تجمع اعتراضی پرستاران در تهران؛ بوق و سوت نمی‌خوایم!



روز یکشنبه ۷دیماه، کادر درمانی شرکتی که به عدم تبدیل وضعیت خود و فاصله‌ٔ حقوق و مزایای خود با پرستاران رسمی اعتراض داشتند، مقابل مجلس ولایت دست به تجمع اعتراضی زدند. آنها شعار می‌دادند: ما کادر درمان هستیم … حقوقمان برابر برابر

در سال های اخیر به‌جای استخدام کادر درمان و به‌خصوص پرستار، آنها را از طریق شرکتهای واسطه به کار گرفته اند تا از زیر بار مسئولیت و پرداخت بسیاری از مزایا، شانه خالی نمایند. شرکت هایی که به‌شدت دچار تعارض منافع بوده و رد پای شماری از سران وزارت بهداشت و دانشگاه‌های علوم پزشکی در تشکیلات آنها، دیده می‌شود.

هفته گذشته بمناسبت روز پرستار، یک عضو کادر سلامت گفته بود: از زمان شیوع کرونا تا امروز، حتی یک ریال هم به عنوان «حق کرونا» دریافت نکرده‌ام. همه می‌دانند ما با این ویروس مرگبار سر و کار داریم ولی از دریافتی حق کرونا بی‌بهره هستیم. نه تنها از حق کرونا برخوردار نیستیم بلکه امکان بهره‌مند شدن از وسایل پیشگیری از کرونا را هم نداریم. بیمارستان هفته‌ای ۳ عدد ماسک یک لایه و ۳ جفت دستکش در اختیار ما قرار می‌دهد. ما در محیط آلوده بیمارستان کار می‌کنیم و به وسایلی مثل ماسک، دستکش و شیلد بیشتر نیاز داریم اما بخشی از حقوق ما صرف تهیه و خرید وسایل پیشگیری می‌شود.

برای پرستاران تجمع اعتراضی پرستاران مقابل مجلس بزنید!

پیشنهاد وزارت بهداشت جمهوری اسلامی: برای روز پرستار؛ به جای پرداخت معوقات برای پرستاران بوق و سوت بزنید!

خواهشمند است در راستای قدردانی از پرستاران و مدافعان سلامت این مرز و بوم، در تاریخ شنبه ۲۹/۰۹/۱۳۹۹ در اقدامی نمادین راس ساعت ۲۰، سوت قطارها و کشتی‌ها و زنگ کارخانجات و صنایع به صدا درآید.

پیشنهاد وزارت بهداشت برای به صدا در آمدن بوق‌ها و زنگ‌ها در بزرگداشت روز پرستار (۳۰ آذر) با گلایه پرستاران و تکرار مطالبات شان همراه شد.

رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت تصور می‌کرد این اقدام نمادین و به صدا درآمدن بوق‌ها و زنگ‌ها به احترام پرستاران مورد استقبال جامعه پرستاری قرار می‌گیرد اما برعکس، موجی از انتقادها به سوی او روانه شد.هرچند مطمئنا این بوق‌ها و زنگ‌ها، تنها برنامه وزارت بهداشت در گرامیداشت روز پرستار نیست و فقط یک پیشنهاد و اقدام نمادین همچون دیگر نقاط دنیاست، اما پرستاران آن‌چنان دل پری از مسئولان وزارت بهداشت دارند که با این‌گونه تجلیل‌های ظاهری، داغ‌شان تازه می‌شود و دردشان بیشتر.

واکنش‌هایی با طعم تلخ طنز
نامه دکتر جهانپور در صفحه اینستاگرامی خانه پرستار بازنشر شد و کامنت‌های گلایه‌آمیز بسیاری به همراه داشت:
* میخوان برای پرستاران سوت بزنن، دستشون درد نکنه. پرستاران هم برای امرار معاش، پیش بقال و صاحب‌خونه و قصاب سوت میزنن.
* شما همسان‌سازی حقوق پرستاران شرکتی رو انجام بدین، ما شب و روز سوت بلبلی می‌زنیم.
* کارانه‌ها رو پرداخت کنید ما خودمون از خوشحالی سوت می‌زنیم.

