درحالی که پرستاران در همة کشورها در صف مقدم واکسیناسیون قرار دارند، در جمهوری اسلامی فرشتگان آبیپوش زیر تیغ ممنوعیت و محدودیت و اخراج نابود میشوند
بیرکل خانه پرستاران در ایران میگوید مقدار اندکی واکسن کرونا وارد شده که توزیع آن غیر شفاف است و به «خودی»ها ارجحیت داده میشود. شریفی تاکید کرده که اگر مسئولان «ریگی در کفششان نبود، آمار شفاف واکسیناسیون را ارائه میدادند.
میرزابیگی رئیس سازمان نظام پرستاری هم گفته: بهرغم تمام گله مندیهایی که پرستاران دارند بیشترین خدمت را دارند ارائه میدهند به مردم و گذاشتند تا انشاالله کرونا تمام بشه حرفهایشان را بزنند اینقدر مظلومانه دارند کار میکنند و جان خودشان را فدا میکنند.
زارعیان رئیس هیأت مدیره نظام پرستاری هم با اشاره به سیل فرار پرستاران از جهنم جمهوری اسلامی گفت: ماهانه ۵۰۰پرستار به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. با حقوق بخور و نمیر آنها، نمیتوان مانع خروج کادر درمان شد.
و این در حالیست که روزنامه دولتی “ایران” در گزارشی نوشته است: بیمار روحی و روانی آن قدر زیاد شده که بعد از پزشکان متخصص عفونی و ریه، مطب روانپزشکان از همه جا شلوغتر است. داروهای اعصاب و روان هم کمیاب شده و با هر کسی صحبت میکنی استرس و اضطراب دارد.
دکتر امیرحسین جلالی، روانپزشک می گوید: ۵۰ درصد از افسردگیهای جامعه ماسکه است و در چهره خیلیها علایمی از افسردگی نمیبینیم، ولی وقتی پای حرف آنها مینشینیم متوجه یأس و دلمردگیشان میشویم.
این استاد دانشگاه گفت: باید این را هم در نظر بگیریم همان طور که در تهیه واکسن عقب افتادیم، متأسفانه در پیشبینی و برنامهریزی برای سلامت روان مردم جامعه نیز تأخیر داریم. امروز هیچ ابتکار عمل معینی برای سلامت روان جامعه وجود ندارد. حجم مشکلات آن قدر بزرگ است که نیاز به یک برنامه ملی و مشارکت جدی داریم؛ بنابراین فردا که تعداد خودکشیها و بستریها زیاد شد، دیگر فرصتی برای برنامهریزی نداریم. همین امروز هم با مسائل جدی و مشکلات بزرگ روانی مواجه هستیم که شاید به چشم نیاید، اما در زمان خودش میتواند مسألهساز باشد.
واکنش عبدی به توییت مسئول لمپن وزارت بهداشت
کیانوش جهانپور، از مقامهای ارشد وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در توییتری خطاب به یک شهروند ایرانی نگران از ایمنی واکسن داخلی گفته “شما نزن، اجباری نیست.” پاسخی که با واکنش شدید کاربران ایرانی مواجه شده است.
از جمله عباس عبدی در توئیتر خود نوشت: مشکلات و کمبودها و خطاها را کمابیش همه میدانیم و حتی تحمل میشود. ولی آزاردهندگی لحن و ادبیات دستاندرکاران قابل تحمل نیست. بعید میدانیم ادبیات دستاندرکاران هیچ جا به زشتی اینجا باشد.