خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه ۲۸ آبان، یک کارگر ۴۵ ساله در مقابل سندیکای کارگری کرمانشاه، اقدام به خودسوزی کرد و پس از انتقال به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد. همزمان با ویدیویی که از این موضوع در شبکه های اجتماعی منتشر شده گفته می شود وی به دلیل مشکلات معیشتی و عدم توانایی در تامین مخارج درمان مادرش، دست به این اقدام زده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، روز چهارشنبه ۲۸ آبان، یک کارگر ۴۵ ساله، نزدیک چهارراه رشیدی کرمانشاه و مقابل سندیکای کارگری دست به خودسوزی زد.
این کارگر پس از وقوع این حادثه به بیمارستان “امام خمینی” کرمانشاه منتقل شد و به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.
محمد رضا آمویی معاون اجتماعی فرمانده انتظامی استان کرمانشاه گفت : به محض با خبر شدن از جزئیات علت این حادثه آن را به اطلاع عموم خواهد رساند.
همزمان ویدیوهایی از این رویداد در شبکه های اجتماعی منتشر شده است که بر اساس آن گفته می شود، مادر این کارگر دارای بیماری سرطان است و به بیمه درمانی دسترسی ندارد. این کارگر نیز به دلیل مشکلات معیشتی و عدم توانایی در تامین مخارج درمان مادرش، دست به این اقدام زده است.
کارگری که اقدام به خودسوزی کرده بود جان باخت
خبرگزاری هرانا – صابر بهبودی، کارگر ساکن شهرستان رودبار که چندی پیش به دلیل اخراج از محل کار اقدام به خودسوزی کرده بود، امروز یکشنبه ۱۱ آبان، به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان سوانح و سوختگی ولایت رشت جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روزداد ۲۴، امروز یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹، حمیدرضا بهبودی (صابر بهبودی)، کارگری که پیشتر اقدام به خودسوزی کرده بود، در پی شدت جراحات وارده و سوختگی شدید در بیمارستان سوانح و سوختگی ولایت رشت جان خود را از دست داد.
حمیدرضا بهبودی، کارگر ۳۲ ساله اهل روستای گنجه از توایع شهرستان رودبار روز پنجشنبه ۸ آبان به دلیل اخراج از کار روبروی یکی از معادن ماسه این شهرستان اقدام به خودسوزی کرد.
پیشتر یک منبع مطلع در گفتگو با هرانا در این خصوص گفت: “وی به دلیل اخراج از معدن شباب و در اعتراض به ۴ ماه بیکاری خودسوزی کرد. بالای ۹۰ درصد دچار سوختگی شده و وضعیت وخیمی دارد”.
حاکمان ایران و چهل سال تجربهء تابوت سازی!
عارف پژمان
شعله ها از چه زنی، برتن عریان خودت
جان من، بازی مکن، اینهمه باجان خودت !
شعله بر جان زدنت،شاد کند دشمن را
نفسی گر بکنی ، سر به گریبان خودت
دست رزمندهء تو ،سنگر فتح است و عروج
در دل معرکه شو ، رستم دستان خودت
دیو را، شعله بزن ، ابر سیه را بشکن
چه نشستی به سردلق زمستان خودت
باز کن پنجره ، بر مقدم گلریز سحر
شهر پرکن، ز هنگامهء توفان خودت
بگو بدرود به خاشاک ،خزر، طغیان کرد
ریش و عمامه ،کنون گشته هراسان خودت
عسس ، از مردن تو، زنده شود ،چون کرکس
که دهد جز تو درین بادیه ، تاوان خودت
چهل سال تجربهء گورکنی دارد شیخ
مرگ افزوده به این سفرهء بی نان خودت !