شمشیر دولبه “تجزیه طلبی” و توهم دانایی و توانایی رژیم



عبدالستار دوشوکی

گویند شخصی متوهم دعوی خدایی می‌کرد، او را پیش خلیفه بردند، او را گفت: پارسال این‌جا یکی دعوی پیغمبری می‌کرد، او را گردن زدند. مدعی گفت: “نیک کرده‌اند که او را من نفرستاده بودم”. این نوع دروغپردازی بیمارگونه (pathological) یا توهم خودبزرگ بینی از یک سو و ترویج توهم “تجزیه طلبی” نه تنها بعنوان شمشیر دو لبه توسط جمهوری اسلامی (همانند آویزان کردن شمشیر داموکلس بر سر ملت)؛ و برخی از گروه ها و افراد مشکوک مورد سوءاستفاده قرار می گیرد, بلکه مکانیسم عملی آن به مثابه دو لبه هماهنگ یک قیچی یا دو روی یک سکه رایج در نظام جمهوری اسلامی در عین پیچیدگی بسیار ساده و قابل توضیح است.

در طی دو هفته گذشته و بعد از اعتراضات گسترده خوزستان و حمایت متعاقب استانهای مختلف کشور, حتی رهبر و رئیس جمهور هم به نوعی به حقانیت اعتراض مردم نسبت به اوضاع اسفبار کشور اعتراف کردند. جرقه آتشی که از نیزارهای خشک خوزستان برخاسته بود به خرمن نظام در بقیه شهرهای کشور سرایت کرد. و همه دیدند کفگیر این نظام متوهم و ناتوان به ته دیگ خورده است. به همین دلیل جمهوری اسلامی برای ایجاد خلل در صفوف متحد ملت بپاخاسته و با پاشیدن بذر ترس و تفرقه به تبلیغات دروغین, هراس افکنی و فرافکنی پرداخت و با کمک ایادی خود در داخل و خارج کشور یکبار دیگر مطالبات بر حق مردم را به “لولو خُره خُره تجزیه طلبی” ربط داد و “گوبلز” های مبلغ در بوق و کرنای رسانه ها دمیدند که یا یهاالناس این اعتراضات دسیسه دشمنان ایران برای تجزیه کشور است و اینکه با به اصطلاح “تجزیه طلبان” همراه نشوید.

به همین دلیل امروز صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعترافات حبیب فرج ‌الله چعب از جنبش نضال که در ترکیه ربوده شده بود را پخش می کند و با حمله به رسانه های برونمرزی مدعی می شود که هدف “چیزی جز ایجاد آشوب و تجزیه ایران نیست” (دقیقه ١ ویدئو). این ویدئو تبلیغاتی در اکثر رسانه های جمهوری اسلامی منتشر شده است. البته دُم خروس این اعتراف یا قسم اجباری حضرت عباس از زیر عبای آخوندی و اسکناس یوروئی پیداست. زیرا در همین برنامه, جمهوری اسلامی مدعی می شود: “سرویس اطلاعات عربستان برای راه اندازی شبکه اینترنشنال۳٠ میلیون یورو هزینه کرده است. این در حالیست که یورو واحد پول بریتانیا نیست و اینکه عربستان چرا باید “ریال” یا “دلار” خود را ابتدا به یورو و سپس به “پوند” تبدیل کند. واقعا که دروغگو بی اطلاع و کم حافظه است.

بقول مذهبی ها شجره خبیثه ء بی ثمر را باید از میوه اش شناخت و نه از ریشه‌ اش. زیرا میوه خوار و مسموم و “خارگونه” آن عیان است و ریشه مصنوعی و بی بُته اش نهان. اگرچه اختلال “توهم توطئه” و خود بزرگ بینی یا بیماری “سندرم دانایی و توانایی ء متوهم” قبل از دوران سریال معروف تلویزیونی “دایی جان ناپلئون” وجود داشت, ولی متعاقب انقلاب سال ۵۷ یعنی بعد از اینکه آخوندهای سه کلاسه از حجره های قرون وسطایی خویش بیرون خزیدند و بر مسند قدرت نشستند و این شجره ناپاک را در مملکت و همچنین اذهان ما کِشتند و پرورش دادند. دروغپردازی و فرافکنی و در نهایت روانپریشی و ویرانی نهایی حاصله از آن مسیر اجتناب ناپذیر این بیماری مزمن و خطرناک است که نمونه های بارز آن را نه تنها بین روحانیون حاکم بلکه در میان عناصر مشکوک و بخصوص در بین “پرسه زنان” منزوی اما خودشیفته دنیای مجازی نظیر کلاب هاوس می توان یافت که تبلیغات نظام را جهت ترس گستری و شایعه پراکنی شبانه روز بازتولید می کنند و فروپاشی نظام را با فروپاشی ایران مترادف می دانند. نگارنده نیز در طی هفته گذشته در رسانه های مختلف از جمله برنامه چشم انداز تلویزیون ایران اینترنشنال و بخش اخبار و یا برنامه شطرنج صدای آمریکا بر این ضرورت مبرم در اتحاد و همگرایی تاکید کرده ام. علاوه بر افراد شناخته شده وابسته و طرفدار نظام که حساب آنها کاملا جداست, از منظر روان شناختی این ترس ناروا و بیهوده از “تجزیه موهوم” گریبانگیر تعداد اندکی از افراد اپوزیسیون نیز شده است.

