روزنامه شرق نوشت: بحثی که از حدود یک دهه پیش به طور جدی مطرح شد و سال به سال هم جدیتر و چالشیتر شد، حالا بیشتر رنگ جدیت میگیرد.
خلاصه ماجرا این است که حالا طلاب میتوانند در هشت رشته معلم شوند و در آزمون استخدامی آموزشوپرورش شرکت کنند؛ اما این امکان و فرصت با انتقاد گروهی از کارشناسان این هشت درس و فارغالتحصیلان دانشگاهی روبهرو شده است. امسال و در مهر ۹۹ البته بیشتر دروس ادبیات فارسی و همچنین علوم اجتماعی خبرساز شد و فعالان این رشتههای دانشگاهی و همچنین معلمان و انجمنهای مرتبط خواستار تجدیدنظر جدی در امکان ورود غیرمتخصصها به مدارس و تدریس این دروس مهم شدند.
منتقدان میپرسند حال که طلاب میتوانند دروس تخصصی و نیازمند مدارک و تخصص دانشگاهی را در مدارس تدریس کنند آیا چنین امکانی برای فارغالتحصیلان دانشگاهی در حوزه هم فراهم است؟ و به همین دلیل خواستار اصلاح چنین تصمیمهایی هستند؛ اما در سمت دیگر طرفداران این تصمیمات، نهادهای تصمیمگیر و حوزههای علمیه هم میگویند آنچه اتفاق افتاده بر اساس روند قانونی است و طلاب هم متخصصاند و هم در آزمون استخدامی شرکت میکنند. این البته همه ماجرا نیست.
ماجرا چیست؟
به طور خلاصه و به زبان ساده، داستان از این قرار است که آموزشوپرورش به طلابی که سطح دو و سه حوزه را گذراندهاند به چشم دانشآموخته لیسانس و فوقلیسانس تاریخ، علوم اجتماعی و ادبیات مینگرد و قریب به 15 هزار نفر از آنها را در صورت قبولی در آزمون، همچون واجدان مدارک دانشگاهی مرتبط استخدام میکند. علاوه بر این طلاب سطح دو و سه امکان استخدام در آموزشوپرورش برای تدریس در هشت درس را دارند.
به عنوان مثال پیش از این و در تیر ۹۸ حجتالاسلام نبوی، معاون فرهنگی تبلیغی حوزههای علمیه و عضو ستاد همکاری حوزه و آموزشوپرورش در یک گفتوگوی رسانهای اعلام کرده بود که طلاب با پیگیریهای بهعملآمده از سوی ستاد همکاری حوزه و آموزشوپرورش و مرکز تربیت مبلغ معلم، میتوانند در رشتههایی همچون «دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه» در آزمون استخدامی آموزشوپرورش شرکت کنند.
این توضیحات در سال ۹۹ به مرحله عمل رسید و حتی خبرساز هم شد؛ اما از میان رشتههایی که نبوی به آنها اشاره کرده، صرفا ادبیات مورد توجه افکار عمومی واقع شده و سایر رشتهها عملا مکتوم ماندهاند. حالا منتقدان میگویند اگرچه دانشآموختگان حوزههای علمیه پیش از این هم دروسی همچون عربی یا معارف اسلامی و علوم تربیتی را در مدارس تدریس میکردهاند، اما دروس دیگر همچون علوم اجتماعی، تاریخ، آموزگاری ابتدایی و حتی فلسفه ماهیتا تفاوتی با زبان و ادبیات فارسی ندارند و تدریس آنها امری کاملا تخصصی به شمار میآید.
همین توجه و اهمیت تخصص در آموزش به فرزندان این مرزوبوم باعث شد فارغالتحصیلان دانشگاهی و انجمنهای تخصصی این رشتهها هم در بیانیههای مختلف بهشدت از این تصمیمات انتقاد کنند و خواستار تغییر شوند؛ خواستهای که تاکنون محقق نشده است. البته در کنار این انتقادها، افراد و مدیران ارشدی هم از این روند دفاع میکنند.
