انتخابات؛ خودزنی تاریخی اصلاح‌طلبان/شعبده خطرناک!



صادق زیباکلام گفته: با توجه به وعده‌هایی که آقای روحانی طی این هشت سال داد، به خصوص در سال ۹۶، اما در انجام این وعده‌ها یا ناتوان بود، با به نوعی نگذاشتند که عملی شود، بنابراین به مردم اثبات شد که قدرت نهاد‌های انتصابی از انتخابی بیشتر است و بر این اساس آن‌ها این سوال را از خود می‌کنند برای چه باید در انتخابات شرکت کنند، بنابراین انتخابات پیش رو با مشارکت حداقلی مانند آنچه در که در انتخابات مجلس یازدهم رخ داد را شاهد خواهیم بود.

خودزنی تاریخی اصلاح‌طلبان

خودزنی تاریخی اصلاح‌طلبان با معرفی کاندیداهایی که باید از وضع کنونی کشور و دستاورهای دولت روحانی دفاع کند. در این میان خامنه‌ای هم تمام تلاشش را می‌کند تا رئیسی را از صندوق بیرون بکشد تا بتواند با تک پایه کردن نظام به خیال خودش، بحران ها را مهار کند.

سایت بهارنیوز نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی تصمیم نهایی خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفته و به عنوان کاندیدای پیشنهادی جبهه اصلاحات با حضور در ستاد انتخابات کشور ثبت نام خواهد کرد. جهانگیری در سال 96 نیز به عنوان کاندیدای پوششی حسن روحانی تا آخرین روزها در عرصه رقابت‌ها باقی ماند و سپس به نفع روحانی کنار رفت. محمدرضا جلایی‌پور از فعالان اصلاح‌طلب هم گفت: جهانگیری یک اصلاح‌طلب فابریک است!

در صورت اعلام حمایت اصلاح‌طلبان از معاون اول روحانی، این موضوع تیر خلاصی به آنها خواهد بود زیرا در حالیکه 90 درصد بدنه اجتماعی حامی آنها به هیچ وجه حاضر به رای دادن نیستند، معرفی نفر دوم دولت روحانی عملا همه هزینه‌‌ها و بحران‌ها و کاستی‌های 8 ساله اخیر را وارد سبد او خواهد کرد.

در صورت اشتباه استراتژیک، جهانگیری در مناظره‌ها باید کاملا در موضعی دفاعی و صرفا در راستای دفاع از عملکرد غیرقابل دفاع مدیریت 8 ساله اخیر کشور قرار بگیرد که یقننا بازخورد منفی در بین باقیمانده سبد آرای این طیف و همچنین آرای خاکستری خواهد گداشت و عملا وی را به یک کاندیدای از پیش بازنده باید تلقی کرد. جالب‌ـر و تلخ‌تر اینکه، بعضا برخی افراد از این فراتر رفته و به بزرگان اصلاحات امر و نهی کنند که سریعا از علی لاریجانی‌اصولگرا اعلام حمایت کنند!

در همه نظرسنجی‌ها، جهانگیری و لاریجانی در انتهای کاندیداها قرار دارند و معلوم نیست برخی افراد منتسب به جبهه اصلاحات با چه استدلال، تحلیل و سنجش‌ علمی و تجربی، قصد قمار بر روی این بازیگران سیاسی دارند که به زعم بسیاری از تحلیل‌گران مهره‌های سوخته سیاسی بشمار می‌روند.

حال سئوال این است: آیا بار دیگر اصلاح‌طلبان با یک اشتباه محاسباتی و فارغ از واقعیت‌های موجود در جامعه؛ با شکست سیاسی دیگر مواجه خواهند شد، به گونه‌ای که از منظر حیثیتی پایان عمر سیاسی آنان را رقم خواهد زد؟

امری که ظاهرا در اتاق‌های این شب‌های دورهمی کلاب‌هاوس! که ترکیبی از فعالان سیاسی حامی دولت روحانی و بسیاری از خبرنگاران حامی دولت و موسوم به اصلاح‌طلبان استمرارطلب است به آن کاملا بی‌توجه بوده و یا خود را به بی‌توجهی محض زده‌اند!