و اینگونه است که در عصر یاس و “یائسگی ء فکر” یا بعبارتی “امتناع اندیشه” موجودات ماقبل قرون وسطی با تبلیغات دروغین و همیاری دروغپردازان و با تمسک به “لولو خُره خُره تجزیه طلبی” بر ما مسلط و حاکم شده اند تا آینده را با مصالح پوسیده گذشته خویش بسازند. دریغا که روحانیون حاکم بر کشور به بلاهت خود و “جهالت” برخی از ما کاملاً واقفند و ماهرانه از آن بهره می‌گیرند تا من و تو ما نشویم. باید فکر کرد, باید اندیشید که چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟ بقول حمید مصدق من اگر برخیزم, تو اگر برخیزی؛ همه برمی خیزند. من اگر بنشینم, تو اگر بنشینی, چه کسی برخیزد؟ چه کسی با دشمن بستیزد؟ چه کسی پنجه در پنجه‌ی دشمن دون آویزد؟ من اگر ما نشوم، تنهایم؛ تو اگر ما نشوی، خویشتنی…در نتیجه باید هوشیار بود و نه تنها از شمشیر دولبه “لولو خُره خُره تجزیه طلبی” و حیله مبلغان مکار و جا نماز آبکش های همه جا حاضر در رسانه ها نترسید, بلکه نسبت به توهم دانایی نادانان و توانایی ناتوانان حاکم ایمان آورد و صفوف خود را فشرده تر کرد؛ که بقول سهراب سپهری “اندکی صبر, سحر نزدیک است”.

**************************************

تجزیه‌ طلب شما حاکمان پلید هستید نه عرب خوزستانی
شنبه، 2 مرداد ماه 1400 = 24-07 2021

منصور قنواتی (مدیرمسئول و سردبیر روزنامه کارون) در سرمقاله شماره امروز (شنبه 2 مرداد) این روزنامه نوشت: در همان اولین شبی که اعتراضات مردمی در شهرها و روستاهای خوزستان علیه بی‌آبی آغاز شد در توئیتی هشدار دادم عنقریب است که عده‌ای بی‌انصاف، مطالبات بر حق مردم را با اتهام‌زنی «تجزیه‌طلبانه» مخدوش کنند.

در آن توییت نوشتم: «مطمئن باشید باز هم به #مردم_خوزستان که فریادشان از بی‌آبی و بی‌برقی در گرمای ۵۵ درجه و دهها مشکل دیگر درآمده ناجوانمردانه انگ تجزیه‌طلبی خواهند زد. بی‌انصاف‌ها، این مردم که استانشان قطب اول درآمد کشورست اما به این روز سیاه افتاده چگونه باید اعتراض کنند تا انگ تجزیه‌طلبی نخورند؟» دقیقا همین نیز شد و طی روزهای اخیر برخی از به اصطلاح کنشگران داخلی و خارج‌نشین ناجوانمردانه این انگ را به مردم شریف خوزستان و خصوصا قوم نجیب عرب وارد کرده‌اند.

آنها بدون کمترین اعتنایی به مطالبات حداقلی این مردم زجرکشیده سعی وافر نموده‌اند که افکار عمومی به جوش آمده همه ایرانیان که با خوزستانی‌ها همدلی نموده‌اند را با انگ تجزیه‌طلبی مهار نمایند؛ اما چقدر باید یک کنشگر اجتماعی، سیاسی و مدنی بی‌توجه به درد و رنج هموطنانش باشد که به خود اجازه چنین اتهام‌‌‌زنی‌های بدهد؟! خطاب به این جماعت باید گفت الحق و الانصاف که سیر از گرسنه اصلا خبر ندارد و سیراب از تشنه!

با‌انصاف‌ها! منابع نفت و گازش بالغ بر 80درصد درآمد ایران را تامین می‌کند، اما جای جایش غرق در محرومیت و فقر است. خوزستان یک جلگه سرسبز بود. بزرگترین اراضی حاصلخیز کشاورزی را داشت. بزرگترین مرکز تولید گندم ایران بود. همین حالا هم هست.

70درصد برق کشور از سدها و منابع آب و برق این خطه تولید می‌شود. یک سوم رودها و آب‌های سطحی کشور در این استان جاری بوده و هست؛ اما با خوزستان چه کردید؟ چه کردید که کشاورز و دامدار نجیب عرب، از بی‌آبی بر سر اجساد گاوها و گاومیش‌هایش زارزار گریه کند؟!