به یاد پرستاران قربانی کرونا؛ از نرگس تا رامین

روزنامه شرق: همان روزهای ابتدایی که کرونا میهمان ایران شد، خبر مرگ پرستار جوانی در استان گیلان همه را متأثر کرد. دختر جوان و خوش‌سیمایی با نام نرگس خانعلی‌زاده که در بخش اورژانس بیمارستان میلاد در ششم اسفند درگذشت تا اولین جان‌باخته نظام سلامت ایران باشد.نرگس 25ساله در روزهایی کرونا گرفت که هنوز معلوم نبود کرونا چقدر جدی است و وارد ایران شده. او هم که در موج اول بیماری در گیلان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین استان‌های درگیر بیماری خدمت می‌کرد، هرگز مشخص نشد چگونه گرفتار شد.آسیه حاجی‌زاده، مادر نرگس، هنوز که هنوز است هر روز سر مزار دختر 25ساله‌اش حاضر می‌شود. نرگس که با وجود شایعات نه آسم و بیماری زمینه‌ای داشت و نه مشکل تنفسی و دختری قوی با جثه‌ای درشت و سلامت بود، به سلامت خود اهمیت می‌داد و مدام سلامتش را چک می‌کرد.آسیه می‌گوید: «بدن‌درد داشت و گلودرد. با وجود تب سرشیفت حاضر شد. وقتی او را به بخش مراقبت‌های ویژه بردند، آن‌قدر گیج بودیم که نمی‌دانستیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. فردای ورودش به بخش مراقبت‌های ویژه، به بیمارستان زنگ زدم و حالش را پرسیدم. گفتند خوب است و احتمالا امروز به بخش می‌رود.پرسیدم چیزی می‌خواهد؟ صدایش آمد که مامان برایم آب‌هویج تازه بیاور. تلفن را قطع کردم و دو ساعت بعد که بالای سرش حاضر شدم دیدم از شدت تشنج تختش می‌لرزد. می‌گفت نزدیکم نشوید، این کروناست… چند ساعت بعد اینتوبه شد و صبح فردایش همه‌چیز تمام شد…».نرگس و مادرش آسیه رابطه عمیقی داشتند و آسیه می‌گوید هنوز هم دارند. زندگی بعد از نرگس هرچند برای آنها تمام نشده اما هنوز منتظرند نرگس از شیفت بازگردد. هم آسیه و همسرش منتظرند و هم برادر 16ساله نرگس که هنوز مرگ خواهرش را نپذیرفته و وانمود می‌کند خواهرش در بیمارستان در‌حال گذراندن یک شیفت طولانی است… .نرجس تنها قربانی کرونا در میان پرستاران نیست. چند کیلومتر دورتر در تهران، همان روزهایی که گیلان عزادار پرستار جوانش بود، در تهران نیز رامین عزیزی‌فر مثل نرجس 25 سال داشت. رامین هشتم اسفند در بیمارستان بهارلو از دنیا رفت. پدرش درباره درگذشت او می‌گوید: «به ما گفته بودند خودتان را برای همه‌چیز آماده کنید.رامین آنفلوانزای خیلی شدیدی گرفته بود که به کرونا متصل شد. با وجود تب‌و‌لرز شدید اما مدام شیفت می‌رفت. یک‌بار در بیمارستان بیهوش شده بود. آن زمان نمی‌دانستند کرونا آمده، بعد از دیدن سی‌تی‌اسکن ریه‌اش، به او گفته بودند سرطان ریه داری. بعد معلوم شد کرونا آمده و رامین اینتوبه شد و بعد هم از دست رفت».

