خبرگزاری هرنا – روز دوشنبه ۲۰ بهمنماه، یک دختر ۱۱ ساله در روستای دهقاضی بخش دیشموک از طریق حلق آویز کردن، دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشیهای سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کبنا، روز دوشنبه ۲۰ بهمنماه ۱۳۹۹، یک دختر ۱۱ ساله در روستای دهقاضی بخش دیشموک از طریق حلق آویز کردن، دست به خودکشی زد و جان باخت.
مسعود انصاری، دهیار روستای دهقاضی در این خصوص گفت: «این دختر کلاس ششم دبستان و در حال تحصیل بود؛ متاسفانه این خانواده به لحاظ مالی بسیار فقیر هستند، آنها در یک منزل مسکونی با زیربنای ۱۲ متری زندگی میکنند پدر خانواده هیچگونه درآمدی هم ندارد. این روستا حدود ۸۰ خانوار دارد که اکثرا وضع مالی بدی دارند و فقیر هستند.»
دهیار روستای دهقاضی ادامه داد: «فکر خودکشی در ذهن این دختر نبود؛ اما صحنه خودکشی را که دیدم طوری بهنظر میرسید که گویی آموزش دیده بود. این دختر حتی گوشی ساده هم نداشت که بگوییم روش خودکشی را آموزش دیده باشد خانواده آنها از نیازهای اولیه زندگی نیز بیبهره هستند. خودکشی دختران و زنان در دیشموک بسیار زیاد است اما این مورد اولین خودکشی در روستای دهقاضی بوده است.»
این در حالی است که احد جمالی، معاون سیاسی امنیتی استاندار از برخورد جدی با رسانههای منتشرکننده آسیبهای اجتماعی دیشموک اخطار داد و گفت: «اگر به روند خود ادامه دهند قطعا برخورد قانونی خواهیم کرد.»
او همچنین به خبرنگاران در رابطه با انتشار اخبار خودکشی این منطقه اخطار جدی داده است.
دیشموک بخشی است در استان کهگیلویه و بویراحمد و از توابع شهرستان کهگیلویه، جایی که مردمانش سالهاست از فقر و محرومیت رنج میبرند.
علاوه بر فقر شدید، نبود برق، آب، گاز و مدارس راهنمایی و…؛ زنان از فرهنگ مردسالاری رنج میبرند.
خودکشی دختر دانش آموز به دلیل نداشتن گوشی مبایل
یک کودک اهل یکی از شهرستانهای استان کرمانشاه به دلیل نداشتن گوشی مبایل برای بهرمندی از برنامه آموزش مجازی به زندگی خود پایان داد.
برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، روز سهشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ (۲۶ ژانویه ۲۰۲۰)، یک دختر ١١ ساله اهل شهرستان صحنه واقع در استان کرمانشاه با هویت ”لیلا رضایی“ خود را حلق آویز و به زندگی خود پایان داده است.
به گفته یک منبع مطلع، لیلا رضای کلاس پنجم ابتدایی بوده و به دلیل ناتوانی مالی والدین برای خرید گوشتی تلفن همراه جهت بهرمندی از برنامه آموزش مجازی ”شاد“ اقدام به خودکشی کرده است.
با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری ههنگاو، طی سال ۲۰۲۰ میلادی دستکم ۴۵ نوجوان شامل ۲۶ دختر و ۱۹ پسر در شهرهای مختلف کُردستان اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان دادهاند.
خبری که بوشهر را تکان داد؛ غمنامه معلم محمد
فیلم زیر: مادر دانش آموزی که خودکشی کرد: محمد به خاطر نداشتن گوشی خودکشی کرد؛ آموزش و پرورش دروغ می گوید
روابط عمومی آموزشوپرورش شهرستان دیر در استان بوشهر خبر خودکشی دانشآموز یازده ساله بوشهری به دلیل نداشتن گوشی موبایل را تکذیب کرد. این در حالی است که مادر این دانشآموز در گفتگو با رکنا خودکشی پسرش به دلیل نداشتن گوشی موبایل را تایید کرد.
بنا به گزارشها، اداره آموزش و پرورش بوشهر اقدام به انتشار اسنادی کرده که نشان می داد محمد در فضای مجازی با معلمش در ارتباط بوده است. و این را گواه آن دانست که پسرک گوشی هوشمند در اختیار داشته است.
اما پسردایی محمد در مورد اسنادی که از ارتباط محمد و معلمش در فضای مجازی منتشر شده است به رکنا اینطور توضیح داد: این پیامها با گوشی پسرعموی من به معلم محمد فرستاده شده بود. عادل پسرعموی من یعنی یکی دیگر از پسرداییهای محمد است که محمد چند بار وقتی کنار عادل بود با گوشی او به معلمش پیام میداد.
حتی متن پیامهای منتشر شده از سوی آموزش و پرورش بوشهر هم مبین این است که دانش آموز مرحوم از عقب افتادن درس هایش گلایهمند است.
مادر محمد در گفتگوی خود با رکنا گفت که آنها خجالت میکشیدند از دوستان محمد برای قرض گرفتن گوشی همراه کمک بخواهند. اما گاهی پسرک از روی استیصال از اقوام خود گوشی قرض میکرد تا بتواند راهی برای ارتباط با معلم خود پیدا کند.
مادر محمد که الان دو روز است در غم از دست دادن فرزند ارشدش در سوگ است، هنوز هم مرگ دلخراش محمد را باور ندارد. او در حالی که چشمش را به کتاب و دفترهای محمد دوخته که در نبود او حالا باید در خلوت خانه خاک بخورند؛ میگوید: «فرزندم دلش میخواست گوشی هوشمند داشته باشد تا بتواند برای معلمش عکس و وویسهایی را که میخواست بفرستد.
غمنامه معلم محمد
در فضای مجازی،متنی منتشر شده که منتسب به غم نامه معلم محمد شده است.در این متن آمده است:«خسته بودم . خسته بودم،به خودم گفتم دیگه از تدریس غیر حضوری بدترم داریم؟
روزگار ازین سخت ترم هست؟
داشتم عکسای فعالیتای بچه ها رو توی گروه (شاد)، از بین پیام ها و وویس ها جدا میکردم که باهاشون کلیپ بسازم.
همینطور که گروه رو زیر و رو می کردم،جا به جا پیام سید محمد بود که اجازه گوشی من خرابه،اجازه گوشی من عکس نمیگیره،فیلم ارسال نمیکنه…
دیروز آقای مدیر بهم زنگ زد و گفت سید محمد از دنیا رفته.
و من الان نشستم پای گروه بدون تدریس،بدون تکلیف…
از این به بعد کی وسط تدریس ریاضی بپره و بگه من گوشیم خرابه
کی بعد از وویسای روخوانی فارسی بچه ها بگه من نمیتونم وویس بذارم
کی بعد از کنفرانسای مطالعات بچه ها بگه خانم معلم عزیزم من چطوری فیلم ارسال کنم
الان کی و چطوری منو آروم کنه
الان میفهمم که روزگار ازین سخت ترم هست
سخت تر از نداشتن گوشی،نداشتن صاحب گوشیه.»