فیلم زیر: قطع و وصل شدن برق در بیمارستان بهشتی کاشان
وعده دوباره مقامات برای تعطیلی استخراج رمزارز در پاسخ به اعتراض گسترده به قطعی برق
درحالی که اوائل خرداد روحانی اعلام کرده بود هرگونه فعالیت استخراج رمزارز تا پایان شهریور تعطیل میشود، وزیر نیرو و رئیس کمیسیون انرژی مجلس در واکنش به اعتراضات مردم به خاموشی گسترده، بار دیگر فعالیت دستگاههای استخراج رمزارز را یکی از دلایل کمبود برق عنوان کردند.
به گزارش رادیو فردا، این در حالی است که به گفتهٔ کارشناسان در حال حاضر ایران دستکم با ۱۰ هزار مگاوات کسری در تولید برق مواجه است و دلیل عمده آن نه استخراج رمزارز بلکه توقف در سرمایهگذاری در صنعت برق و فرسودگی شبکه توزیع و تولید است.
اکنون تأکید دوباره برخی از مقامات بر نقش استخراج رمزارز در خاموشیها از تعطیل نشدن این مراکز علیرغم تصمیمات قبلی حکایت دارد. هیچ یک از دو مقام مسئول، وزیر نیرو و رئیس کمیسیون مجلس، توضیح ندادهاند که چرا دستور رئیس جمهور مبنی بر تعطیلی این مراکز پس از گذشت یک ماه و نیم هنوز اجرا نشده است.
علاوه بر این کارشناسان صنعت برق میگویند مشکل اصلی بیش از هر چیز به پایبند نبودن حکومت به برنامهٔ افزایش تولید سالانه حداقل پنج هزار مگاوات برق و نیز فرسودگی شبکه تولید و توزیع مربوط است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی تاکنون صدها میلیارد دلار مستقیم و غیرمستقیم صرف انرژی هستهای کرده است، در حالی که سهم انرژی هستهای در تولید برق ایران فقط حدود ۱.۵ درصد است.
قطعی برق نمادی از شیوه حُکمرانی استبداد مذهبی است
منصور امان: از شهرهای میلیونی تا روستاهای کوچک، جریان برق در گرم و سوزان ترین ماه های سال مُتوقف شده و همراه با آن جریان یافتن عادی کار و زندگی در عمل غیرمُمکن گردیده. تقویم زندگی که بر اثر ویروس کُرونا برای نسل بالنده دانش آموز و دانشجو، اصناف و شرکتها و مشاغل کوچک، کارگران و خوداشتغالها نیمه مُنجمد شده بود، اینک یخ بسته است. فعالیت حیاتی ترین مراکز در عصر ویروس، بیمارستانها و درمانگاه ها، دُشوار یا مُختل گردیده و دستگاه های اُکسیژن ساز و یخچالهای واکسن به ناقوسهای مرگ تبدیل می شوند.
در یک کلام، به جُز اُلیگارشی حاکم و ریزه خوارهایش، هیچیک از بخشهای جامعه از تاثیرات مُخرب و طاقت فرسای قطع برق برکنار نمی ماند. خسارتهای کلان اقتصادی این امر فقط بر دوش جامعه آوار می شود و مشقات آن در زندگی روزمره، روح و روان همه آنهایی را که به تامین برق از سوی حاکمیت وابسته اند، می فرساید.
قطع برق را می توان نمادی از شیوه حُکمرانی استبداد مذهبی دانست، اما تصویر فراگیر از این سبک و سمتگیری هنگامی به دست می آید که این امر در کنار انبوه مُشکلات دیگری که کشور و مردُم با آن دست و پنجه نرم می کنند، گذاشته شود؛ مُشکلاتی که بیشتر آنها حیاتی ترین و ابتدایی ترین زوایای زندگی اجتماعی همچون آب، غذا، کار، هوا، بهداشت، آموزش، حمل و نقل و جُز آنها را در بر گرفته.
پیام نه چندان پنهان در این تصویر می گوید که دستگاه حاکم تامین جامعه و نیازهای آن را وظیفه خود نمی داند و امر “خدمت رسانی” در جایگاه حاکمیت و حُکومت را مساله ای انحصاری و محدود به طبقه حاکم و منافع آن می انگارد. رژیم ولایت فقیه جامعه را به حال خویش رها کرده است، نه برق، نه آب و نه تغذیه آن مُشکل و مشغله اش نیست. مساله “نظام” تمرکُز قُدرت با هر ابزار و انباشت ثروت از هر طریق است.
مردُم در این جهان بینی تا جایی به حساب می آیند که بتوان پس اندازهای شان را در موسسات قرض الحسنه غارت کرد، دارایی شان را در بورس بالا کشید، از سُفره شان دُزدید یا به عُنوان سیاهی لشکر نمایش مشروعیت به کارشان گرفت. جُز این، آنها خود باید ببینند که چگونه می توانند راهشان را در برهوت خلق شده ی ولایت فقیه بیابند.
چنین می نماید که جامعه اینک راهش را یافته است. توده به جان آمده مسیر حل مُشکلات ریز و دُرُشت خود را نه در جهنم رژیم ولایت فقیه، بلکه بیرون از آن می جوید. این همان تحولی است که نمایش سهل و روتین انتخابات را برای حاکمان هراسان ج.ا به حالت فوق العاده و میدان جنگ واقعی بدل ساخته است.