مادران پارک لاله ایران
۱۸ آبان ۱۳۹۹
سالگرد جنبش عدالت خواهی مردم ایران در آبان ۹۸ و سرکوب خونین حکومت!
در ۲۴ آبان ۹۸ قیمت بنزین به یکباره سه برابر شد، و مردم جان به لب رسیده از چهل سال تبعیض و بیعدالتی با خودروهای خود یا با پای پیاده به خیابانها آمدند و دست به اعتراض زدند تا خشم عمیق خود را از این همه بیدادگری به حکومت نشان دهند. حکومتی که دیگر توان اداره کشور را ندارد و با آوار کردن بحران های مختلف بر سر مردم میخواهد چند صباحی بیشتر دوام بیاورد. این اعتراض ها در ۲۵ آبان به سرعت در خیابانهای مختلف صدها شهر و روستای کشور گسترش یافت. حکومت که به شدت از این اعتراض ها ترسیده بود، اینترنت را در سراسر ایران قطع کرد و سرکوب را با وحشی گری بسیار و با تمامی نیروهای سرکوب گرش آغاز کردند تا جلوی موج عظیم اعتراض های مردمی که برخی آن را به قیام مردم ایران تشبیه کردهاند را بگیرند.
بنا بر برخی آمار غیر رسمی گفته شده که نزدیک به ۱۵۰۰ نفر از مردم معترض را در عرض چند روز به وحشیانه ترین شکل ممکن در آبان ۹۸ در خیابانها کشتند و چند هزار نفر را بازداشت کردند و زیر شکنجه های وحشیانه قرار دادند و تعدادی از آنها را به احکام سنگین و شلاق و حتی اعدام محکوم کردند. تا کنون نیز نه تنها هیچ پاسخی به جامعه ندادهاند که چرا و چگونه و چه تعداد از معترضان را کشته و بازداشت کرده اند، بلکه خانوادههای آنها را نیز مورد اذیت و آزار و حتی بازداشت قرار میدهند تا جامعه را برای اعتراض های مجدد و هم چنین برای دادخواهی به سکوت بکشانند. هماکنون حداقل ۵ نفر از معترضان آبان ۹۸ با محکومیت اعدام، جان شان در معرض خطر جدی است: امیرحسین مرادی، محمد رجبی، سعید تمجیدی، حسین ریحانی و محمد کشوری.
سه سال پیش نیز در دی ماه سال ۹۶، مردمی که زیر بار ظلم، تبعیض و نابرابرهای شدید اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و نبود حمایت های دولتی برای گذران حداقل های زندگی و با آموزش و درمان پولی، کمرشان خم شده بود، به خیابانها آمدند و علیه این حکومت بیدادگر شوریدند. مردمی که با مرگ و میرهای ناشی از فقر، بیکاری، بیماری، خودکشی و دیگر کشی درگیر هستند و چیزی برای از دست دادن ندارند. حکومت نیز از ترس خیزش های مشابه سرکوب ها را روز به روز شدیدتر میکند تا بتواند جلوی اعتراض های مردم را بگیرد. حداقل ۵ نفر از معترضان دی ماه نیز با محکومیت اعدام جان شان در معرض خطر جدی است: محمد بسطامی، مهدی صالحی قلعه شاهرخی، عباس محمدی، مجید نظری کندری و هادی کیانی.
ما مادران پارک لاله ایران، از بیانیه دادخواهانه تعدادی از خانوادههای جان باختگان آبان ۹۸ حمایت میکنیم و در دادخواهی همراه شان هستیم. آنها گفته اند: «ما کارگریم، ما معلمیم، ما بازنشستگانیم، ما جوانان به جان آمده از بی آیندگی و بیکاری هستیم. ما زنیم، ما مردیم، ما معیشت و کرامت انسانی می خواهیم. چقدر دزدی؟ چقدر اختلاس؟ چقدر زندان؟ چقدر اعدام؟ چقدر فقر؟ چقدر گرسنگی؟ در اعتراض به همه این ها در آبان ٩٨ به خیابان آمدیم؛ فرزندان ما، عزیزان ما، در دفاع از معیشت و کرامت انسانی و در اعتراض به این وضعیت جان شان را از دست دادند. ما خانواده ها، ما امضاء کنندگان این نامه در سالگرد از دست دادن جان باختگان مان، با صدای بلند اعلام می کنیم که گلوله و زندان و اعدام نمی تواند صدای حق خواهی ما مردم را ببرد. ما دادخواهیم. در آخر از همه مردم می خواهیم که همراه ما در این دادخواهی باشند. حق ماست که جمع شویم و یاد عزیزان مان را گرامی بداریم.».
