منشه امیر
با به روی کار آوردن آخوند ابراهیم رئیسی حسابشان را با ملت ایران کاملا مشخص کردند…..مردم ایران هم شمشیر را از رو بسته اند
در هیچ دوره و زمانی چنین نمایش مسخره و پوچی را به عنوان انتخابات ریاست جمهوری به راه نینداخته بودند.
تصور میرود که این بار شرم را کنار گذاشتهاند و حیا را به حراج نهادند و تعارف را به کلی فراموش کرده اند.
این بار دیگر دگماتیست و پراگماتیست در برابر یکدیگر قرار نگرفتند.
از اصلاحطلب و اصولگرا نیز دیگر خبری نبوده است.
از خوب و خوبتر چیزی در این صحنه ارائه نکردند، فقط بد بود و بدتر بود و از ملت ایران خواستند یکی از آنها را انتخاب کنند.
نه از ملت ایران خواستند بلکه خودشان تعیین کردند که بدتر و بدترین زمام امور را به دست گیرد.
خسته شدند از افرادی چون حسن روحانی که با رهبر حکومت اسلامی بحث و جدل می کرد البته نه به صورت آشکار بلکه در لفافه و در برابر او می ایستاد و انتقادهای خود را به صورت ملایم مطرح میکرد.
اینبار آنها فردی را میخواهند که کاملاً مطیع رهبر باشد.
فردی که وفاداری خود را به حکومت و به نظام و به ولی مطلقه فقیه بارها اثبات کرده است.
ابراهیمرئیسی هنگامی که دستور صدور حکم اعدام و تیرباران برای هزاران نفر را داد اکنون هنگام آن است که علی خامنهای به او پاداش بدهد و در گذشته نیز چنین پاداش هایی را داده بود و او را رئیس قوه قضاییه کرده بود اما انگار کافی نبوده است و باید رئیس جمهور بشود و شاید راهش را برای رسیدن به رهبری حکومت پس از درگذشت علی خامنهای هموار سازد.
این آنچه است که علی خامنه ای می خواهد…
این بار آنها شمشیر را در برابر ملت ایران از رو بسته اند و می گویند همین است که هست، انتخاب کنید و به او رای بدهید و بعد هم میگویند که مهم نیست چند درصد رای بدهند و به چه کسی رای بدهند زیرا ما تصمیم خود را گرفتهایم و همان را که مشخص کرده ایم هم او انتخاب خواهد شد حالا هر چه میخواهید رای بدهید تصمیم عوض نمی شود و نتیجه همان است که ما از پیش تعیین کرده ایم.
این است انتخابات ریاست جمهوری در حکومت اسلامی ایران…
علی خامنهای ثابت کرد که هیچ نوع رقابتی را نمیپذیرد و اجازه نمی دهد که هر فرد یا خانواده ای چنان در قدرت پیشرفت کند که ادامه حکومت او را به خطر بیاندازد.
علی لاریجانی و آملی لاریجانی آنها آنقدر قدرت برای خود به دست آورده بودند که ممکن بود حکومت خامنهای را مورد تهدید قرار دهند و از این رو تصمیم گرفت که آنها را به کلی از صحنه سیاست دور سازد.
همین علی لاریجانی بود که خود خامنه ای او را مسئول پرونده معاملات و قراردادهای طویل مدت با چین کرد.
و همین کار را با محمود احمدی نژاد کردند.
او دو دوره رئیسجمهوری بود و پررویی کرد و گستاخ شد و انتظار داشت به مقامهای عالی تری برسد و زبان به انتقاد گشود و سرکوبش کردند و مهر باطل بر او زدند.
دوران مصرف او به پایان رسیده بود و این دقیقا همان کاری است که استالین با رقیبان خود در واقع با دوستان پیشین خود می کرد.
هر کس را به یاری و کمک میگرفت و هنگامی که تاریخ مصرفش تمام میشد او را کنار میگذاشت و افراد دیگری را به همکاری می خواند.
این یکی از پدیده ها و مشخصات انتخابات ریاست جمهوری این بار بود.
انتخابات سیزدهم همان شماره نحسی که ملت ایران آن را مردود میداند اما خود خامنهای میداند که آخوندی مانند ابراهیم رئیسی که تنها شش کلاس درس غیر مذهبی خوانده قادر نخواهد بود و نمی تواند امور کشور را اداره کند و این دقیقا همان چیزی است که علی خامنهای و سپاه پاسداران می خواستند فردی به عنوان رئیسجمهور که هیچ توانایی و قدرت و تجربهای نداشته باشد و مانند موم در دستان سپاه و علی خامنهای باشد و آنچه را که به او می گویند به طور کامل و با اطاعت کامل انجام دهد و ابراهیم رئیسی این چنین است.
حالا فردی را به ریاست جمهوری برگزیدند که هیچگونه تجربه در امور مدیریتی کشور ندارد.
اقتصاد را نمی داند و مسلماً از روابط بینالمللی به کلی به دور است.
او چگونه خواهد توانست کشور را اداره کند؟
چگونه بر مشکلات اقتصادی غلبه خواهد کرد؟
اینها هیچ یک برای علی خامنه ای و سپاه پاسداران که این چنین تصمیم گرفتند مهم نیست مهم آن است که با این شیوه بیایند و قدرت خود را مستحکم تر و مستقر تر سازند.
اداره کامل امور کشور را به دست گیرند و نه فقط این بلکه همه تعارف ها را در مورد جمهوری و دموکراسی و حق مردم کنار بگذارند و ولایت مطلقه فقیه اعلام کنند تا از این پس بر علی خامنهای خورده نگیرد که چرا از موازین به اصطلاح دموکراسی دور میشود.
