یک تندرو رئیسجمهور آینده است
چیزی از برجام باقی نمانده است
صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به آخرین واکنش ها به ترور فخری زاده و طرح روز گذشته مجلس که به خروج احتمالی از برجام می انجامد، گفت: اصولگرایان به جای پرداختن به ریشه های اصلی مشکلات و اینکه اساسا چگونه اسرائیلی ها یا هر کشور و قدرت دیگری که پشت این ترور بوده اند توانسته اند این عملیات را به این شکل عجیب و غریب سازماندهی کنند و انجام دهند که هیچ رد پا و اثری از خود بر جای نگذارند، به نوعی غوغاسالاری، کوییدن بر طبل آمریکاستیزی و دمیدن در شیپور دشمنی با غرب روی آورده اند.
به گزارش سایت خبر فوری، این تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه مدتهاست که تشت اینگونه موضعگیری ها و اقدامات از بام افتاده است، تصریح کرد: از برجام چیزی باقی نمانده است؛ نصف بیشتر برجام را تندروهای داخلی بعد از تیر ۹۴ که برجام به وجود آمده بود از بین بردند و باقی مانده آن را نزدیک به ۲ سال بعد آقای ترامپ از بین برد. اینکه حال بیایند بگویند ما از برجام خارج شویم چیزی را عوض نمی کند چراکه ما از اردیبهشت ۹۶ که آمریکایی ها از برجام خارج شدند هر کاری که دل مان خواسته در رابطه با هسته ای کرده ایم و هر قدر اورانیوم غنی شده خواسته ایم تولید کرده و غلظت آن را بالاتر برده ایم بنابراین چیزی از توافق برجام باقی نمانده است که حالا مجلس با قید دو فوریت بخواهد از آن خارج شود.
زیبا کلام خاطرنشان کرد: این ها همه حرکات پوپولیستی است و عمق ندارد و سال آینده در انتخابات ۱۴۰۰ یک اصولگرای تندرو رئیس جمهور خواهد شد.
وی در پاسخ به این سئوال که رئیس جمهور بعدی نظامی خواهد بود یا یکی از سیاسیون غیر نظامی تاکید کرد: فرقی نمیکند. حالا آقای جلیلی یا دهقان و قالیباف؛ به هر حال فردی متعلق به طیف تندرو اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ رئیس جمهور خواهد شد و تمامی قوا به دست تندروها خواهد افتاد.
وی ادامه داد: سیاست خارجی که می گوید نابودی اسرائیل هدف وعمق استراتژیک آن است و دم از آمریکا ستیزی و دشمنی با آمریکا و صدور انقلاب می زند، باید یک فکر اساسی برای این شعارها کند چون برخی از این ها ظرف ۴۲ سال گذشته به جز هزینه تراشی و صدمه وارد کردن به منافع ملی و فلج کردن اقتصاد هیچ ثمره ای دیگری به بار نیاورده است.
بایدن چه تصمیمی درباره جمهوری اسلامی خواهد گرفت؟
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی نوشت: آیا میراث ترامپ برای بایدن بارِ گرانی است که باید با تلاش و زحمت آن را از دوش خود بردارد و یا اینکه سرمایهای است که میتواند با به کارگیری آن در جهت صحیح، موفقیتهایی تاریخی برای دولت آیندۀ خود رقم بزند؟
به گمان من مورد دوم درست است. اگر از منظر منافعِ خاص آمریکا در جهان به ماجرا بنگریم، ترامپ با سیاستهای یکجانبه و قلدرمآبانه خود عملیاتِ گودبرداری و گِل کاری یا همان جنبههای کثیف، اما بعضاً اجتنابناپذیرِ سیاست خارجی را به انجام رسانده و اینک نوبت استادِ ماهری است تا نازک کاریهای باقی مانده را با دقت و ظرافت و در جهتی منصفانهتر به مقصد نهایی برساند!
چنین کاری آیا از فردی مانند بایدن برمیآید؟ در واقع بزرگترین مشکل برخی دمکراتهای آمریکا این است که به جای توجه به میزانِ عملی بودنِ سیاستها، خود را درگیر پارهای امور شبهآرمانی میکنند و بیش از آنکه دغدغهمندِ پیشبردِ کاری در صحنۀ عمل و بر روی زمین باشند، جلب رضایت بخشی از هواداران ایدهآلگرا و ذهنیتزدۀ خود را به بهای بیعملی و دست روی دست گذاشتن در مقابل بحرانهای واقعی، در اولویت قرار میدهند.
بایدن، اما سابقهای طولانی در عرصۀ سیاسی ایالات متحده دارد و به گمانم بتواند جناح واقعگراتر حزب دمکرات و جناح معتدلتر حزب جمهوریخواه را پشت سر خود متحد کند و با تکیه بر آنها، استراتژی خود را بخصوص در صحنۀ بینالمللی پیش ببرد.
در مورد مسئلۀ خاص ایران، بسیاری تحلیلگران تصورشان بر این است که بایدن با چراغِ سبز نشان دادن برای نوعی بازگشت به برجام، سبب تقویت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در صحنۀ سیاسی ایران میشود و سپس در صدد معامله با آنها برمیآید.
من گمان نمیکنم بایدن تا این اندازه خام و نسبت به مسائل و توزان قوای داخلی ایران بیاطلاع باشد!
اگر او پس از نیم قرن حضور در نهادهای تصمیمگیر آمریکا، هنوز به این نتیجه نرسیده باشد که توافق با جناح اصلاحطلب ایرانی، اصولاً پایدار و قابلِ اتکاء نیست و هیچ منفعتی هم را برای دو طرف ماجرا به دنبال نمیآورد، در آن صورت شایستۀ همان عنوانی است که ترامپ به او داده است!
بایدن، اما زیرک به نظر میرسد. او طبعاً در پی توافق با ایران است، ولی بسیار بعید است که طرف توافق را اصلاحطلبان یا اعتدالگرایانی بداند که نه فقط در ارکان اصلی اقتدارِ حاکم نفوذی ندارند بلکه با پیش انداختن ناموجه خود برای هرگونه توافق کاذب، عملاً مانع شکلگیری یک توافق پایدار و تأثیرگذار میشوند!
از این رو به نظرم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هم نباید از این جهت علامتهای غلط به دولت بایدن و افکار عمومی داخلی بفرستند و بار دیگر با دامن زن به امیدی کاذب و بیمبنا، در صدد استمرار دولتی فلج در کشور برآیند که مهمترین کارویژهاش در نهایت نگهداری شغلهای بلندپایۀ دولتی برای عدهای خاص باشد و بس!