منصور امان
توپ در زمین آمریکا است
این قاعده استراتژیست نظامی، کلازویتس، که جنگ ادامه سیاست است با ابزار دیگر، فقط به گونه مشروط می تواند در مورد حمله ارتش آمریکا به شبه نظامیان خارجی تحت امر ج.ا در عراق و سوریه صادق باشد.
حمله های روزهای یکشنبه و دوشنبه (۷ و ۸ تیر) آمریکا در شرایطی صورت گرفته که پس از شش دور مُذاکرات بی نتیجه، چشم انداز توافُق بر سر مهار ماجراجویی هسته ای رژیم مُلاها همچنان مُبهم و دور از دسترس مانده است. به مُوازات آن، حاکمان ج.ا چهار نعل به سمت توسعه پروژه بُمب اتُمی می تازند و با جلوگیری از بازرسی و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتُمی، در عمل در این مسیر دست باز پیدا کرده اند.
این دو فاکتور، دولت آقای بایدن را با بیم شکست استراتژی خود که احیای “برجام” کانون آن را تشکیل می دهد، روبرو ساخته است. از این رو واشنگتُن ناگُزیر است که کارتهای دیگری را نیز وارد بازی کند تا هر گمانه ای در باره تک محوری بودن سیاست ایران خود را از ذهن مُلاها بزداید. آمریکا مایل است نشان دهد که گُزینه هایی دیگری جُز آنچه که در وین می گذرد در اختیار دارد و در به کار گرفتن آنها تردید نمی کند.
از سوی دیگر، روند کُند و بدون پیشرفت مُذاکرات در وین، اُفق یک بخش مُهم دیگر از استراتژی آقایان بایدن – بلینکن را نیز تیره ساخته است. دولت آمریکا همواره از بازگشت به “برجام” به مثابه کلید ورود به دیگر نُقاط اختلاف و درگیری با رژیم ج.ا همچون مساله موشکی، مداخله گری منطقه ای و تروریسم یاد کرده است. این امر می تواند آقای بایدن را در پهنه داخلی با مُشکلات توجُه پذیری چه از جانب هم حزبیهای خود و چه از طرف جُمهوریخواهان و نیز لابیهای اسراییل روبرو کند.
کاخ سفید به خطر لغزیدن خود به این تنگنای سیاسی، از جُمله با ابتکار نظامی واکُنش نشان می دهد. در همین حال وزیر خارجه آمریکا در سفر اُروپایی خود همین سیاست را با تشویق مُتحدانش به برخورد جدی تر با مُلاها و زیر فشار گذاشتن آنها تداوم می بخشد. اُروپا نه فقط به عُنوان مُتحد استراتژیک آمریکا، بلکه همچنین به این دلیل که نقش میانجی را در پروژه احیای “برجام” بازی می کند، ناچار به تحرُک بیشتر خواهد بود.
با این حال باید توجُه داشت که یک درگیری مُنفرد نظامی – از جنس آنچه که در عراق و سوریه روی داد – فقط می تواند ادامه سیاست باشد و نه خود آن. به این اعتبار عمل نظامی بدون آنکه یک سیاست مُنسجم آن را حمل کند، تاثیر چندانی بر روند عُمومی تحولات نمی گذارد. دیرترین هنگام برای طرح چنین سیاستی که از دایره وین و “برجام” فراتر برود، همین الان است.