با این استان چه کردید؟ رودهای خروشانش را خشکاندید. با این خطه چه کردید و کردند که با این همه پتانسیل و استعدادهای بالقوه به یکی از محروم‌ترین مناطق کشور تبدیلش کردید و کردند؟! حال، خوزستانی و عرب خوزستانی اگر از مطالبات بر حق خود فریاد سر دهد، تجزیه‌طلب می‌شود؟!

در 8 سال جنگ ایران و عراق همین عرب‌ها و دیگر اقوام خوزستانی بودند که چند هفته اول جنگ، با دست خالی در مقابل ارتش تا بُن دندان مسلح عراق مقاومت کردند. شما آن موقع کجا بودید؟! عرب خوزستانی اگر تجزیه‌طلب بود در همان بُرهه جنگ با عراق بهترین فرصت را داشت اما همین قوم شریف و نجیب پای سرزمینش ایستاد وهزاران شهید برای اخراج اشغال‌گران عراقی تقدیم کرد. بی‌انصاف و وقیح هستید که اینگونه به این ملت نجیب، انگ می‌زنید و بر دردها و غم‌هایش می‌افزایید. عرب خوزستانی ثابت کردکه از شما ایرانی‌تر است و شما فقط با نام ایران و وحدت ایران تجارت می‌کنید.

مردم این خطه 20 سال است از بی‌آبی و محرومیت و فقر رو به افزون خود فریاد می‌زنند. 25 سال است در همین روزنامه کارون، صدها مقاله مصاحبه، وگزارش از جفایی که مدیران مرکزنشین در حق خوزستان روا داشتند به چاپ رسیده اما کدام گوش شنوا؟! با سد گتوند آب شرین کارون را شور کردید و صدها هزار هکتار اراضی مرغوب کشاورزی را به خاک سیاه نشاندید. با طرح دیگری چون کشت نیشکر، شوری کارون را تکمیل کردید و زندگی هزاران کشاورز و روستانشین مناطق حاشیه‌ای این طرح را نابود کرید.

حالا اگر پس از این همه سال، صدای اعتراض‌شان بلند شده، تجزیه‌طلبند؟! بلایی به سر خوزستان آورده‌اید که طبق آمار رسمی، این خطه بالاترین میزان مهاجرت ساکنان شهرهایش را به دیگر استان‌های کشور دارد و اگر جوانان روستایی عرب این روزها به درستی شعار «کلا کلا التهجیر» (مهاجرت؛ هرگز، هرگز) سر می‌دهند چون دوست ندارند از سرزمین آبا و اجدادی‌اشان مهاجرت کنند، حالا این ملت تجزیه‌طلبند؟!

مردم استان و بویژه عرب‌های خوزستان مطالبات برحق دارند و حتی اگر در بین آنها درصد بسیار کوچکی به خاطر این همه تضیع حقوق‌شان به برخی گروه‌های تجزیه‌طلب گرایش پیدا کرده‌اند عامل این گرایش‌شان همین شما مدیران نالایق، حکومتگران بی‌تدبیر و همچنین شما به اصطلاح روشنفکرانی هستید که گاه، در هر گوشه از این مملکت، مردم صرشان لبریز می‌شود و ناچارا خیابان را انتخاب و در آن اعتراضی می‌کنند و حقوق بر حق‌شان را مطالبه می‌کنند، سریع انگ‌های اغتشاش‌گری، تجزیه‌طلبی و … به آنها می‌زنید و عملا فضا را برای خفقان بیشتر و استمرار این مسیر غلط مهیاتر می‌سازید.

همین مسیری که چالش بین مناطق حاشیه‌ای ایران همچون خوزستان با حاکمیت را روز به روز تشدید می‌سازد و خطر گرایش به این مطالبات خطرناک را به شدت افزایش می‌دهد. شما اگر اندکی عقلانیت داشتید و واقعا به فکر یکپارچگی ایران بودید بلافاصله در مقابل یک دادخواهی بر حق و یک اعتراض مدنی اینگونه مواضع سلبی علیه یک منطقه و ساکنانش اتخاذ نمی‌کردید زیرا تداوم چنین پروسه‌ای یقینا به وحدت جامعه ایران بسیار بیشتر لطمه وارد خواهد ساخت. به همین روی به جرات می‌توان گفت شما بر طبل تجزیه‌ می‌کوبید نه مردم مطالبه‌گر و زجر دیده خوزستان. مردمی که روی دریایی از نفت و گاز و آب نشسته‌اند اما از این همه نعمت جز فقر، بیکاری، نابودی محیط‌زیست و اکوسیستم‌ خود، تشنگی و… هیچ نصیبش نشده است!