به گزارش فارینپالیسی: اروپا که برای چندین دهه روابطی سرد با اسراییل داشت، در تازهترین منازعه بین اسراییل و فلسطینیان تغییر موضع داده است. مجموعهای از دلایل اقتصادی، ژئوپلیتیکی و مسائل داخلی اروپاییها عامل این چرخش انکارناپذیر است.
اروپاییها موضع رسمیشان در زمینه منازعه را تغییر ندادهاند و هنوز هم بر از سرگیری روند صلح، پایان دادن به اشغالگری، و راه حل دوکشوری در چارچوب مرزهای ۱۹۶۷ تاکید دارند. اما مساله فلسطین اولویتش را در روابط کلی اروپا با اسراییل از دست داده است.
نخستین دلیل این چرخش، تغییر ماهیت خاورمیانه است. برغم بالاگرفتن خشونتهای اخیر، امروزه به ندرت میتوان دیپلماتی اروپایی را یافت که مساله اسراییل و فلسطین را کلیدی برای گشایش تمام تنشها و منازعات منطقه بداند. بهار عربی ۲۰۱۰، جنگ داخلی سوریه با تمام تبعاتش در اروپا (از جمله حملات تروریستی و افزایش مهاجرت) و معضل حکومت ایران همگی به اولویتهای اصلی خاورمیانه تبدیل شدهاند.
بسیاری از دیپلماتهای اروپایی در محافل خصوصی اذعان میکنند که توافق آبراهام تیر خلاصی به تمرکز اروپا بر مساله اسراییل و فلسطین بود. پس از این توافق، وزیر خارجه اسراییل به نشست شورای اروپا در برلین دعوت شد، افتخاری که برای نخستین بار به دیپلماتی اسراییلی داده میشد.
همچنین، عملکرد اسراییل در زمینههای اقتصاد و فناوری توجه اروپاییان را جلب کرده است.
اما اصلیترین تغییر از قلب جوامع اروپایی برخاسته و نماد دگرشی عمیقتر است. اروپاییها که در چند سال اخیر با حملات تروریستی روبرو شدهاند، بهشکل روزافزون، با اسراییل به عنوان کشوری که با چالشهایی مشابه روبرو است، احساس همبستگی میکنند. این حملات تروریستی اعلان خطری جدی برای دموکراسیهای اروپایی است.
پانزده سال پیش کاملا عادی بود که ناظران نسبت به انزوای دیپلماتیک روزافزون اسراییل در صورت عدم یافتن راهحلی پایدار و صلح آمیز برای مساله فلسطین هشدار دهند. اما این پیشبینیها درست از آب در نیامد. اکنون اسراییل بیش از هر زمان دیگری با اروپا و ایالات متحده و همچنین با هند، روسیه و آفریقا شراکت اقتصادی و سیاسی دارد.
با توجه به مسائلی مانند حملات تروریستی، نگرانیهای مربوط به هویت و مهاجرت، اعتراض جریان اصلی سیاستمداران اروپایی نسبت به مرزهای ناکارآمد و سقوط آزاد احزاب میانهرو و چپ، اروپاییها الگوی پیشینشان در رفتار با مساله اسراییل و فلسطین را زیر سوال بردهاند. رهبران اروپایی اکنون خواهان یک اتحادیه اروپایی ژئوپلیتیک هستند که با زبان قدرت سخن بگوید. چهبسا گرایشها بهطور کلی بهسوی اورشلیم تغییر مسیر داده باشند.