«منع حوزویها از ورود به آموزش و پرورش درست نیست»
یکی از موافقان و حامیان این تصمیم، دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش است که بهتازگی و در واکنش به جذب حوزویهای سطح دو و سه به عنوان معلم زبان و ادبیات فارسی گفته است: «در مکانیسم جدید آموزشی حوزههای علمیه رشتههای تخصصی هم در کنار آن دروس حوزوی تدریس میشود، به گونهای که در پارهای موارد، فارغالتحصیلان نظام حوزوی مشروط بر اینکه آن واحدها را گذرانده و حدنصاب علمی مورد نیاز برای تدریس را کسب کرده باشند، میتوانند جذب شوند».
«محمود امانیتهرانی» دراینباره به ایلنا گفت: «در بند ۱۱ وظایف و اختیارات شورای عالی آموزشوپرورش جملهای مبنی بر «بررسی و تصویب مقررات و اصول لازم برای گزینش تخصصی و تربیت و استخدام معلمان به تناسب احتیاجات در مراحل تحصیلی با رعایت ضوابط» قید شده است.
تشکلها و انجمنهای تخصصی نسبت به این امر اعتراض داشتند، آنها اعتراضشان را مکتوب کردند و برای ما و مقام عالی وزارت آموزشوپرورش فرستادند. در باب این موضوع ورود کردیم و وزیر آموزشوپرورش هم راجع به این قضیه کار را به شورای عالی ارجاع دادند». او درباره روند رسیدگی به این اعتراضات و نتیجه آن هم گفته است: «برای رسیدگی به این مسئله جلسهای تشکیل دادیم؛ حرف انجمنهای تخصصی ادبیات، علوم اجتماعی، تاریخ و چند رشته دیگر را شنیدیم.
سپس موضوع را از طریق معاونت برنامهریزی آموزشوپرورش و ستاد همکاریهای بین حوزههای علمیه و وزارت آموزشوپرورش مورد بررسی جامع قرار دادیم و در نهایت تصمیمهای بسیار مهمی درباره این قضیه گرفتیم». دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش درباره این تصمیمات مشترک با حوزه علمیه هم گفت: «همه افراد و در رأس آنها حضرت آیتالله اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، به صراحت هم در ملاقات خصوصی که من با ایشان داشتم و هم در جلسهای عمومی در شورای سیاستگذاری حوزه علمیه و آموزشوپرورش در این باب گفتند وقتی معلمی سر کلاس میرود، باید تخصص آن رشته و صلاحیت آن را داشته باشد و ذرهای نباید در این زمینه اهمال کرد».
او با اشاره به چگونگی شرایط حوزویها در نظام آموزشوپرورش مطرح کرد: «در کنار این مسئله، حوزههای علمیه نیز تطوری پیدا کردهاند و تغییراتی در مدیریت آنها به وجود آمده است. در مکانیسم جدید آموزشی حوزههای علمیه، رشتههای تخصصی هم در کنار آن دروس حوزوی تدریس میشود.
به گونهای که در پارهای موارد، فارغالتحصیلان نظام حوزوی مشروط بر اینکه آن واحدها را گذرانده و حدنصاب علمی مورد نیاز برای تدریس را کسب کرده باشند، میتوانند جذب شوند». او با این توضیحات به این جمعبندی رسیده که منع طلاب از تدریس در مدارس کار درستی نیست: «بنابراین منع کلی فارغالتحصیلان نظام حوزوی از ورود به آموزشوپرورش امر درستی نیست، اما باید مطمئن شد این فردی که به آموزشوپرورش آمده، واحدهای مرتبط را گذرانده و اکنون حائز این شرایط است و این موضوع باید در سازوکار گزینش مورد توجه قرار بگیرد».
به نظر میآید تاکنون منتقدان و تصمیمگیران دستکم درباره این اصل بدیهی که برای تدریس در رشتهای حتما باید متخصص بود، توافق حاصل کردند اما حالا بحث درباره متخصصدانستن طلاب برای تدریس دروسی مانند ادبیات است. دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش درباره توافقات شکلگرفته در این خصوص هم گفت: «یکسری توافقات برای امسال و یکسری توافقات برای سال آینده حاصل شده است.
