منشه امیر
هلاکت فخریزاده نشان دیگری از ورشکستگی کامل رژیم ایران در همه امور کشور است
انتشار این گزارش که یکی دیگر از چهرههای برجسته برنامه های اتمی و موشکی رژیم ایران، در وسط خیابان ترور شده و قاتلان او هیچ اثر و رد پایی از خود به جای نگذاشته اند، یک بار دیگر احساس شد که آن آخرین برگ انجیری که عورت حکومت ایران را می پوشاند به زمین افتاده و پیکر رژیم کاملاً برهنه شده و می بینیم که تهدید میکنند اما همه تهدیدهای آنها تو خالی است.
گفته بودند که اسرائیل را نابود خواهند کرد و اکنون بارها و بارها است که خبر قتل افراد وابسته به رژیم در ایران انتشار می یابد و آنان نمی دانند چه کار کنند و شاید هم میدانند اما نمیتوانند تهدیدهای خود را عملی کنند.
همین سه چهار ماه پیش بود که فرد شماره دو القاعده در خیابان پاسداران در تهران به هلاکت رسید و در آن مورد نیز مسئولیت را به گردن اسرائیل انداختند و تهدید کردند که به زودی از رژیم اسرائیل چنان انتقامی خواهند گرفت که از کرده خود پشیمان شود.
همین تهدید را بارها و بارها علیه ایالات متحده بر زبان رانده بودند.
ماهها از قتل قاسم سلیمانی میگذرد، آنها تهدید کرده بودند که آمریکا را زیر و رو خواهند کرد و شب گذشته در برابر دفتر شورای عالی حکومت گروهی از تندروها ظاهر می شوند و فریاد می زنند که چه کردید و چرا نتوانستید انتقام خون قاسم سلیمانی را بگیرید پس های و هوی شما به کجا رفته است.
روزنامه جوان در تهران که بازتاب دهنده افکار و اندیشه های سپاه پاسداران و سیاستهای علی خامنهای میباشد می نویسد که بیتردید در شبکههای اطلاعاتی و دفاعی حکومت ایران حفرههای بسیار ایجاد شده است و باید به فکر بستن آن افتاد.
جوان هیچ چیز تازهای را افشا نکرده است.
حکومت ایران هرگز شبکه دفاعی و اطلاعاتی نداشته است و ندارد.
زورش تنها به چند تن از افراد اپوزیسیون می رسد که با ترفند ها و شیوه های مختلف آنان را به ایران و یا به کشورهای همسایه حیاط خلوت حکومت ایران می کشانند و آنان را به دام می اندازند و به تهران می آورند که مجازات کنند.
حکومت ایران در هیچ یک از عملیات تروریستی سالهای اخیر در خارج از کشور موفق نبوده است.
نتوانست در دانمارک مخالفان رژیم را ترور کند.
نتوانست در پاریس همایش بزرگ و سالیانه سازمان مجاهدین خلق را منفجر سازد.
دیپلمات حکومت، اسدالله اسدی تحت محاکمه قرار دارد.
مسلم آن است که آنان فقط می توانند حرف بزنند و امکان عمل کردن به آن بسیار ضعیف است.
در طول سالهای اخیر میبینیم که چه اقداماتی برای اخلال در برنامههای موشکی و به ویژه هسته ای حکومت ایران انجام گردیده است و رژیم نتوانسته است از آن جلوگیری کند و حکومت موفق نشده است که مسئولان، طراحان، عاملان و آمران این عملیات را شناسایی و محاکمه و مجازات کند.
فقط بلدند حرف بزنند، تهدید کنند، خالی ببندند و این شیوه را همیشه ادامه داده و هنوز هم ادامه میدهند.
حسن روحانی ترور فخری زاده در آبسرد دماوند را کار اسرائیل می داند.
