نفتکش: حمله مرگبار در خلیج عُمان؛ یک نُقطه عطف



منصور امان

حمله مرگبار در خلیج عُمان؛ یک نُقطه عطف

رژیم ج.ا با تهاجُم مرگبار به یک نفتکش اسراییلی که کشته شدن کاپیتان انگلیسی و یک ملوان رومانیایی آن را در بر داشت، سطح درگیری با طرفهای خارجی خود را یک پله فراز داده و قواعد بازی را تغییر داده است. حاکمان ایران به وسیله این اقدام تنش برانگیز، آمریکا و اُروپا را در برابر این پُرسش ناگُزیر قرار داده اند که آیا آنها نیز واکُنش خود را در همین سطح تنظیم خواهند کرد؟

تا پیش از این، حملات ج.ا به کشتیهای باربری در آبهای بین المللی از مرز اقدامات خرابکارانه تجاوز نمی کرد و طراحان این تحریکات، بر وارد آوردن خسارت به اهداف خود یا اخلال در فعالیت آنها تمرکُز داشتند. حاکمان ایران به این ترتیب خط قرمز طرفهای خارجی شان یعنی به جا گذاشته شدن تلفات انسانی را رعایت می کردند. اکنون با قتل رسیدن دو شهروند غیرنظامی در حمله به کشتی “مرسر ستریت” چنین می نماید که “نظام” از این خط گُذر کرده باشد.

اما بسا بیشتر از این، آنچه که رویداد مزبور را به یک نُقطه عطف بدل ساخته، آگاهانه و عمدی بودن فرا روی از سطح درگیریهای روتین پیشین است. براساس اطلاعات مُنتشر شده، با حجم نیرو و قُدرت آتشی که در حمله به نفتکش “مرسر ستریت” به کار گرفته شده، به بار آمدن تلفات انسانی اجتناب ناپذیر بوده است. هُجوم با چندین پهپاد انتحاری و به گونه همزمان به یک کشتی غیرنظامی، بدون نیاز به هر تفسیری انگیزه بی واسطه عاملان آن را فاش می کند. هدفی که آنها به واسطه این اقدام پی گرفته اند، ایجاد یک بُحران جدید و گشودن میدان درگیری تازه ای است. حوادث چندگانه روز سه شنبه در خلیج عُمان برای چند کشتی و ربوده شدن یک کشتی دیگر شواهد دیگری است که نشان از تلاش برای ایجاد آشوب و ناامنی در این نُقطه حساس و استراتژیک دارد.

تحرُکاتی که در سطح بین المللی در واکُنش به ستیزه جویی رژیم مُلاها صورت گرفته، گُنجایش بُحران زای آن را به اثبات می رساند. یک جبهه گُسترده بین المللی از اسراییل تا آمریکا و انگلیس و رومانی وعده برخورد مُتقابل را می دهد و در سطح دیپلُماتیک، شورای امنیت سازمان ملل متحد در این رابطه فعال شده و سفیران ج.ا در لندن و بُخارست احضار شده اند تا اعتراض رسمی دو دولت را دریافت کنند.

رژیم ولایت فقیه با آتش افروزی تلاش می کند به آمریکا برای تن دادن به یک توافُق فاسد فشار بیاورد چرا که مُذاکرات وین از یکسو به دلیل پافشاری واشنگتُن بر گُفتُگو در باره تمامی مسائل روی میز و نه فقط بُحران هسته ای و از سوی دیگر، اصرار رژیم ولایت فقیه بر ادامه ماجراجویی منطقه ای و موشکی به بُن بست کشیده شده. حاکمان ایران با هدف تغییر این وضعیت، به اهرُم شناخته شده خود برای تقویت “دیپلُماسی” یعنی “میدان” و به بیان دقیق تر، “تروریسم دولتی” مُتوسل شده اند.

همزمانی این تحریکات با شروع کار دولت آقای ابراهیم رئیسی، جلاد اوین، تصادُفی نیست و دربرگیرنده پیامی به آقای بایدن به گونه ویژه و به گونه فراگیر به اُروپا و کشورهای عربی منطقه است. حاکمان ایران به این وسیله می گویند رویکرد سخت تر و بی پروا تری را پیشه کرده اند و آماده اند هزینه فشار سیاسی و اقتصادی بر خود را با ایجاد تنش نظامی بالا ببرند. این یک بازی پُر خطر و پُر هزینه است، به ویژه هنگامی که بُحران شدت یافته هسته ای و تلاش آشکار “نظام” برای دستیابی به جنگ افزار اتُمی به رویکرد ادعایی ضمیمه گردد.

در همین حال روشن است که رژیم بُحران زده ولایت فقیه یک بُحران و کشاکش نظامی خارجی را فُرجه ای برای خود به منظور خلاصی مُوقت از موج خیزشهای اجتماعی می انگارد. “نظام” از هر فاکتوری که بتواند جامعه را در هُجوم به قلعه قُدرتش به تردید افکند یا خواسته های آن را به سایه ببرد، استقبال می کند. در گمان حاکمان کشور، درگیری محدود خارجی یک بازی بُرد – بُرد در دو میدان داخل و خارج است.

ماجراجوییهای تازه آخوند خامنه ای و همدستانش، مشروعیت شورش جامعه ایران علیه رژیم حاکم را به اثبات می رساند. در همان حال که رژیم ولایت فقیه مردُم ایران را به گرداب بُحرانهای کُرونا، معیشت، بی حُقوقی، آب، گرانی، گُرسنگی، هسته ای، منطقه ای و موشکی افکنده، نه تنها هیچ نشانه ای از بهبود در اُفُق آن پیدا نیست، بلکه در حال دسیسه چینی برای آوار کردن یک بُحران تازه بر سر جامعه است. آبهای پُرتلاطُم خلیج عُمان گُواهی می دهد که ریشه کنی این غُده سرطانی در حال تکثیر، یک ضرورت مُدارا ناپذیر است.