برای مثال توافقی که صورت گرفته این بود که سوابق تحصیلی افراد در آن رشتههای خاص، واحدهایی که گذراندهاند و کیفیتی که کسب کردهاند، گزارش شود. در امتحان ورودی نیز باید مسئله تخصصی مورد سنجش قرار بگیرد، زیرا اینها با آزمون جذب میشوند و بدون آزمون نیستند، از این رو باید در آزمون، توان علمی آنها مورد سنجش قرار بگیرد. همچنین باید بین مصاحبهکنندگان در جلسه مصاحبه، یک فرد متخصص در رشته مذکور حضور داشته باشد و از طرفی نصاب علمی فرد با رشته تخصصی تأیید شود».
آنطور که امانی میگوید با این روند دیگر فرد متخصصی صاحب کسوت معلمی و تدریس در مدارس نخواهد شد: «مطمئن باشید با این مکانیسم اجازه ورود به فردی که دانش رشته معلمی را ندارد، داده نخواهد شد. در سالهای بعد این طرح همراه با کارنامههایی پیوست خواهد شد. به عنوان مثال حوزه باید بگوید که این شخص علاوه بر دارابودن سطح دو، در یکسری رشتهها هم مطالعه داشته است.
اینها هم به شرط اینکه ذرهای بر مسئله تخصص آنها خدشه وارد نشود، لحاظ خواهد شد. این خبر خوبی است که حوزه به سمت برنامههای بینرشتهای حرکت کرده است». دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش درباره دیگر متقاضیان که در دانشگاه درس خواندهاند نیز مواردی را مطرح کرد و گفت: «از آن طرف ما حتی از فارغالتحصیلان دانشگاهها نیز امتحان میگیریم، اینطور نیست که اگر شخصی لیسانس دارد، ما او را وارد عرصه معلمی کنیم، بلکه از آنها نیز آزمون گرفته خواهد شد.
ما در کشور برای آموزش عالی دو نهاد حوزه علمیه و دانشگاهها را داریم. به دانشآموختگان هر دو نهاد اجازه ورود به معلمی را میدهیم؛ اما در گزینش، ملاکها ما به طور جدی اعمال خواهد شد». مشابه این توضیحات البته در چند هفته گذشته هم بارها مطرح شده که البته نتوانسته منتقدان را راضی کند. ماجرای آنچه استخدام غیرمتخصصان در آموزشوپرورش خوانده میشود، به همین یکی، دو سال گذشته و رشته ادبیات خلاصه نمیشود و نخستینبار نیست که صحبت از حضور فارغالتحصیلان حوزه در مدارس میشود.
پیش از این و در یک مثال، در دولت محمود احمدینژاد، یک بار از توافقی برای واگذاری 40 هزار مدرسه به حوزههای علمیه سخن گفته شد که در آن زمان انتقادات فراوانی را در پی داشت. مدیران آموزشوپرورش البته پس از اوجگرفتن انتقادات، از اصلاح تفاهمنامه با حوزه علمیه خبر داده و اعلام کردند نه مالکیت مدارس مدنظر، بلکه اداره آنها به حوزه علمیه واگذار خواهد شد. این موضوع اگرچه با تداوم انتقادات کارشناسان و افکار عمومی منتفی شد، اما در سالهای بعد، متولیان دو نهاد حوزه و آموزشوپرورش گامهای دیگری را برای همکاری برداشتند؛ از آن جمله اینکه بر مبنای مصوبات ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزشوپرورش، از سال 1397 مرکزی به نام مرکز تربیت مبلغ معلم در ساختار حوزه علمیه تأسیس شده است که رسالت آن تربیت طلاب برای تصدی شغل معلمی در ساختار آموزشوپرورش است.
با این تلاشها از سمت مدیریت حوزههای علمیه و نهاد حوزه و همچنین رغبت آموزشوپرورش برای همکاری تخصصی با این نهاد و در سمت دیگر هم شدتگرفتن انتقادات به این روند، باید منتظر نتیجه و اتفاقهای آینده باشیم و ببینیم کیفیت تدریس و آموزش در مدارس ایران چه تغییر و تحولاتی خواهد داشت.