حملات سپاه؛ شکل گیری آرایش بین المللی جدید در عراق



منصور امان

اربیل؛ آزمون ج.ا برای بایدن

با حمله موشکی به پایگاه نیروهای آمریکایی در اربیل، رژیم ج.ا برای کسانی که پیرامون رویکردهای منطقه ای “نظام” پس از تغییر دولت در واشنگتُن ابهام داشتند، روشنگری کرده است: درب بیت آقای خامنه ای و همدستان و کارگُزارانش به چارچوب همیشگی لولا شده و روی همان پاشنه قدیمی می چرخد.

حمله تروریستی به فرودگاه اربیل اگرچه نُکته تازه ای در باره خط مشی و درونمایه سیاستهای رژیم مُلاها ندارد، اما باواسطه دارای یک زاویه مُهم هست و آن طرفی است که مورد خطاب قرار داده. حاکمان ایران به وسیله این موشک پراکنی، آقای بایدن را در برابر یک آزمون گذاشته اند. آنها مُشتاقند بدانند که واکُنش جانشینان آقای ترامپ چه خواهد بود تا بتوانند بر اساس آن مرزهایی که می توانند پُشت سر بگذارند را دوباره خط کشی کنند؛ مرزهایی که فقط در عراق تعیین تکلیف نمی شود، بلکه همگی نُقاط مورد اختلاف با غرب را در برمی گیرد.

روز چهارشنبه (۲۹ بهمن) آقای خامنه ای و شُرکا نخُستین واکُنش را دریافت کردند، اما به گونه غیرمُنتظره ای نه آن طور که در سناریوهای احتمالی خود نگاشته بودند: آمریکا پا به صحنه گذاشت در حالی که چهار کشور مُهم اُروپایی نیز او را همراهی می کردند. آنها به گونه مُشترک حمله تروریستی مزبور را محکوم دانسته و بر “بی پاسُخ نگذاشتن” آن تاکید کردند؛ رویکردی نادر در برخورد به اقدامات مُشابه ج.ا در عراق در طول چهار سال گذشته که نشان از شکل گیری آرایش بین المللی جدیدی با نتایج سخت برای رژیم ولایت فقیه دارد.

اُروپا در طول دوران صدارت آقای ترامپ، خط جُداگانه ای را در برخورد به رژیم مُلاها پیش می برد، اگرچه به ناچار زیر تاثیرات آن نیز قرار داشت. اینک چنین می نماید که بروکسل رویکرد خود در این پهنه را با آمریکا مُنطبق و هماهنگ می کند. در همین حال این اشتراک سیاسی زمانی می تواند ادامه دار و توجیه پذیر باشد که از سوی فاکتورهای مادی و به بیان روشن تر، فاکتهای هژمونیک آمریکا پُشتیبانی شود. یک میدان نشانده شدن این فاکتها، رویداد اربیل است. به هر میزان که واکُنش واشنگتن بدون ناهمگونی و صریح باشد، به همان اندازه نیز اُروپا را در کنار خود خواهد داشت.

آنچه که در اربیل روی داد، ادامه سیاست پیشین ج.ا با ابزارهای پیشین است. “نظام” نشان داده که نه می تواند در یک شرایط تغییر یافته، استراتژی اش را سازگار کند و نه گُنجایش نرم افزاری و سخت افزاری انعطاف تاکتیکی دارد. “قطار بی دنده و تُرمُز” با مُسما ترین توصیفی است که می توان برای تعقیب یک سیاست شکست خورده با شیب دائمی خسارت رو به بالا کرد.

لُکوموتیو رانان قطار یاد شده – بر خلاف آنچه که می نمایند – نه مجنون هستند و نه ابله؛ آنها در تداوُم سواری روی مرکوب کور منافع روشنی دارند؛ منافعی که با قُدرت و ثروت معنا می شود و به آنها امکان داده روی ویرانه های زندگی مردُم ایران، کاخ بسازند. در مُرداب خون و فقر و سرکوب رژیم ولایت فقیه عقلانیتی درنده رُسوب کرده که فقط با خشکاندن آن تا آخرین لجن وجودش، پاسُخ می گیرد.