بساز و بفروشها هم دیگر نمیسازند
خبر بد: پایان «عصر مغازه داری» در ایران
احتمالاً بیشتر ایرانیها هنوز هم فکر میکنند که سرمایه گذاری در مسکن هیچ وقت با ضرر همراه نبوده و از این پس هم نخواهد بود. با این همه، تجربه سالهای اخیر و به ویژه تجربه شوکهای سنگین ارزی و تورمی در دهه ۱۳۹۰، نشان میدهد که در همیشه هم بر یک پاشنه نمیچرخد. بازار مسکن ایران حالا به شدت پیچیدهتر از یک یا دو دهه پیش است و شواهدی هم هستند که نشان میدهند اوضاع در این بازار به سمت وخامت بیشتری هم خواهد رفت.
دنیای اقتصاد، چندی پیش در گزارشی، با اشاره به این موضوع نوشته بود جزئیات اطلاعات آماری این گزارش حاکی از آن است که در میان سه طبقه سرمایهگذاری میان انواع پروژههای ساختمانی، سرمایهگذاری در طبقه میانی گوی سبقت را از دو طبقه دیگر گرفته است. به طوریکه انجماد گستردهای در حوزه سرمایهگذاری در پروژههای ساختمانی نیمه تمام رخ داده است.
این در حالی است که یکی از موتورهای جهش قیمت مسکن در حداقل دو فصل اخیر شهرهای کشور و همچنین یک سال و نیم اخیر در شهر تهران، مربوط به یک عامل درونی بازار مسکن یعنی «کمبود عرضه آپارتمان نوساز» بوده است.
بر این اساس، به نظر میرسد بساز و بفروش ها، تحت تاثیر شوکهای تورمی، الگوی نادرستی را برای سرمایه گذاری در بخش مسکن انتخاب کرده اند. آنها به محض افزایش قیمت و بالا رفتن هیجانات در بازار، تلاش میکنند در بخش تکمیل پروژههای ساختمانی فعالیت کنند و از ورود به حوزه ساخت و سازهای جدید غافل میشوند.
موضوع دیگری که بازار مسکن ایران را در نیمه دوم سال ۱۳۹۹ و حتی در سالهای بعد با تهدید رو به رو میکند، بروز رکود سنگین در بخش املاک تجاری و اداری است. بر اساس بررسیهای قیمتی، طی سالهای اخیر، متوسط رشد قیمت املاک تجاری و اداری از متوسط رشد قیمت املاک مسکونی پایینتر بوده و به این ترتیب، رکود در بخش «اداری» و «تجاری»، حتی از رکود در بخش «مسکونی» هم شدیدتر است.
از دیگر سو، با توجه به اوج گیری قیمت دلار به سطوح بی سابقه، واردات نیز از صرفه افتاده و حالا مغازههایی که عمدتاً در پاساژها و مالها واقع شده اند و سابق بر این به فروش محصولات عمدتاً وارداتی مشغول بودند، حالا به شدت با کمبود مشتری مواجه شده اند. به این ترتیب، ظاهراً بازار کسب و کار در ایران در حال دریافت یک سیگنال تازه است: مغازه داری دیگر شغل مناسبی نیست.