علیرغم سرکوب های گسترده حکومت، روزی نیز نیست که شاهد تجمع و اعتراض و اعتصاب جنبش های مستقل و عدالت خواهانه در سراسر ایران نباشیم. به تازگی ۴ نفر از کارگران هفت تپه به خاطر پیگیری مطالبات حق طلبانه شان بازداشت به طور موقت و با وثیقه آزاد شدند. ما مادران پارک لاله ایران این بازداشت ها و بازداشت تمامی فعالان سیاسی و مدنی را به شدت محکوم میکنیم و خواهان آزادی بدون قید و شرط آنها هستیم.
در این شرایط فاجعه بار نیز آن قدر به مردم زخم میزنند و گرد مرگ بر سر مردم می پاشند که گاه میمانیم از کدام بگوییم. ما مادران پارک لاله ایران، با تمام وجود، زخم و درد مردم را زخم و درد خود میدانیم و همین درد مشترک و اراده ی محکم برای تغییر و ساختن دنیایی عادلانه به دست خودمان، ما را به هم پیوند داده است. ما در دادخواهی همراه و همدرد تمامی خانوادههایی هستیم که عزیزشان را به اشکال مختلف؛ در اثر بیماری، فقر، خودکشی، دیگرکشی و قتل و جنایت های دولتی و فاجعه ی کرونا از دست دادهاند و از صمیم قلب به آنها تسلیت میگوییم و برایشان پایداری آرزو می کنیم. متأسفانه در طی دو هفته گذشته شاهد درگذشت چندین نفر از خانوادههای زخم خورده و دادخواه نیز بودهایم. با اندوه فراوان و ابراز تأسف بسیار، به خانوادههای این عزیزان هم تسلیت میگوییم.
– خانم حشمت سجادیان، در ۲۷ مهرماه ۹۹ از میان ما رفتند. فرزند و دادماد ایشان رضا زرشگه و فریدون اعظمی در سالهای ۶۰ و ۶۱ اعدام شدند.
– خانم هما کنشلو، در ۲۹ مهر ۹۹ از میان ما رفتند. فرزند ایشان اصغر قباخلو در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ کشته شد.
– آقای بهمن فرج زاده طارانی، در ۱۶ آبان ۹۹ از میان ما رفتند. فرزند ایشان شهرام فرجزاده طارانی در دی ماه سال ۸۸ در خیابان کشته شد.
– خانم عذرا بازرگان، در ۱۷ آبان ۹۹ با درگیر شدن با بیماری کرونا از میان ما رفتند. نرگس محمدی دختر ایشان پس از ۶ سال حبس و شکنجه های روانی بسیار که بر سر خودش و فرزندان و مادرش آوردند، در روز ۱۶ مهر از زندان زنجان آزاد شد. این مادر و دختر کمتر از یک ماه توانستند آزادی را در کنار همدیگر نفس بکشند.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، قساوت، بازداشت، شکنجه، شلاق، اعترافات اجباری، تبعیض، بیعدالتی و اعدام را به شدت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات شکنجه و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم. ما میگوییم حکومتی که پایههای آن بر سرکوب، خشونت، بازداشت، شکنجه و ریختن خون بهترین و عاشق ترین فعالان سیاسی و دگراندیشان و فقر و فساد روز افزون بنا شده است، نمی تواند در برابر جنبش های مستقل و مردمی دوام بیاورد.
امید داریم که ما مردم به نیرو و توان و پایداری خودمان در صحنه ی مبارزه ایمان بیاوریم و منتظر ناجی در داخل و خارج از کشور نباشیم. بی تردید تنها با ادامه ی مبارزات و اعتراض ها و اعتصاب ها و اتحاد و همبستگی و پیوند جنبش های مستقل در ایران و همراهی ایرانیان مستقل و مردمی در خارج از کشور، ما میتوانیم بر بیدادگران در ایران پیروز شویم و رهایی یابیم.
*******************************************
ایران در معرض وقوع یک انفجار اجتماعی قرار دارد
با بحرانی تر شدن اوضاع در ایران و نزدیک بودن سالروز اعتراضات آبانماه، یک فعال سیاسی اصلاحطلب ارزیابی کرد که نارضایتی در بین مردم ایران افرایش یافته و به نقطه انفجار رسیده است.
