نتایج نخستین نظرسنجی حکومتی در باره نمایش انتخابات



نتایج نخستین نظرسنجی رسمی درباره انتخابات 1400 و میزان اطلاع مردم از زمان برگزاری انتخابات منتشر شد. به منظور سنجش میزان توجه شهروندان به موضوع انتخابات از آنها پرسیده شده «همان طور که می‌دانید چند ماه دیگر قرار است انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شود. آیا می‌دانید این انتخابات در چه ماهی برگزار خواهد شد؟

۵۰.۲ درصد شهروندان از زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو اطلاع داشته‌اند؛ در مقابل ۴۹.۸ درصد پاسخگویان یا نمی‌دانسته‌اند این انتخابات در چه ماهی برگزار می‌شود یا به ماه‌های دیگری غیر از خردادماه اشاره کرده‌اند.

همچنین در این نظرسنجی از پاسخگویان پرسیده شده است «انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه برگزار خواهد شد، تا چه حد اخبار انتخابات را دنبال می کنید؟»

۴۱.۹ درصد پاسخگویان گفتند اخبار انتخابات را دنبال نمی کنند، ۲۶.۱ درصد کمی، ۲۰.۹ درصد تا حدی بگیره اخبار تحولات انتخاباتی هستند. افرادی که در حد زیادی اخبار مربوط به انتخابات را پیگیری می کند ۱۱.۱ درصد پاسخگویان را تشکیل می‌دهند.

از پاسخگویان پرسیده شده است «من اسم چند شخصیت سیاسی را می‌خوانم اگر هر کدام کاندیدای ریاست جمهوری شوند تا چه حد احتمال دارد شما به هر یک از این افراد رای بدهید؟» که در پاسخ ۳۶.۶ درصد کل افراد نمونه، به جز کسانی که قطعاً در انتخابات شرکت نمی‌کنند، گفته اند در صورت کاندیدا شدن ابراهیم رئیسی احتمال زیادی دارد که به وی رای دهند.

این نسبت برای سید حسن خمینی ۲۲.۹ درصد، محمدباقر قالیباف ۱۳.۱ درصد، محمد جواد ظریف ۱۲.۵ درصد، سعید محمد ۷.۵ درصد، محسن رضایی ۶.۸ درصد، علی مطهری ۴.۹ درصد، سعید جلیلی ۴.۸ امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی ۴.۵ درصد، علی لاریجانی ۴.۳ درصد، مسعود پزشکیان ۲.۴ درصد و حسین دهقان ۱.۵ درصد است.

همچنین ۶۰.۵ درصد پاسخگویان حسین دهقان را نمی‌شناختند؛ این میزان برای مسعود پزشکیان ۶۰.۴ درصد، سعید محمد ۵۸.۲ درصد، سعید جلیلی ۴۷.۴ درصد و امیرحسین قاضی زاده هاشمی ۴۶.۶ درصد است.

ناآرامی خامنه ای از اینجاست

منصور امان: در همان حال که روی صحنه سیاست رژیم ج.ا بازیگران نمایش انتخابات با جنجال های ساختگی یا در لباس دیو و فرشته مشغول جلب نظر تماشاچیان هستند، در پُشت صحنه هراس از یک شکست فاجعه بار به جوشش درآمده است. رهبر ج.ا نخُستین کسی نیست که در روزهای اخیر گوشه پرده مخملی سن را بالا زده، اما برآشُفتگی “راس نظام” در سُخنرانی سالانه اش به مُناسبت عید نوروز، وضوح بیشتری به حال و هوای دستگاه قُدرت به گونه عُمومی می دهد.

آقای خامنه ای از موضع تدافُعی “دستگاه های جاسوسی و اطلاعاتی” چندین کشور و به گونه مُشخص “از همه بدتر کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی” را مُتهم به تلاش برای “بی رونق کردن انتخابات آخر خُرداد” کرد. اگرچه به میان کشیدن پای “دُشمنان” در نُقاطی که “نظام” سکندری می خورد یک استدلال محبوب “آقا” است، اما بازی زودهنگام و با عجله او با این کارت نشان از نگرانی شدیدی دارد که در سطح بالای حاکمیت پیرامون پروژه انتخابات احساس می شود.

هرگاه کارزار مُهندسی اجتماعی انتخابات بیش و کم پیش می رفت، نیازی به وارد کردن ابزار آلات امنیتی و زیرزمینی به میدان نمی افتاد. آقای خامنه ای با تکان دادن این مُهره، به گونه ناخواسته به ناکارآمدی مُهره های اصلی حاکمیت در کارزار اعتراف کرده است.

