از جمله اعتصاب غذا، به شرایط خود اعتراض کردهاند.
اولین بار این ۷ زندانی اهل سنت در اسفندماه ۹۴ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اعدام محکوم شدند.
دادگاه نمایشی همراه با توهین وتحقیر
به گزارش فعالان حقوق بشر، در تیرماه ۹۸ قبل از شروع جلسه دادگاه، در اتاق انتظار، نمایندگان وزارت اطلاعات انور خضری را تهدید کردند. در طول جلسه دادگاه نیز با توهین و به سخره گرفتن دفاعیات متهمین، سعی در ممانعت از پاسخگویی آقای خضری در بیان واقعیات پرونده سازی اطلاعات را داشتند.
این ممانعت از حق دفاع از خود، سبب واکنش آقای انور خضری و درگیری لفظی وی با نماینده تام الاختیار وزارت اطلاعات شد. طی جلسه دادگاه قاضی صلواتی و دیگر نمایندگان وزارت و دادستان به خاطر دفاع از خود علیه وی اعلام جرم کرده و او را از جلسه دادگاه بیرون کردند.
طبق گفته شاهدان عینی، نماینده وزارت اطلاعات در بیرون از دادگاه زندانی عقیدتی سیاسی انور خضری را تهدید کرد که حکم اعدامش را خواهد گرفت و خود شخصا چهارپایه اعدام را از زیر پایش خواهد کشید.
این ۷ زندانی عقیدتی، سیاسی هم اکنون در بند ۷ زندان رجایی شهر محبوس هستند.
همکاری نکنی تو را می کشیم، میگیم کرونا گرفتی
حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب که از روز دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۹، در اندرزگاه ۸ زندان لاکان رشت در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و نگهداری وی در میان مجرمان خطرناک و درخواست برای بازگرداندنش به زندان رجائی شهر کرج همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد، با انتشار نامه ای از زندان به شرح شکنجه، ضرب و شتم، درخواست همکاری ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و تهدید به قتل پرداخته و با انتشار این نامه خواسته صدای مظلومیتش شنیده شود.
حمزه درویش به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی کشور» از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به تحمل ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شد.
با گذشت بیش از دو ماه از انتقال حمزه درویش به زندان لاکان رشت، این زندانی سنی مذهب همچنان از حقوق اولیه خود محروم مانده است.
بازجویان اطلاعات و قاضی ناظر پرونده به خانواده حمزه درویش گفتهاند «هدف از انتقال وی توقف فعالیت رسانه ای و قطع ارتباط با شبکه های مخالف نظام و رضایت دادن به اقامت در زندان لاکان رشت بوده است».
حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب در قسمتی از نامهای که به دست کمپین رسیده است میگوید: «اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.»
نسخه ای از نامه حمزه درویش که جهت انتشار در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:
رنجنامه حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب محبوس در سلولی انفرادی در زندان لاکان رشت
«من حمزه درویش هستم ۲۷ ساله زندانی سیاسی اهل سنت. از تاریخ ۳۰ تیرماه ۹۹، در انفرادی زندان لاکان در اعتراض به اینکه اتهام من مربوط به این زندان نیست، امنیت جانی ندارم و با خواسته انتقال به زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زدم. متاسفانه در دومین روز اعتصاب غذایم به جای پاسخ دادن مرا به مدت سه روز و سه شب یعنی از تاریخ ۳۱ تیر تا دوم مرداد۹۹ در انفرادی دستبند و پابند زدند. طوری به من دستبند و پابندزدند که نمی توانستم دراز بکشم یا بلند شوم و در حالت نیم خیز مانده بودم.
سه شب و سه روز درحالت نشسته خوابیدم.
اتاق ۶ سالن امنیت (انفرادی زندان لاکان رشت) دوربین دارد و فیلم آن در حفاظت اطلاعات زندان موجود است.
روز چهارم مردادماه به دستور دادستان گیلان فلاح میری مرا به زور از انفرادی به سالن ۸ (سالن متهمان به قتل زندان لاکان) انتقال دادند. در بیستمین روز اعتصاب غذا پدر و مادرم در خانه در حمایت از من اعتصاب غذا کردند.
تا اینکه چند روز پیش کف اتاق را خیس کرده مرا کف اتاق خواباندند و مرا کتک زدند. دوباره مرا خیس کرده شلاقم زدند. چند بار این کار را تکرار کردند. سپس مرا دستبند و پابند به در اتاق زدند طوری این کار را انجام دادند که نمی توانستم بنشینم باید به همان شکل ایستاده می ماندم.
بیش از یک ساعت به حالت ایستاده نگهم داشتند. می گفتند باید اعتصابت را بشکنی و جلوی دوربین بگو که از اول اعتصاب غذا نکرده ای. خودت به درخواست خودت به زندان لاکان آمده ای و یا به درخواست خودت به سالن ۸ رفته ای. از سایتهایی که خبررسانی می کنند اعلام بیزاری بکن و بگو مطالبی که درباره تو منتشر می شود همه دروغ است وآنها از جانب خودشان به دروغ اطلاع رسانی میکنند.
الان مدت سه ماه است که با ضرب و شتم و فشار روحی روانی و تهدید از من می خواهند که همکاری کنم. می گویند اگر همکاری نکنی تو را آرزو بهدل می گذاریم. تو را می کشیم و می گوییم که تو را کرونا کشته است. به تو هپاتیت و ایدز منتقل می کنیم. تو را عقیم می کنیم. نمی گذاریم که سالم از زندان خارج شوی از طریق عواملمان در زندان کاری می کنیم که نقص عضو شوی، می گوییم که چشمت را کور کنند، با چاقو از ناحیه کلیه مجروحت کنند.
از من همکاریهایی می خواهند که امنیت جانی خود و خانواده ام به خطر می افتد. هیچ نهاد و ارگانی در کشور وجود ندارد که به ظلمهایی که اداره اطلاعات در حق من می کند پاسخگو باشد.
اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.
در آخر می خواهم این را بگویم در ۵ سالی که در زندان هستم، تازه معنا و مفهوم مرگ بر خامنه ای را درک کردم. الحق که مرگ برخامنه ای برازنده خامنه ای و زیردستانش است. کسانی که صدای من به آنها می رسد تلاش کنند که صدای مرا برسانند تا مردم بدانند آنچه از من در رسانه ها منتشر می شود حقیقت دارد.