چین نه تنها بر اقتصاد ایران مسلط می شود، بلکه ممکن است برای سرکوب مردم نیز با رژیم خامنهای همکاری کند
ماجرای امضای قرارداد استثماری رژیم ایران با چین، که گفته می شود همه منابع قابل استفاده کشور را به مدت ۲۵ سال در دسترس چین قرار می دهد، با اعتراض های گسترده مردمی در سراسر ایران روبرو شده است. مقامات حکومت، در همان حال که جزئیات این توافق را حتی به آگاهی نمایندگان مجلس نرسانده اند و مفاد آن را از خود مردم پنهان کرده اند، ادعا می کنند که این قرارداد می تواند برای نجات کشور از بحران کنونی راهگشا باشد و موجب شکوفایی اقتصاد شود.
این استدلال، که کاملا فریبکارانه عنوان شده، نشان از ناتوانی و انزوای رژیم کنونی در صحنه بین المللی دارد. یک دلیل این ارزیابی آن است که هیچ کشور جهان، رسیدن به این توافق را به چین یا ایران شادباش نگفت و تنها، سازمان های ترور مزدور رژیم ایران، یعنی حوثی های یمن و گروه های آدمکش شیعه در عراق بودند که آن را تبریک گفتند.
گرچه حزب الله لبنان قدرتمندترین گروه تروریستی وابسته به رژیم ایران است و بیشترین بودجه را از تهران دریافت می کند، در ابراز واکنش در این زمینه شتابی نداشته است.
علی خامنه ای از سال گذشته گفته بود که رژیم باید نگاه خود را به شرق بیاندازد. واژۀ “شرق” نه تنها چین را شامل می شود، بلکه کشورهای قدرتمند صنعتی و اقتصادی مانند ژاپن و کره جنوبی را نیز در بر می گیرد. ولی از آنجا که این دو کشور یاران و هم پیمانان ایالات متحده محسوب می شوند، حاضر به همکاری با حکومت ایران نیستند و امضای قرارداد ۲۵ ساله از جانب رژیم ایران، عملا همانند زانو زدن در برابر ابرقدرتی بوده که خمینی در شعار “نه شرقی، نه غربی” وابستگی به آن را مردود دانسته بود.
این واقعیت که به گفته منابع آگاه، به چین اجازه داده می شود هواپیماهای جنگی در ایران مستقر سازد و حتی سرباز داشته باشد، از نظر ایرانیان یک فاجعه محسوب می شود. استدلال حکومت چین آن است که برای حفاظت از سرمایه گذاری های کلان خود در ایران، باید نیروی نظامی نیز داشته باشد. درباره جزئیات این توافق هنوز خبر موثقی در دست نیست. ولی این واقعیت که حضور نظامی چین در ایران شامل هواپیماهای جنگی و سربازان مسلح می باشد دو نگرانی در ایران ایجاد می کند:
نگرانی نخست آن است که ایران ممکن است به پایگاه نظامی یک کشور خارجی، برای تجاوز به کشورهای همسایه و یا حضور نظامی ایالات متحده در منطقه مبدل شود و ایران را به صورتی ناخواسته به جنگ با همسایگان بکشاند.
نگرانی دوم آن است که حضور نظامی چین در ایران، به تکیه گاهی برای رژیمی مبدل شود که در حال فروپاشی است و مردم ایران خود را برای خیزش همگانی آماده می سازند. در چنین موقعیتی، بسیار احتمال دارد که رژیم، برای حفظ موجودیت خود و سرکوب مردم، از سربازان چینی کمک بگیرد و کشتار خونینی به راه اندازد که جنایات ارتش چین در کشتار تظاهرکنندگان در میدان تیانان مِن پکن در برابر آن ناچیز باشد. در آن میدان، تانکهای ارتش چین مردم تظاهر کننده را زیر زنجیرهای خود له کردند و با شلیک گلوله و خمپاره، هزاران نفر افراد بی دفاع را کشتند.
پیامد منفی دیگر وابستگی ۲۵ ساله ایران به چین آن است که ایران اجازه نخواهد داشت با کشورهای دیگر به همکاری های مشابه دست بزند و رقابتی بین کشورهای خارجی در دادوستد و اجرای پروژه های عمرانی در ایران ایجاد کند که به سود ملت باشد.
ابراز نگرانی می شود که اجرای پروژه راه اندازی بندر چابهار که قرارداد آن به هند واگذار شده نیز متوقف گردد و چینی ها بر آن مسلط شوند.
سخن از سرمایه گذاری چهار تا ششصد میلیارد دلاری چین در ایران است. ولی اکثر این مبلغ در اموری سرمایه گذاری خواهد شد که انتقال مواد خام و سوخت از ایران به چین را آسان تر سازد و برای مردم داخل کشور رفاهی به وجود نخواهند آورد.
تحلیلگر رادیو پیام اسرائیل می گوید که تلاش اصلی چین، تامین مواد خام برای صنایع در حال گسترش خود می باشد و در این زمینه با چندین کشور توافق های مشابه امضا کرده، ولی تنها در یک مورد، به نیروهای چینی اجازه داده شده در کشور مورد قرارداد نیروی نظامی مستقر سازد.