بسیار آسان است که اسرائیل را در مظان تهمت قرار دهند و مگر اسرائیل بارها نگفته است که نخواهد گذاشت حکومت ایران به بمب هستهای دست یابد؟
تاریخ ۱۰- ۱۲ سال اخیر نشان میدهد که برای اجرای این تصمیم قاطع تاکنون چه وقایع زیادی در داخل ایران رخ داده است و هنوز هم نتوانستند هیچ فردی را به عنوان مسئول یا طراح و مجری این عملیات شناسایی و بازداشت کنند.
از ویروس استاکسنت آغاز کنیم که سانتریفیوژها را برای مدتی مختل کرد و ویروس فریم را به یاد آوریم و همچنین قتل شماری از دست اندرکاران امور اتمی رژیم که در تهران بزرگ و در خیابان ها رخ داد.
هیچکس نیز به اتهام انجام آن بازداشت و محاکمه نشد، البته گروهی را گرفتند و محاکمه کردند ولی اعترافات آنها به زور گرفته شده بود و هرگز قابل اطمینان نیست.
وانگهی نمیدانیم آنانی که محکوم به اعدام شدند سرنوشتشان چه شد و امروز کجا هستند.
به یاد آوریم که اسرائیل برای تامین امنیت خود در همه موارد و از روزی که موجودیت خویش را بازیافت به عمل آورده است.
به یاد آوریم،اقدامات دولت اسرائیل را در جلوگیری از شکوفایی صنعت موشک سازی در مصر و در دوران جمال عبدالناصر و به یاد آوریم کوره اتمی عراق را و همچنین کوره اتمی که دولت سوریه مشغول ساخت آن بود در استان دیرالزور و همچنین به یاد آوریم عملیات دیگری را که در داخل ایران اتفاق افتاده است و انفجار در تالار سانتریفیوژها در نطنز و بالاتر از همه اینها چگونگی انتقال اسناد اتمی از شورآباد تهران به اورشلیم و سخنان بنیامین نتانیاهو دو سال پیش که گفت نام محسن فخری زاده را به یاد داشته باشید.
نمیدانیم که منظورش چه بود اما مسلم است که نام محسن فخری زاده دوباره مطرح شد اما در میان خون و در میان اتومبیلی که هدف گلوله قرار گرفته بود.
و امروز حکومت ایران نام فخری زاده را در ردیف قاسم سلیمانی قرار میدهد.
بله درست می گویند فخریزاده همانند قاسم سلیمانی وسائل مرگ و انهدام تولید میکرد، به یاد آوریم مسئول برنامه های موشکی و حکومت ایران را که چگونه به قتل رسید.
و حالا سران رژیم تهدید میکنند که انتقام می گیرند،ساکت نمینشینند اما روحانی هشدار میدهد که مبادا حکومت به اقدامی عجولانه و نابخردانه دست بزند و به دام بیفتد.
مفهوم این سخن آن است که دست نگاه دارید،به اقدامی علیه اسرائیل و یا دیگر کشورها نپردازید مبادا که آتش جنگ را شعله ور سازیم.
حدود دو ماه به پایان دولت پرزیدنت ترامپ با قی مانده و حکومت ایران سخت می کوشد که تا آن هنگام درگیری نظامی رخ ندهد.
منتظر آمدن جو بایدن هستند و خودشان نیز به درستی نمی دانند که چه چیزی در انتظار آنها است.
اما کارشناسان و آشنایان امور میگویند که انتظار از بایدن نیز یک انتظار بیهوده است زیرا او نیز به برجام آنگونه که هست باز نخواهد گشت و امروز محسن رضایی توصیه می کند که حکومت ایران باید از اعطای اجازه بازدید به بازرسان بینالمللی در امور اتمی دست نگاه دارد و ورود آنها را ممنوع اعلام کند.
حکومت ایران از مدتها پیش عملاً از برجام خارج شده است و اگر راه را به روی بازرسان نیز ببندد این نشانه دیگری و نشان واضح خواهد بود در مورد آن که حکومت ایران می خواهد به بهانه های مختلف به برنامههای اتمی با شتاب بیشتری ادامه دهد.
مگر نه آنکه اعلام کردند که چندین سانتریفیوژهای نسل جدید را آماده کرده و گاز هگزا فلوراید به آن تزریق کردند تا بتوانند اورانیوم را با شتاب بیشتری غنی کنند.