استراتژی حاکمان ایران برای “گرم کردن تنور انتخابات” بر دو محور اصلی بنا شده است:

نخُست، ایجاد دو قُطبی رییس جمهور نظامی – رییس جمهور غیرنظامی که آشکارا باجگیری از جامعه و اجبار آن به انتخاب “بد” برای پرهیز از “بدتر” را هدف دارد. از آنجا که جامعه بر سناریوی جناح بندی سیاسی و بازی رقابتی اصلاح طلب – اُصولگرا خط بُطلان کشیده، برای حاکمیت چاره ای جُز سرهم بندی دو قُطب از بین نیروهای ذخیره خود و کنار گذاشتن پوسته و آرایش سیاسی رقابت و مضمونهای برنامه ای به ظاهر مُتفاوت آن، باقی نمانده.

سپس، به کار بستن ترفندهای ضداطلاعاتی برای پایش و هدایت افکار عُمومی که از طریق رسانه های رسمی و غیر رسمی پخش و عملیاتی می شود. از جُمله آنها باید به تلاش برای جا انداختن این فرض اشاره کرد که بر اساس آن گویا “افراطیها”ی درون حاکمیت تمایُلی به مُشارکت وسیع مردُم در انتخابات ندارند و این امر را سد راه خود برای تسلُط بر قُوه مُجریه می بینند. نمونه دیگر، جلب توجُه با ایجاد حاشیه های سرگرم کننده و جنجال سازی گرد نامزدهای بالقوه حتی به قیمت مُفتضح شدن آنها است.

تاکنون هیچیک از این دو محور نتوانسته تاثیر مورد انتظار حاکمیت را بر جامعه بگذارد و “پایین” را در امتداد خُطوط تعیین شده “بالا” آرایش دهد. برعکس، به همان اندازه که هیاهو و تقلای “نظام” برای بازاریابی فشُرده تر شده و موعد آب کردن کالا نزدیکتر می شود، صف آرایی جامعه علیه آن نیز اشکال مُشخص تری یافته و پهنای اجتماعی گُسترده تری می گیرد.

زیر آثار مایوس و نگران کننده این مُعادله است که آقای خامنه ای بعد از بالا بردن پلاکارد نظری “دُشمن” و “سرویسهای جاسوسی”، بدون میانبُر وارد کار عملیاتی شده و با حمله به “فضای مجازی” به بهانه “ول” بودن آن، خواستار محدودیت ارتباطات شبکه ای و دسترسی به اطلاعات آزاد شده است. اجرای این مُهم را دولت و دیگر دستگاه های تحت امر او از پیش با گران کردن خدمات اینترنتی و حذف بسته های ارزان یا رایگان شبانه از پیش در دست گرفته اند؛ یک ممنوعیت سفید که هدف آن به گونه روشن تحمیل اختناق سیاسی به اقشار و لایه های کم درآمد و به ویژه جوانان، دانش آموزان و دانشجویان است، یعنی همان گُروه های اجتماعی که نیروی ثابت و انگیزاننده حرکتهای اعتراضی را تشکیل می دهند.

نامه سرگُشاده سرکرده سپاه پاسداران به “آقا جان” که همزمان با سُخنان وی انتشار یافت، گُواه وُجود طرحهای مُعین حاکمیت برای رویارویی با تحریم نمایش انتخابات است. جالب اینجاست پاسدار سلامی که آخوند خامنه ای او را به عنوان مُنجی “رها کردن فضای مجازی از ولنگاری” عرضه کرده، آوازه خود در پهنه تکنولوژی و دانش روز را با مُعرفی “بُشقاب کُرونا یاب” کسب کرده است؛ آنچه که موجب گردیده در میان مردُم به عُنوان “سردار مُستعان” شهرت یابد.

چه در پهنه سانسور اینترنت و چه در حوزه فراگیر تر انتخابات، چشم انداز برای رژیم ج.ا مُبهم و تاریک است. تنها نُکته بدون ابهام برای حاکمان کشور این است که در شرایط وُجود یک جنبش فعال اعتراضی، صف آرایی از طریق تحریم انتخابات معنای سیاسی مُشخص و پیامدهای مُعینی برای ثبات و بقای آن دارد. برآشُفتگی و ناآرامی آقای خامنه ای از اینجاست.