ابتلای 60 هزار پرستار به کرونا
خانواده مدافعان سلامت بیش از هر چیزی دلیل و مسئله اصلی بیمارشدن فرزندانشان را شیفت‌های طولانی، ‌اضطراب ناشی از کار و کم‌بودن نیروی پرستار می‌دانند. چیزی که در همه این سال‌ها بارها درباره‌اش حرف زده‌اند. پزشکان و پرستاران زیادی هستند که در سال به دلیل اضطراب ناشی از کار بر اثر سکته قلبی جان خودشان را از دست می‌دهند و حالا در دوران کرونا هم به گفته مسئولان سازمان نظام پرستاری تاکنون 60 هزار پرستار به کرونا مبتلا شده‌اند. معوقات زیاد، حقوق کم، مشخص‌نشدن تکلیف پرستارهای قراردادی را هم باید به استرس ناشی از کار که جزئی جدانشدنی از کار کادر درمان است، اضافه کرد.آن‌طورکه کوروش نادری، نایب‌رئیس شورای عالی نظام پرستاری، می‌گوید از 60 هزار پرستار مبتلا به کرونا، بیش از صد نفر آنها جان باخته‌اند. او با اشاره به مشکلات گروه پرستاران، در آستانه روز پرستار» تصریح کرد: «مشکلات گروه پرستاری به‌قدری تکرار شده‌اند که دیگر همه پرستاران درباره‌اش می‌توانند حرف بزنند.شاید بزرگ‌ترین چالش پرستاران در ایران، کمبود نیروی پرستار نسبت به جهان است. ما در جهان بین دو‌و‌نیم تا سه پرستار به‌ازای هر تخت بیمارستانی داریم؛ اما این عدد در ایران کمتر از یک است و این باعث می‌شود پرستار کار بیشتری بکند، شیفت بیشتری داشته باشد و در نتیجه زودتر فرسوده شود و خستگی و آسیب‌پذیری بیشتری داشته باشد و متأسفانه در سال اخیر به‌دلیل همین فرسودگی می‌بینیم که آمار جان‌باختگان در حوزه پرستاران بالا برود».

او با اشاره به آمار پرستاران درگیر با کرونا تصریح کرد: «ما مجموعا از 140 هزار پرستاری که در‌حال انجام وظیفه در بیمارستان‌های دولتی داریم، 60 هزار نفرشان تاکنون به کرونا مبتلا شده‌اند. از بین این تعداد بیش از شش ‌هزار نفر به‌خاطر آسیب‌های جدی درحال‌حاضر از گردونه خدمت خارج شده‌اند و در‌حال گذراندن مرخصی استعلاجی هستند. بیش از صد نفر از جامعه پرستاری جانشان را تقدیم مردم کشور کرده‌اند. اینها آسیب‌های بزرگی هستند که اگر به آن توجه نشود، ممکن است این آسیب‌ها چندین برابر شوند. بارها شنیده‌ایم که صحبت از حل مسائل و مشکلات پرستاران می‌شود. به‌ویژه در آستانه روز پرستار حرف‌هایی را مسئولان تکرار می‌کنند اما در عمل پرستاران کمتر دیده‌اند که مشکلی از مشکلاتشان حل شود».نادر با بیان اینکه قوانین بسیاری هستند که با وجود اینکه مصوب شده‌اند، اجرا نمی‌شوند گفت: «از بارزترین این قوانین،‌ تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری است که عمر قانون به 13 سال رسیده است. این قانون 13 سال است که مصوب مجلس شورای اسلامی شده و شورای نگهبان تأییدش کرده و به شورای عالی رفته تا آیین‌نامه‌اش تدوین شود، اما به‌جای اجراشدن در‌حال خاک‌خوردن است.در کنار این مسئله، ما قانون مشاغل سخت و زیان‌آور را درباره پرستاری داریم. از آنجایی که پرستاری شغلی سخت و زیان‌آور است، پرستاران باید بتوانند از مزایای این شغل استفاده کنند و امتیازات و مزیت‌هایی را که برای این مشاغل وجود دارد، مثل کاهش زمان خدمت، استفاده از مرخصی‌های بیشتر و بازنشستگی قبل از موعد استفاده کنند؛ اما این‌هم در گیرودار مسائل اداری، به شکل کاملا سلیقه‌ای با آن برخورد می‌شود و حق مطلب ادا نمی‌شود. هرچند عده‌ای از پرستاران توانسته‌اند از این قانون استفاده کنند اما عده کثیری هم موفق به استفاده از آن نشده‌اند.
به‌ویژه که بیش از 80 درصد جامعه پرستاری را زنان تشکیل می‌دهند. کسانی که هم عهده‌دار مسائل خانواده هستند و هم کار سخت بیمارستانی دارند و این باعث می‌شود این گروه به‌شدت شکننده و آسیب‌پذیر شوند و باید با توجه به اینکه قوانین در این مورد وجود دارد، کسی سؤال کند دلیل اینکه اجرا نمی‌شوند چیست؟».

