عضو کانون نویسندگان به ۱۱ سال حبس محکوم شد



آرش گنجی، عضو کانون نویسندگان ایران به ۱۱ سال حبس محکوم شد

آرش گنجی، مترجم و منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان، از سوی شعبه‌ ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی عموزاد به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، آرش گنجی، فعال ادبی و مترجم طی جلسه دادگاه رسیدگی که در روز دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست محمدرضا عموزاد برگزار شده بود، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم و این حکم امروز چهارشنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۹۹، به ناصر زرافشان وکیل وی ابلاغ شده است.

این فعال ادبی، بر اساس حکم صادره از بابت اتهام های «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به ۵ سال حبس، «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال، «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» به ۵ سال و در مجموع به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

مصداق اتهام های انتسابی علیه این نویسنده ترجمه کتابی درباره‌ تحولات کردستان سوریه تحت عنوان «کلید کوچک دروازه‌ای بزرگ» است.

حکومت ایران از مردم معترض می ترسد

به گفتۀ علی کاکاوند، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، «حاکمیت از اعتراض های مردم هراس دارد و از آنجا که کانون نویسندگان ایران مدافع آزادی بیان است، سرکوب آزادی بیان هدف حاکمیت به شمار می رود، زیرا، با سرکوب آزادی بیان، با دستگیری اعضای کانون نویسندگان ایران، حاکمیت می خواهد این پیام عمومی را به مردم بدهد : “ما نمی گذاریم که شما آزادانه اعتراض کنید و حرف بزنید به طوری که حتی برای نویسندگان هم به صرف نوشتن جرم می تراشیم و آنان را به زندان می اندازیم.”»

شنبه پنجم مهر ماه دستگاه قضائی جمهوری اسلامی ایران سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران، بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن را به اتهام “تبلیغ علیه نظام” و “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” راهی زندان اوین کرد. کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ای صدور و اجرای احکام زندان سه عضو خود را “نشان از افزایش فشار بر نویسندگان مستقل” دانست و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط اعضای زندانی خود شد.

علی کاکاوند، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، نیز در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه خواستار “لغو فوری احکام زندان سه عضو کانون نویسندگان ایران شد و گفت : “به نظر من دستگیری نویسندگان عضو کانون بی ارتباط با شرایط کنونی کشور و به ویژه هراس حاکمیت نیست.” به گفتۀ علی کاکاوند، «حاکمیت از اعتراض های مردم هراس دارد و از آنجا که کانون نویسندگان ایران مدافع آزادی بیان است، سرکوب آزادی بیان هدف حاکمیت به شمار می رود، زیرا، با سرکوب آزادی بیان، با دستگیری اعضای کانون نویسندگان ایران، حاکمیت می خواهد این پیام عمومی را به مردم بدهد : “ما نمی گذاریم که شما آزادانه اعتراض کنید و حرف بزنید به طوری که حتی برای نویسندگان هم به صرف نوشتن جرم می تراشیم و آنان را به زندان می اندازیم.”»

به این ترتیب، به گمان کاکاوند، حاکمیت باید به این پرسش پاسخ دهد که “آیا نویسندگان می توانند نقش مخالفان و اپوزیسیون را بازی کنند؟”

در پاسخ به این پرسش خود کاکاوند می گوید : “ما، به عنوان اعضای کانون نویسندگان ایران چنین نقشی برای خود در نظر نگرفته ایم. حتی پرونده های اتهامی دوستان زندانی ما به هیچ وجه مربوط به اعتراض های دی ماه ٩٦ یا آبان ٩٨ نیست.”

اتهامات این سه نویسنده، به گفتۀ عضو کانون نویسندگان ایران، در سال ٩٤ و در ارتباط با انتشار “اندیشۀ آزاد”، نشریۀ داخلی کانون نویسندگان ایران، تاریخچۀ پنجاه سالۀ کانون و بیانیه های آن و همچنین شرکت در مراسم بزرگداشت محمد مختاری، محمد جعفر پوینده (دو نویسندۀ به قتل رسیده در سال ٧٧) و احمد شاملو، شاعر بزرگ معاصر، تشکیل شده اند. کاکاوند می گوید : این ها بهانه های جرم تراشی برای سه عضو کانون نویسندگان بوده در حالی که در مراسم بزرگداشت پوینده و مختاری و احمد شاملو دهها نفر دیگر شرکت داشتند.

شاعر ایرانی می افزاید : “نمی توان حتی با استناد به قوانین ناقص و نیم بند حاکم بر کشور از چنین مواردی جرم ساخت. دستگیری دوستان ما در واقع در ادامۀ فشارهایی است که همواره بر کانون نویسندگان ایران اعمال شده چه مردم اعتراض بکنند چه نکنند، هر چند گمان میکنم که اعتراض های اجتماعی دو سه سال گذشته باعث شده که حکومت بهراسد و هر صدای اعتراضی را سرکوب کند.”

در واقع به گمان کاکاوند، هدف حکومت خاموش کردن رهبران اپوزیسیون و یا قرار دادن نویسندگان زندانی در چنین مقامی نیست. هدف حکومت دادن این پیام عمومی است : “به شدت برخورد، بازداشت و زندانی می کنیم و برخورد خوبی با شما نخواهیم داشت حتی اگر نویسنده باشید.” کاکاوند می گوید : “هدف، ایجاد هراس است. هر قدرت سیاسی که بیشتر بترسد بیشتر چنگ و دندان نشان می دهد تا بقیه را بترساند. حکومت می خواهد که همۀ نویسندگان باصطلاح حساب کار دست شان بیاید.” با این حال کاکاوند معتقد است که “حکومت اشتباه می کند.” او یادآور می شود که نقطۀ پیوند اعضای کانون نویسندگان ایران منشور و اساسنامۀ آن، یعنی دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور است. او تأکید می کند که “هدف کانون نویسندگان ایران کار سیاسی نیست.” اما حکومت با فعالیت فرهنگی کانون نویسندگان برخورد سیاسی می کند و این برخورد، به گفتۀ عضو کانون نویسندگان ایران، نتیجۀ معکوس دارد. او می گوید : “برای نمونه وقتی که در سال ٧٧ مختاری و پوینده را کشتند، کانون نویسندگان ایران ناگهان با جمعیت بزرگی از نویسندگان جوان روبرو شد که برای عضویت در کانون صف کشیدند.” به همین خاطر زندانی کردن اعضای کانون نویسندگان نه فقط باعث ترس دیگران نمی شود، بلکه باعث می شود که عده زیادی وارد صحنه شده و بگویند : “ما هم نویسنده‌ایم و جای نویسنده زندان نیست.”

علی کاکاوند در پایان گفته است : کانون نویسندگان ایران انتظار دارد که “همۀ نویسندگان، شاعران و هنرمندان صدای بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن باشند.” او تأکید کرده است : “ما گواهی می دهیم که دوستان ما جز نوشتن و جز عضویت در یک تشکل صنفی و فرهنگی به اسم کانون نویسندگان ایران کاری نکرده اند و به این بهانه نمی توان برای آنان جرم تراشید. ننگ است که در قرن بیست و یکم نویسنده ای به خاطر نوشتن و دفاع از آزادی بیان به زندان برود.”