به نوشته روزنماه اعتماد، جواد امام، رییس بنیاد باران نزدیک به محمد خاتمی گفت: فشارها بر مردم نسبت به سال گذشته و پيش از كرونا يا حتی آبان ماه ۹۸ بيشتر شده و در نتيجه نارضایتیها هم افزايش پيدا كرده است.
وی نسبت به وقوع یک انفجار اجتماعی در ایران هشدار داد و گفت: اکنون نارضایتیها از هنگام آبان ۹۸ نیز بیشتر شده و در وضعیت هشدار جدی قرار داریم.
این در حالی است که غلامرضا جلالی از سرکردگان سپاهی نیز تلویحا گفته است: احتمال خیزش دوباره مردم می رود و حکومت باید به سپاه پاسداران سپرده شود.
اعتراضات آبان جرقه به بشکه باروت بود
گفتین است روز گذشته یک عضو ارشد جریان موسوم به اصولگرا نیز در پاسخ به این پرسش كه نظرتان راجع به حادثه آبانماه و اینکه مردم چگونه باید اعتراضشان را بیان کنند چیست؟، گفت: کسانی که احساس می کنند از طرف حاکمیت ظلمی به آنها روا شده است، طبیعی است که به دنبال گوشه و جایی می گردند که مطالباتشان را مطرح کنند؛ اینها تبدیل به یک سری کینه و عقدهها و در نهایت تبدیل به یک بشکه باروت میشوند و نیاز به یک چاشنی پیدا میکنند تا یک جرقه زده و بشکه باروت را منفجر کند.
محمدرضا باهنر اعترف کرد: در صورت پیوستن مردم به معترضین آبان، انقلاب رخ میداد؛ اگر یک میلیون آدم در تهران به خیابانها میآمد، اصلاً قابل جمع کردن نبود.
روزنامه اعتماد پیش تر با انتشار گزارشی درباره وضعیت بحرانی کنونی کشور، نسبت به تکرار اعتراضات آبان ماه ۹۸ هشدار داده بود و نوشت: به روشنی پس لرزههای اعتراضهای سال گذشته در ایران همچنان به چشم میخورد
این روزنامه نوشته است: چه بسا بسیاری خواهان ادامه اوضاع کنونی تا انتخابات سال آینده و پایان کار دولت روحانی هستند ولی این روند میتواند به بروز اعتراضهای گسترده مردمی منجر شود که صرفاً نیاز به یک جرقه کوچک داشته و میتواند به تکرار اوضاعی بیانجامد که کشور در آبان ماه گذشته تجربه کرد.
یاس و ناامیدی سراپای نظام را فراگرفته است
یاس و ناامیدی سراپای جمهوری اسلامی را فرا گرفته است. رؤسای قوۀ قضایه و اطلاعات سپاه پاسداران دربارۀ ناامیدی در درون نظام گفتگو کردند.
به گزارش ایسنا، رئیس قوۀ قضائیه روز پنج شنبه پس از دیدار با رئیس حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و معاونان و مدیران این سازمان گفت : امروز دشمن درصدد ایجاد یأس و ناامیدی در درون نظام است و برای رسیدن به این مقصود، با انجام عملیات روانی و تضعیف نظام از حربه های سیاسی و فرهنگی و تحریم اقتصادی با تمام توان استفاده می کند.
مردم خشمگینند، خدا به داد ما برسد
به گزارش سایت جماران، حجت الاسلام ناصر نقویان با اشاره به دوره حضورش در هیأت عالی گزینش کشور گفت: گزینشی که ما درست کردهایم نامشروع است و با موازین فقهی ثابت می کنم که نامشروع است.
وی افزود: کسی کار بلد است و انسان پاکی است و میخواهد خدمت کند، تو به او می گویی ریش می تراشی و آستین کوتاه می آیی؟ در سال 88 طرف چه کسی بودی؟ امیرالمؤمنین می گوید اگر می خواهی کسی را سر کار بیاوری نماز و روزه و ولایت من را از او نپرس؛ ببین کار را بلد است و پاکدست و پاکدامن هست، کافی است.
نقویان با تأکید بر اینکه در حقوق شهروندی همه مساوی هستند، اظهار داشت: این همه آدم را دور کرده ایم و غربی ها روی هوا زده اند. معاون بانک مرکزی برای من گفت شخصی را رد کردیم به دلیل اینکه عکسی در خارج از کشور از او دیده بودیم. چند ماه بعد یکی از بانک های معتبر انگلیس او را جذب کرد و الان رئیس آن بانک است.