نایب‌رئیس شورای عالی نظام پرستاری در ادامه افزود: «در کنار اینها می‌توانیم از مطالبات و معوقات پرستاران و کادر درمان هم بگوییم که تا همین یک سال پیش مطالبات آنها بیش از یک سال کارانه و اضافه‌کاری بود. بعد از اپیدمی کرونا، دولت و همه دستگاه‌های کشوری تلاش کردند و تمهیداتی به خرج دادند تا بخشی از آن پرداخت شود؛ اما همچنان بیشتر پرستاران کشور تا حدود شش‌ماه مطالبات معوقه دارند که تاکنون پرداخت نشده است».
به گفته نادری با وجود آنکه بعد از اپیدمی کرونا قرار شد درگذشتگان نظام سلامت کشور به‌عنوان شهید خدمت شناخته شوند، اما این مسئله نیز هنوز تکلیفش مشخص نیست. او در‌این‌باره تصریح کرد: «ما تاکنون با وجود اینکه بیش از 300 شهید مدافع سلامت داشتیم و مقام معظم رهبری هم دستور داده که آنها به‌عنوان شهدای خدمت شناخته شوند اما دستگاه‌های مرتبط نتوانستند این کار را ساماندهی کنند و با وجود گذشت بیش از 10 ماه از شروع کرونا، تا امروز کمتر از 10 تا 15 درصد از شهدا تعیین تکلیف شده‌اند و توانسته‌اند از عنوان شهید استفاده کنند. بعضی از این افراد خانواده‌هایشان چشم‌به‌راه این هستند که حالا که عزیزشان و بازوی اقتصادی‌شان را از دست داده‌اند، حداقل از امتیازات قانون شهدای خدمت استفاده کنند.