ولی مطلقه فقیه…
مردم در این حکومت صغیر هستند و آنچه را که علی خامنهای میگوید باید انجام دهند آن هم بدون چون و چرا و خامنه ای با این انتصاب حساب آینده خود را نیز کرده است.
او بالاخره ممکن است بمیرد و خواهد مرد و میخواهد تا آن زمان راه را به کلی هموار سازد و به آرزوی دیرینه خود که همانا ولایت مطلقه فقیه است دست یابد و چه کسی بهتر و شایسته تر و با لیاقت تر از ابراهیم رئیسی او باید رئیس جمهوری شود و نه دیگران…
و برای آنکه به طور مطمئن به هدف خود برسند در برابر ابراهیم رئیسی ۶ کوتوله دیگر را قرار دادند که سه تن به موقع کنار گذاشته شدند.
کنار گذاشته شدند نه آنکه خود واقعاً کنار رفته باشند.
قرار بود آنها را کنار بگذارند که صحنه خالی بماند و رئیسی آراء بیشتری داشته باشد و دیدیم که چقدر این آمار جعلی انتخابات نشان میدهد که ظاهراً رئیسی چندین برابر دیگران و دیگر نامزدها رای آورده است و مطلوب مردم است و منتخب مردم است.
مردمی که این انتخابات را تحریم کردند…
و پدیده دیگری که در این انتخابات مورد توجه قرار گرفت آن است که صدای اعتراض مردم بلندتر شد و دیدیم که تجمعات اعتراضی و تلاش برای تحریم انتخابات قشرهای گسترده ای از مردم در درون مرز و برون مرزی را فرا گرفت.
حتی محمود احمدینژاد را و حتی فائزه رفسنجانی را که گفتند ما رای نمی دهیم …
ترسیدند بگویند که مردم باید انتخاب را را تحریم کنند و گفتند ما رای نمیدهیم و برای ملت ایران در واقع با این گفته تعیین تکلیف کردند…
احساس کردیم که در جریان این ظاهراً مبارزه انتخاباتی بسیار کوتاه در میان مردم ایران انسجام و همبستگی و یاری قوت گرفت و این میتواند موجب امیدواری بسیاری باشد.
مردم فرا گرفتند که خواستههای خود را فریاد کنند و از امکانات دیجیتال که امروز در اختیار همگان قرار دارد به طور گستردهای بهره بگیرند و دیدیم که قشرهای بزرگی از مردم ایران در کنار آنانی که در برون مرزی زیست میکنند دست اتحاد به یکدیگر دادند و برای تحریم انتخابات کوشیدند.
این می تواند بسیار امیدوار کننده باشد.
دو روزی را آنها آزادی بیان اعلام کردند اما اطمینان داریم که از امروز یا فردا سرکوب دوباره برقرار خواهد شد.
آنها خواهند کوشید صداهای اعتراض را خاموش کنند و در این راه از هیچ شیوهای رویگردان نخواهند شد.
همان ابراهیم رئیسی که با یک قلم و یک فرمان هزاران تن را به سوی چوبه دار و یا میدان تیرباران فرستاد این بار نیز از کشتن مردم ایران ابایی نخواهد کرد و در این راه از پشتیبانی خود خامنه ای به طور کامل و سپاه پاسداران برخوردار خواهد بود این را ملت ایران میداند و به آن توجه دارد.
ولی سیل مخالفت ها آغاز شده و هر روز شتاب بیشتری میگیرد و مردم با گستاخی و جرات و شهامت بیشتری حاضر هستند که به صحنه بیایند.
علاوه بر این رئیسی و سپاه پاسداران و علی خامنهای چگونه میتوانند مشکلات کلیدی ایران را حل کنند؟
اقتصاد را سر و سامان ببخشند…
ساختار مدیریتی حکومت ایران چنان فروپاشیده است که جز آنکه ویرانش کنند و بار دیگر بسازند راه چاره دیگری وجود ندارد.
آیا رئیسی خواهد توانست چنین کند؟
گزینش رئیسی به عنوان رئیس جمهوری آینده نشان می دهد که حکومت و منظور علی خامنه ای و سپاه پاسداران است که آنها قصد ندارند سیاستهای خود را عوض کنند و از اشتباهات گذشته درس عبرت نگرفتند و میخواهند نه تنها به همان راه ادامه دهند بلکه در پیشرفت خود شتاب بخشند و هرچه زودتر به آن حکومت ایدهآل اسلامی که همانا حکومت ولایت فقیه از دیدگاه آنان است برسند.
پیش از آنکه دیر شود…
اما تجربه تاریخ نشان داده که هیچ حکومت دیکتاتوری و هیچ حکومت خودکامه دوام نخواهد آورد.
ممکن است یک دهه…
دو دهه…
پنج دهه…
هفت دهه..
اما بالاخره فرو خواهد باشید و این را ملت ایران میدانند و امروز اتحاد بیشتری در میان قشرهای مختلف مردم به وجود آمده است.
میزان گسترده تری از مردم مایوس شده اند و میبینند که ساختار حکومتی چنان است که هیچ امیدی به بهبود آن نمیرود بلکه به عکس روز به روز کار بدتر و اوضاع وخیمتر میشود.
آنها با برگزاری اینگونه انتخابات نمایشی علیه ملت ایران شمشیر خود را از رو بسته اند اما ملت ایران نیز احساس میشود که شمشیر را از رو می بندد و تعارف را کنار میگذارند و به حکومت اسلامی ایران نه می گویند و هر چه این مقاومت و مخالفت افزوده تر شود پایه های حکومت لرزان و لرزان تر خواهد شد و این را علی خامنه ای و ابراهیم رئیسی و سپاه پاسداران همگی باید در نظر بگیرند و به خاطر بسپارند.
مردم ایران هم شمشیر را از رو بسته اند…