وی با اشاره به مطالبی که در خصوص دو تابعیتی بودن افراد مطرح میشود، تأکید کرد: اگر کسی را ندارید که کشاورزی کشور را درست کند، دو تابعیتی بیاورید. اگر کسی را ندارید که صنعت کشور را درست کند، سه تابعیتی بیاورید. اگر نمیتوانید اقتصاد را درست کنید، پنج تابعیتی بیاورید!
حجت الاسلام نقویان در پایان گفت:عدهای با ناتوانی و بیتدبیری همه چیز را بر باد میدهند. امیدوارم آن روز پیش نیاید؛ ولی تاریخ به ما میگوید اگر اکثریتی ناراحت بود، باید حاکمان گوششان را بدهکار سخن مردم کنند. خدا به داد ما برسد و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.
سرنوشت فضلالله نوری در انتظار خامنه ای است
شیخ فضلالله نوری از مخالفان مشروطیت بود. او علم مخالفت خود را به مشروعیت آراسته بود. مشروعهخواهی شیخ فضلالله، سرآغاز نظریه پسمانده و ضدمردمی ولایت فقیه خمینی شد.
فضل الله نوری که دشمن مشروطه خواهان بود، علیه مبارزان جنبش مشروطیت با محمدعلی شاه قاجار همدست شد تا با فتاوی خود، کردار این شاه قاجار را مشروع جلوه دهد.
شیخ فضلالله نوری در تاریخ ۲۲ آبان سال ۱۲۸۷، در باغشاه تهران، مشروطیت را مغایر شرع اعلام کرد. پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان، شیخ فضلالله نوری در دادگاهی که مبارزان جنبش مشروطه برای او ترتیب داده بودند، به اعدام محکوم شد. فاتحان تهران، او را در روز ۹ مرداد سال ۱۲۸۸ به جرم صدور فتاوی کشتار و شکنجه علیه آزادیخواهان ایران، در میدان توپخانه تهران و در انظار عموم به دار مجازات آویختند.
حکومت خامنهای از مجسمه “ما” هم می ترسد
کسی مطلع نشد جز راننده جرثقیل و شخصی که تشخیص داد، ضمیر اول شخصی یعنی اعتراض «ما» بعد از یک سال همنشینی با پیادهروی پارک لاله، شبانه به انبار خدمات شهری شهرداری منتقل شد. حجم بتنی «ما» ساخته «افشین صیقلی» مجسمهساز از دل هفتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران در سال ۱۳۹۷ بیرون آمد. قرار نبود کار «ما» به انبار شهرداری برسد حتی قرار نبود «ما» در ضلع غربی پارک لاله، مقدم بازدیدکنندگان در بازارچه خوداشتغالی پارک لاله را خوشامد بگوید.
به نوشته روزنامه اعتماد، از همان روزهای اول، داوران معتقد بودند که «ما» را باید گذاشت در ورودی موزه هنرهای معاصر تهران، داوران معتقد بودند «ما» باید بزرگ باشد و حجیم، آنقدر که «موزه را ببلعد». نمایشگاه که تمام شد، چند روزی «ما» مقابل موزه هنرهای معاصر ایران را غرق کرد، اما این حضور دیری نپایید، موزه هنرهای معاصر تهران مجوز نداشت و تصمیم گرفت کمی بالاتر، ما بنشیند سردر ورودی «گذر هنر و فرهنگ».
حالا سازنده «ما» میگوید که «ما» بعد از گذشت دو سال در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ از پیادهروهای خیابان کارگر شمالی محو شده است، جابهجایی غیراصولی از «ما» یک «میم» و «الف» به جا گذاشته است که بند هستند به چند میلگرد. روایت این گزارش، روایت مجسمهسازی است که چندان هم از تغییر مکان اثرش گلهای ندارد. او میگوید که «ما» هر جا که باشد، فضای خود را تحت تاثیر خواهد داد حتی در انتهای خیابان کارگر شمالی در آستانه یک پرتگاه.
پاسخ شهرداری ناحیه دو در بلوار کشاورز یک جمله بود: «بار اعترضی داره» رویکرد شهرداری به مجمسههای شهری، رویکرد سفارشی است. استقبال از مجمسمه هنرمند مستقل یعنی پذیرفتن کثرت صداها، صداهایی که لزوما در خطوط گورخرهای میان آرژانتین و تخممرغهای رنگی میدان آزادی جا نمیشوند.