و خنده آور آن که حکومت ایران به سازمان ملل متحد شکایت می برد که در کشور ما عمل تروریستی انجام دادند و این در همان روزهایی است که محاکمه دیپلمات تروریست حکومت ایران در اروپا ادامه دارد که میخواست دیگران را بکشد و این در حالی که حکومت ایران یک رژیم تروریست پرور بوده و هست و به سازمانهای آدمکش همچنان پول و اسلحه میرساند که دیگران را بکشند.
آیا پاسخ های نمیتواند هوی باشد؟
آیا حکومت ایران میخواهد اسرائیل را نابود کند و به روی موشکهای خود آن شعار را بنویسد و انتظار نداشته باشد که اسرائیل به هر شیوهای که لازم میداند از خود دفاع کند؟
باز به تذکرات داخل حکومت باز میگردیم که آنها خودشان هم اعتراف میکنند که در حفظ امنیت رژیم ناتوان و ناتوان تر شدند.
اعتراف میکنند که افراد بسیاری در داخل حکومت وجود دارند که به علت مخالفت با رژیم و یا علل دیگر دست همکاری به کشورهای خارجی میدهند و مرتکب این همه عملیات تعرضی و تخریبی علیه رژیم می شوند.
اگر آنان ادعا میکردند که مسلمان هستند و با این شیوه دزدی میکنند در خود رده بالای حکومت نیز افرادی هستند که ریش می گذارند، نماز ظاهراً میخوانند، به علی خامنه ای اقتدا می کنند، اما در پشت پرده و پشت صحنه با کشورهای دیگر همکاری دارند که این رژیم خونخوار، دزد و چپاولگر را برچیند و براندازند.
چگونه است که اسرائیل موفق می شود ۵۰۰ کیلوگرم اسناد و شواهد را از شورآباد تهران به اورشلیم منتقل سازد؟
چگونه است که در کارگاه تولید سانتریفیوژها در نطنز انفجار رخ میدهد؟ و چگونه است که اینگونه قتلها در ملا عام انجام میگیرد؟
کجاست آن توانایی ادعاهایی سپاه پاسداران و سازمان حفاظت آن و وزارت اطلاعات رژیم و فرماندهان کوچک و بزرگ سپاه پاسداران که مرتب دیگران را به انهدام تهدید میکنند و میبینیم که در صحنه بازرگانی و اقتصادی شکست خوردند، در تامین رفاه مردم ایران ناکام ماندند، در اجرای برنامههای اتمی و موشکی با مشکلات بسیاری روبرو هستند.
ادعا می کنند که ما بزرگترین قدرت نظامی جهان را داریم و همه می دانیم که دروغ می گویند، در حدی که یک کشتی تجاری را برمیدارند و به شکل رزم ناو در می آورند و افتخار می کنند که سپاه پاسداران توانسته است مدرنترین و بزرگترین و پیشرفته ترین رزم ناو های جهان را تولید کند.
کیست که این زیاده خواهی های آنها را باور کند؟
کدام کشور و سازمان اطلاعات بیگانه است که این رجز خوانی ها را جدی گرفته و فریب آن را بخورد؟
حکومت ایران با دروغ و فریب به روی کار آمد و همچنان به مردم ایران دروغ میگوید.
اما کشورهای دیگر و سازمانهای اطلاعاتی جهانی هرگز به دام این دروغ ها نمی افتند.
آنها میدانند که طبل رژیم ایران تا چه حد تو خالی است و این رجز خوانی ها هیچ فایده ای ندارد و خودشان هم خوب می دانند.
محسن فخریزاده نابود شد و اگر حکومت ایران به تلاش برای رسیدن به بمب هستهای ادامه دهد کل مقامهای رژیم سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
نه به خاطر آنکه ترور خواهد شد بلکه به علت آنکه مردم ایران بالاخره به پا می خیزند و حق خود را می طلبند و این رژیم غارتگر و دروغگو و چپاولگر را بر میاندازند و آن روز دور نخواهد بود.