روحانی امروز در اظهاراتی در جلسه هیات دولت گفت: اگر روزی انتخابات از نظر مردم بیفتد که انشاءالله هیچوقت به چنین روزی نرسیم، به معنای پایان تمام حرکت ها و انقلاب ها در کشور است.
روحانی گفت: راهحل تمام اختلافنظرها در نظام رفراندوم است. اگر رفراندوم و همهپرسی برگزار شود همه دعواهای جناحی برطرف میشود.
روحانی با هشدار به باند خامنه ای و شورای نگهبان گفت: اگر ۳جناح داریم دست کم ۳نماینده داشته باشیم تا مردم تشویق شوند پای صندوق رأی بروند. نترسیم که آقا نکند که این انتخاب شود، آن انتخاب شود. اگر این را در مغزمان بگنجانیم، هر کس از هر جناح منتخب شود مبارک است.
از سوی دیگر رئیسی ، رئیس قوه قضائیه خامنه ای بر ضرورت نظارت و حسابرسی از روحانی در آخرین ماههای دوره ریاست جمهوریاش تأکید کرد و به شبکه خبر صداوسیما گفت: الان ماههای پایانی این دوره از دولت هست این را نباید به سادگی از آن گذشت بگوییم که حالا که مثلا چهار ماه مانده، پنج ماه مانده، شش ماه مانده دیگه حالا از کنار این قضیه بگذریم….
همزمان عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در پاسخ به سئوالی در باره پخش گزارشی در صداوسیما گفت: دلسردی از انتخابات ربطی به بیگانگان ندارد. این که بگوییم بیگانگان در انتخابات دخالت میکنند، مردم را دلسرد می کنند، دردی را درمان نمیکند. اینکه بگوییم مردم تحت تاثیر بیگانگان هستند، جز توهین به جامعه کار دیگری انجام ندادهایم.
کسانی خطرناکتر از ترامپ در ایران حکومت می کنند
فائزه رفسنجانی پیش تر در نامهای سرگشاده در پاسخ به برادرش بر مواضع خود تاکید کرد و نوشته بود که دونالد ترامپ را برای ایران ترجیح میدهد “چون بخشهایی و افرادی خطرناکتر از ترامپ در قلدری و عدم پایبندی به اصول و مقررات، کشور را در سراشیبی ناکارآمدی ها، سوء مدیریتها، بی کفایتیها، دگم اندیشیها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش بردهاند
پروانه سلحشوری نماینده سابق مجلس در یادداشتی در سایت دیدهبان ایران به تحلیل اظهارات فائزه هاشمی رفسنجانی و واکنشهای اصلاحطلبان و اصولگرایان درباره آن پرداخت و نوشت: واقعیت آن است که امروز اکثریت جامعه برای بهبود شرایط زندگیشان و تغییرات ایجاد شده در به فرسنگها دورتر چشم دوختهاند که «شاید مردی از خویش برون آید و کاری بکند.»
وی نوشت: بپذیریم جامعه ایران، نیاز به تغییر بنیادین دارد. تجربه ناموفق انقلاب و جنبشهای اجتماعی اخیر به خوبی نشان داده که «انقلاب» نه تنها توان ایجاد تغییر در ساختارهای متصلب گذشته را ندارد بلکه متاسفانه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز نتوانسته است، جامعه را بیش از پیش به سمت معیارهای اخلاقی و انسانی حرکت دهد و تجربه گواه این مدعاست. زنگهای خطر مدتهاست برای ما به صدا در آمده است. مهاجرت سه هزار پزشک در عرض ده ماه (پس از کرونا) یعنی هشدارها را جدی نگرفتیم و امروز صدایشان به مراتب بلندتر از گذشته شده است پس تغییر نیاز ماست و نقطه شروع آن، شاید مقابله با درماندگی آموخته شده خودمان باشد. فراموش نکنیم که سرزمین ایران و مردمانش برای بقا نیاز به راستی و درستی دارند پس تا به مانند «گرگور» در داستان «مسخ» کافکا لِه نشدهایم، خود را باز یابیم..