اهواز؛ خانه راوی تهیدستان چگونه با خاک یکسان شد؟



درست دو روز پیش اره برقی بدنه تناور درخت کُناری را که به افتخار تولد «احمد اعطا» کاشته شده بود، برید و ریشه‌هایش هم خشکانده شد. دیروز هم بیل‌مکانیکی خانه محل تولد و دوران کودکی خالق همسایه‌ها را با خاک یکی کرد تا از نام و یادگار‌های بنیان‌گذار سبک رئالیسم اجتماعی ادبیات ایران، در شهر زادگاهش چیزی باقی نماند؛ «احمد محمود» حالا در اهواز غریب است و چیزی از خانه محل تولدش و زیرزمینی که فضای رمان «زمین سوخته» در آن می‌گذرد، باقی نمانده است.

به گزارش شرق، محمود البته بی‌مهری‌های فراوان دید و در دوران زندگی، جایزه‌های مهمی از او دریغ شد؛ این در حالی است که صاحب‌نظران فراوانی در حوزه ادبیات، نوشته‌های او را شایسته تقدیر می‌دانستند. جای بی‌مهری‌های رسمی، محمود البته از مخاطبان و مردم همچنان قدر می‌بیند و در کنار خوانده‌شدن بیش از پیش آثارش، همین تلاش مردمی برای حفظ خانه محل تولدش نیز گویای وضعیت است؛ تلاشی که بی‌نتیجه ماند و حالا شهرداری اهواز، میراث فرهنگی این استان و همچنین فرهنگ و ارشاد اسلامی هرچند همدیگر را به کم‌کاری محکوم می‌کنند، اما تخریب این خانه ارزشمند نتیجه کار گروهی آنهاست.

دراین‌باره شهردار اهواز حاضر به پاسخ‌گویی نیست، معاون فرهنگی شهرداری این شهر می‌گوید حفظ این خانه در حوزه فعالیت او نبوده و مدیر کل میراث استان و شهرستان نیز از شکایت خود از شهرداری می‌گوید.

خانه راوی تهیدستان چگونه با خاک یکسان شد؟

۱۴ مهر همین امسال، «شرق» در گزارشی با تیتر «چوب حراج بر خانه راوی روزگار تهیدستان» از فروش خانه پدری احمد محمود خبر داد و خطاب به مسئولان استان خوزستان و دوستداران فرهنگ کشور هشدار داد که مالک جدید این خانه قصد تخریب ملک و ساخت ملکی تجاری در بافت فرسوده اهواز را دارد. حدود چهار ماه پس از آن گزارش، همین دیروز این خانه با بیل مکانیکی تخریب شد و حالا از خانه‌ای تاریخی با ارزش فرهنگی فراوان و زیرزمینی که فضای رمان «زمین سوخته» در آن می‌گذرد، چیزی نمانده است.

برادر احمد محمود، محمود اعطا نام داشت که معلمی صاحب‌نام در شهر اهواز و انسانی فرهیخته و دوستدار فرهنگ و ادبیات بود که شاگردانش خاطرات فراوانی از او در ذهن دارند. محمود اعطا همان فردی است که احمد اعطا، با نیت احترام به برادرش و به خاطر اثرپذیری‌ای که از او داشت، نام هنری خود را از احمد اعطا به احمد محمود تغییر داد.

آن‌طور‌که «اتابک آردانه‌گندمانی»، خواهرزاده احمد محمود، به «شرق» می‌گوید، محمود اعطا که نماینده ورثه این خانه بود، سال‌ها تلاش کرد تا این خانه حفظ شود. براساس این روایت، او در یک دهه گذشته بار‌ها با میراث فرهنگی شهر و استان هماهنگی کرد که این خانه را بخرند و به موزه یا اثری فرهنگی برای شهر اهواز تبدیل کنند، اما میراث به دلایل مختلف حاضر به همکاری نشد. برای مثال، قیمتی که میراث تعیین می‌کرد بسیار پایین‌تر از قیمت ملک در آن منطقه بود و محمود هم که نماینده ورثه بود، نمی‌توانست کاری در این زمینه انجام دهد.