متاسفانه این مسئولان دولتی، فارغ از نگاه مملو از خشم و تنفر بدنه جامعه از عملکرد مدیریتی حاکم بر کشور که شوربختانه زندگی و معیشت حداقلی را از طبقات مختلف مردم سلب نموده با خلاصه کردن ریشه همه این معضلات و مشکلات به نام ترامپ، به علاوه افرادی که عموما در سال‌های اخیر در نهادها و شرکت دولتی دارای پست و مقام‌هایی (تحت عنوان مشاور رسانه‌ای و مسئول روابط عمومی و …) شده و از درآمدهای خوبی نیز بهره‌مند شده‌اند، نه تنها به اسحاق جهانگیری بلکه به علی لاریجانی هم دخیل بسته‌اند تا شاید فرشته‌ نجاتشان شوند! به گونه‌ای که برخی از آنها در حال التماس و دعا و نذر و نیاز هستند تا آقایان اعلام کاندیداتوری نمایند!

به زعم آنان، میلیون‌ها ایرانی ثانیه‌شماری می‌کنند تا روز انتخابات فرا برسد و به آقایان جهانگیری یا لاریجانی رای بدهند و این آقایان منجی! که خود نقش‌های کلیدی در وضعیت کنونی داشته‌اند، همچون معجزه‌گران و قهرمانان فیلم‌های هندی! کشور را با تداوم سیاست‌های دولت فعلی از بحران خارج کنند!

همین امر به تنهایی کافی است تا با واکنش بشدت منفی اکثریت شهروندان جامعه و واجدان رای مواجه شود. از کارگران بیکار شده و بازنشستگان معترض گرفته تا ورشکستگان در بورس و فعالان مدنی و سیاسی و حاشیه‌نشینان (بخاطر رفتاری که در اعتراضات دی 96 و آبان 98 با آنان صورت گرفت) و قاطبه مردم در موضوع مدیریت فشل بحران کرونا و … و این پرسش اساسی و بحق را طرح و یقننا از زبان کاندیداهای دیگر در مناظرات مطرح خواهد نمود که «شما اگر مرد عمل و فرشته نجات بودید و به قول معروف: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی! پس چرا و چگونه در طول 8 سال مدیریت‌تان، مملکت را به این روز سیاه نشاندید؟»

شعبده خطرناک!

یک شعبده‌باز چه می‌کند؟ با تردستی، چیزی در آستین یا زیر کلاهش می‌گذارد، با تکنیکی که بیننده را دچار ابهام می‌کند، این دست و آن دست کرده و وقتی آن شیئ را رو کرد، بینندهٔ سردرگم نمی‌تواند بفهمد که چه شد؟!

این حال و هوای شعبدهٔ انتخابات نظام ولایت است. چهارمین روز ثبت نام کاندیداها هم در حالی به پایان رسید که هم‌چنان حضور یا عدم حضور مهره‌های اصلی و مطرح مانند رئیسی و لاریجانی، تعیین‌تکلیف نشده و اطرافیان و نزدیکان آنها هر روز از جانب آنها یک حرف متناقض با حرف روز قبل می‌زنند.

در این میان خامنه‌ای هم تمام تلاشش را می‌کند تا رئیسی را از صندوق بیرون بکشد تا بتواند با تک پایه کردن نظام به خیال خودش، بحران ها را مهار کند.

در چنین شرایطی یکی از کسانی که با شعبده بازی، آمدن یا نیامدنش را در ابهام گذاشته، علی لاریجانی است. اگر لاریجانی وارد صحنه بشود، کار برای خامنه‌ای بسیار دشوار می‌شود. از این رو یا باید با تیغ شورای نگهبان کسی را که دو دوره رئیس مجلس و رئیس یکی از سه قوه نظامش بوده و در حال حاض هم عنوان مشاور عالی رهبری را یدک می‌کشد، رد صلاحیت و حذف کند، که برایش بهای بسیار سنگین سیاسی و داخلی دارد.