عاشقانه‌های یک پرستار
می‌گویند تا عاشق نباشی نمی‌توانی در محیط بیمارستانی کار کنی. کسانی که جذب کادر درمانی می‌شوند، باید محیط بیمارستانی را دوست داشته باشند. نرجس هم از این قاعده مستثنا نبود. آسیه می‌گوید نرگس در چهارسالگی عاشق پرستاری شد: «نرگس حدودا چهار سالش بود که در حادثه‌ای زمین خورد و گوشه ابرویش شکاف برداشت و کارش به دکتر رسید. آنجا مشخص شد گوشه ابرویش بخیه می‌خواهد. پرستارها که کار می‌کردند، نرجس نگاهشان می‌کرد و آنها هم که دیدند طرفشان کودک است، با او حسابی گرم گرفته بودند.
اینجا بود که نرجس عاشق پرستاری شد و وقتی با عروسک‌هایش بازی می‌کرد، نقش پرستار را داشت». هرچند به گفته مادر شهید خانعلی‌زاده، نرجس کلا دنبال راحتی نبود ‌اما او هم نمی‌تواند منکر شود که شیفت‌های بالا و سختی کار کادر درمان در بالابودن میزان ابتلای آنها بی‌تأثیر نیست؛ او در‌این‌باره می‌گوید: «نرگس در کارش دنبال راحتی نبود. مثالش اینکه او همیشه در اورژانس کار می‌کرد و سابقه کار در اورژانس بیمارستان امام خمینی تهران را هم که یکی از شلوغ‌ترین و مشهورترین اورژانس‌های کشور است، داشت.شیفت‌هایش هم عموما 18ساعته بود؛ یعنی از ظهر تا صبح فردا شیفت می‌ایستاد و گاهی آخر شب که با او تماس می‌گرفتم، از او می‌پرسیدم که شامت را خورده‌ای؟ می‌گفت نه هنوز وقت نکردم. یعنی تا این حد درگیر کار بود. صبح که بازمی‌گشت از زور پادرد نمی‌توانست بخوابد. من پتو را لوله می‌کردم می‌گذاشتم زیر پایش تا خون جریان پیدا کند. همیشه پادرد داشت».
او درباره دلیل ابتلای دخترش نیز می‌گوید: «نرجس در بیمارستان با بیماران کرونایی درگیر بود. خود بیمارستان و همکارانش حدس می‌زدند که بخشی از بیماران بیمارستان کرونایی شده‌اند و کمتر سراغشان می‌رفتند، نرگس به مریض‌ها رسیدگی کرده بود و در خانه هم با ما مطرح نکرده بود که این اتفاق افتاده است. بعدها فهمیدیم نرجس می‌دانسته با بیماران کرونایی در تماس است و بابت همین نگران بود.

آخرین شیفت او 30 بهمن 1398 بود. حالش خیلی بد بود. صبح پنجشنبه که آمد آنژیو کت به دستش داشت. دلیلش را پرسیدم و گفت کمی ضعف داشتم، سرم زدم. بعدها فهمیدم دخترم از هوش رفته بود؛ اما بعد از بهترشدن حالش باز‌هم شیفت را رها نکرده بود و بعد از اتمام شیفت به خانه آمد.فردایش حالش بد شد و صبح شنبه او را به بیمارستان بردیم، یکشنبه به آی‌سی‌یو رفت، دوشنبه اینتوبه شد و سه‌شنبه حوالی ساعت سه بعدازظهر از پیش ما رفت. دقیقا کار سنگین پرستاران، بی‌خوابی‌های شبانه، استرس‌های مداومی که در کار دارند، به نظر من سیستم ایمنی بدنشان را پایین می‌آورد. من در نرجس این را دیدم. بی‌خوابی‌های شبانه باعث شد از دستم برود».نرجس و رامین تنها پرستاران ازدست‌رفته در دوران کرونا نیستند. علی شیخ‌مرادی پرستار بیمارستان قائم رشت، غلامرضا وثوقی‌کیا پرستار تیم جراحی بیمارستان رشت، شهربانو جعفری پرستار مرکز بهداشتی درمانی روستایی زیاز، طاهره اسمعیلی، پرستار بیمارستان بهشتی قم، احمد سلیم‌آبادی، پرسنل بیمارستان کامکار قم، ایمان معین‌زاده، پرستار بیمارستان آستانه‌اشرفیه، قربانعلی حسین‌زاده پرستار در کاشان، تهمینه ادیبی پرستار در بندر انزلی، رضا پورساکی، پرستار در آبادان، ناهید نوشاد پرستار گیلانی و شیرین صفوی پرستار اورژانس بیمارستان «بقیه‌الله»، تنها چند نام از میان شهدای پرستار در دوران کرونا هستند.می‌توان به این فهرست، نام پرستارانی را اضافه کرد که بعد از شیوع کرونا،‌ مراسم ازدواجشان را عقب انداختند یا به‌صورت داوطلب حاضر به فعالیت در بخش کرونا شدند. آنها در تمام این یک سال در کنار ما ایستادند و ای کاش با تمام‌شدن روزهای سیاه کرونایی، ‌آنها هم بتوانند به امنیت شغلی برسند که سال‌هاست به دنبالش هستند.