آن‌طور‌که خواهرزاده این نویسنده بزرگ ادبیات داستانی ایران می‌گوید، ماجرا به همین شکل پیش رفت تا اینکه محمود اعطا به یک بیماری خاص و پرهزینه مبتلا می‌شود: «دایی محمود اینجا هم تلاش زیادی کرد، ولی از طرف مسئولان و میراث همکاری لازم نشد و او هم مجبور شد این خانه را بفروشد».

در اهواز البته شنیده می‌شود که محمود اعطا حتی پس از فروش این خانه دچار مشکلات روحی و افسردگی می‌شود، اما بر اساس گفته‌های خواهرزاده‌اش، این روایت‌ها نادرست است: «این حرف‌ها همه نادرست است. دایی من خیلی تلاش کرد این خانه حفظ شود، اما همکاری از سمت مسئولان وجود نداشت و زندگی هم مشکلات خاص خودش را داشت. او بیماری پرهزینه‌ای داشت و مجبور شد تکلیف این خانه را آن‌هم پس از سال‌ها بلاتکلیفی مشخص کند».

واقعیت این است که تخریب این خانه بیش از هر چیز دیگر خانواده و نزدیکان احمد محمود را آزار می‌دهد و آن‌ها احساس می‌کنند بخشی از میراث باارزش خانواده و شهر از بین رفته است؛ پدر و مادر همین اتابک، با نام‌های شهلا و امین از شخصیت‌های رمان زمین سوخته هستند و آن‌طورکه خواهرزاده این نویسنده بزرگ می‌گوید، همچنان خانواده از نامی که احمد محمود برای مادرش به کار برده، یعنی شهلا، استفاده می‌کنند. حالا که میراث فرهنگی و مدیران استان خوزستان از غافلگیری و نگرانی درباره تخریب این خانه می‌گویند، خواهرزاده محمود این واکنش‌ها را نمی‌پذیرد: «ما سال‌ها تلاش کردیم این خانه حفظ شود، ولی هیچ کاری انجام نشد. چرا هیچ نامی از احمد محمود در این شهر نیست؟ مگر قرار نبود میدانی در این شهر به نام محمود شود، اما نام دیگری برایش انتخاب شد. اگر می‌خواستند هر کاری انجام‌شدنی بود، اما نخواستند».

نابودی خانه‌ای ارزشمند به خاطر چند میلیارد

با وجود تمام نگرانی‌ها و هشدارها، آن‌هم در حدود یک دهه گذشته و به‌خصوص در چند ماه گذشته و پس از فروش خانه از سوی ورثه، ملکی تاریخی و خانه‌ای واجد ارزش‌های فراوان، روز گذشته در اهواز با خاک یکسان شد. این توضیح به خوبی کم‌کاری مسئولان در این سال‌ها را نشان می‌دهد و بعید است کسی بپذیرد که مسئولان انتظار چنین تخریبی را نداشته‌اند.

حالا و بر اساس این توضیحات، در بین دوستداران میراث فرهنگی و همچنین احمد محمود، این گمانه جدی‌تر مطرح شده که نیت و عزمی برای حفظ این اثر وجود نداشته است؛ همچنان که هنوز برخی آثار این نویسنده شهیر امکان چاپ رسمی ندارند.

بررسی‌ها و همچنین اطلاعات رسیده نشان می‌دهد این ملک همین چهار ماه پیش با قیمتی حدود سه میلیارد تومان به فروش رفته که این عدد در مقایسه با بودجه‌های شهرداری و سازمان‌های مختلف عدد کوچکی است. خرید این ملک از ورثه می‌توانست اثری مهم را برای شهر اهواز حفظ کند و میراثی ارزشمند برای آینده ایران محسوب شود، اما این اتفاق به دلایلی که چندان هم غیرقابل تشخیص نیست، رخ نداد و خانه محل تولد و گذران کودکی خالق چندین اثر ماندگار ادبیات داستانی ایران برای همیشه با خاک یکسان شد تا تبدیل به ساختمانی بدقواره در آینده‌ای نزدیک شود.