اگر هم لاریجانی را حذف نکند، باید پیه احتمال قوی شکست دوبارهٔ رئیسی و ادامهٔ تشدید شقه و شکاف در رأس نظام را به تن بمالد. اگر هم بگذارد لاریجانی در این نمایش حضور پیدا کند؛ کاری بسیار خطرناک است. خامنه‌ای یک بار این را در سال۸۸ تجربه کرد و دید که از شکاف حاصله در رژیم، قیام بزرگ۸۸ فوران کرد و ۸ماه نظامش را در هم پیچید و آن را تا لبهٔ پرتگاه سرنگونی پیش راند. به‌خصوص که این بار وزارت کشور و اتاق تجمیع هم در دستش نیست و رقم‌سازی به نفع فرد مورد نظرش کاری اگر نه محال، لااقل بسیار دشوار و پر خطر است.

به این ترتیب با کاندیدا شدن لاریجانی، خامنه‌ای بر سر این دوراهی مرگبار قرار می‌گیرد که یا هم‌چنان بر تک قطبی اصرار کند و خطر خون‌ریزی شدید داخلی ناشی از این جراحی بزرگ را به جان بخرد؛ یا به دوقطبی تن دهد که معنی‌اش تشدید شقه و شکاف درونی و ادامهٔ وضعیت دوپایگی حکومتش می‌باشد.

هر کدام از این دو وضعیت، بیش‌ از‌ پیش حکومت را تضعیف و شکننده می‌کند. بنابراین نتیجه هر چه باشد نظام ولی فقیه از این نمایش انتخابات بسا ضعیفتر، از هم گسیخته‌تر و پر شکافتر بیرون می‌آید؛ چرا که کشاکش و جنگ و جدال میان دو جناح نه در خلأ و در یک فضای باز و نامحدود، بلکه در بستر جامعه ای به‌ شدت ملتهب و در آستانهٔ انفجار جریان دارد.

فائزه رفسنجانی تکلیف خود را با نمایش انتخابات روشن کرد

روحانی اخیرا در اظهاراتی در جلسه هیات دولت گفته بود: اگر روزی انتخابات از نظر مردم بیفتد، به معنای پایان انقلاب (سقوط جمهوری اسلامی) است. روحانی این اظهارات را در واکنش به برخی گزارشها بیان کرده که در آنها گفته شده رهبر جمهوری اسلامی در پی یکدست سازی حکومت است و مردم نیز دیگر تمایلی به انتخاب بین بد و بدتر ندارند و معتقدند که رای ندادن در این حکومت خودش نوعی رای دادن است.

حتی بسیاری از طرفداران و فعالین موسوم به اصلاح طلب نیز به این باور رسیده اند که حضور در انتخابات چیزی را تغییر نخواهد داد. از جمله فائزه هاشمی رفسنجانی گفته که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شرکت نخواهد کرد.

فائزه رفسنجانی با انتقاد از کارنامه روحانی گفت: حتی اگر برادرم محسن هم در این انتخابات باشد که او را قبول دارم، باز هم در این انتخابات شرکت نمی‌کنم و رای نمی‌دهم.

وی اضافه کرده است، عدم حضور من در این انتخابات به دلیل رد صلاحیت‌های کاندیدا توسط شورای نگهبان در انتخابات نیست، چرا که شورای نگهبان صلاحیت‌ نامزدها را رد می‌کند و رد کرده است. اما اعتراضم به اصلاح طلبان است که برای بقا در قدرت شاخصه‌های اصلاح طلبی را رها کرده‌اند.

وی تاکید کرد: رای ندادن برای این است که در آینده از رای دادن ابراز ندامت نکنم و افزود: ​من دلیلم برای رای ندادن به بن رسیدن اصلاحات است. رای ندادن یک استراتژی است و یک اقدام فعال است. وقتی رای دادن به نتیجه نمی‌رسد.

یکی از حاضران پرسید آیا بهتر نیست بین گزینه‌های «آزار رسان» مانند مجلس یازدهم و «بی خاصیت» مانند «مجلس دهم و دولت روحانی» به بی خاصیت‌ها رای بدهیم که فائزه فسنجانی در پاسخ گفت، رای دادن به بی خاصیت‌ها ، ادامه رای دادن بین بد و بدتر است.