یک مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی امروز از گروه طالبان با عنوان “امارت اسلامی” یاد کرده است.
به گزارش بی بی سی، این فرد با اطلاعرسانی درباره سلامت کارکنان سرکنسولگری جمهوری اسلامی در هرات، گفته این شهر “در اختیار نیروهای امارت اسلامی در آمده است”.
این مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفته “نیروهای امارت اسلامی که شهر را اداره می کنند، متعهد به امنیت کامل سرکنسولگری، دیپلماتها و کارکنان آن شدهاند”.
وقتی دو دهه پیش و در زمان رهبری ملا عمر کابل سقوط کرد و طالبان بیشتر مناطق افغانستان را در کنترل گرفت، این گروه حکومتش بر افغانستان را “امارت اسلامی افغانستان” نامید.
کشورهای معدودی امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناختند که جمهوری اسلامی جزو آنها نبود.
در آن مقطع کشتار کارکنان کنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف، که در روز اول سقوط این شهر در سال ۱۳۷۷ رخ داد، حکومت ایران را تا آستانه جنگ با طالبان پیش برد. اما در سالهای اخیر موضع جمهوری اسلامی نسبت به طالبان چرخشی داشته است و به گفته ناظران افغان، سپاه پاسداران اکنون رابطه نزدیکی با طالبان دارد.
خامنه ای در تدارک یک سوریه دیگر در افغانستان است
منصور امان: رژیم ورشکسته ج.ا هنوز از مصائب حتی یکی از بُحران های چندگانه خارجی خود رهایی نیافته که خود را به عُنوان آتش بیار یک بُحران خسارت بار دیگر عرضه می کند. با اعلام تشکیل یک گُروه ساختگی به نام “حشدالشیعی” برای – گویا – “مُبارزه با طالبان”، حاکمان ج.ا در حقیقت ظرفیتهای بُحران سازی خود را به طرفهای شان در افغانستان گوشزد کرده اند.
اینکه اعلام آمادگی رسانه ای و پُر سروصدای “نظام” برای مُداخله گری در افغانستان تنها هشت روز پس از نشست سه جانبه با طالبان و دولت افغانستان در تهران صورت گرفته، نمی تواند تصادُفی باشد. رژیم ولایت فقیه می کوشد زیر پوشش تشویق طالبان به مُوافقت با تشکیل “دولت مُشارکتی”، هم به عُنوان یک بازیگر موثر وارد مُعادلات این کشور شود و هم جا پای نُفوذی برای خود ایجاد کند. حاکمان ایران می پندارند دستیابی به این اهداف موقعیت آنها را از یکسو در برابر رُقبای منطقه ای (عربستان و تُرکیه) و از سوی دیگر، در برابر آمریکا و اُروپا تقویت می کند. این همان سیاست مُخرب و خسارت باری است که “نظام” به گونه ویژه در سوریه و یمن نیز پی می گیرد.
تهدید روزنامه ای روز دوشنبه نشانگر آن است که نتایج نشست یاد شده برای میزبانان چندان مطلوب نبوده و بُنیادگرایان طالبان علاقه ای به پیشنهادات آنها نشان نداده اند. از همین روست که “نظام” با زبان “میدان” و به بیان ساده تر، مُداخله گری، تجاوُز و جنگ فرقه ای به سُخن درآمده است.
سرخوردگی آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیت اش فهم پذیر است. آنها در جریان حُضور آمریکا در افغانستان، از همریشان خود، فاشیستهای مذهبی طالبان، پُشتیبانی مالی و نظامی می کردند و به آنان خدمات پُشت جبهه ای می رساندند. آنان اُمیدوار بودند منافع این سرمایه گذاری به صورت تاثیرگذاری در روندهای سیاسی افغانستان و باز شدن فضایی برای تحرُک سیاسی – فرقه ای مادی شود.
این اُمیدواری به روشنی در هفته های ابتدایی خُروج آمریکا از افغانستان در استقبال گرم پایوران حُکومت از احتمال تصرُف قُدرت از سوی طالبان بازتاب یافت. آنها از “تغییر طالبان” سُخن می گفتند و اینکه این گُروه “یکی از جنبشهای اصیل منطقه است”. این لحن بی درنگ پس از نشست تهران تغییر یافت. تنها دو روز بعد از آن، “روزنامه کیهان”، وابسته به دربار آقای خامنه ای، که چند روز پیشتر به ستایش طالبان برخاسته بود، در یک چرخش ناگهانی به طالبان حمله برد و نسبت به “تطهیر” آنها هُشدار داد. این جریده به تلخی از طالبان به عنوان جریانی یاد کرد که “به قول و قرارهای خود پُشت می کند”.
تردیدی نیست که ابتکار رسانه ای “نظام” تنها تاثیری که برجا خواهد گذاشت، تشدید دُشمنیهای فرقه ای و مذهبی در افغانستان و وخیم تر کردن وضعیت شیعیان این کشور است. حاکمان ج.ا با دستاویز قرار دادن این بخش از جامعه افغانستان برای مقاصد خود، آنها را به هدفهای مشروع برای طالبان تبدیل می کنند و از سوی دیگر، نُطفه های شکل گیری کانون بُحران جدیدی این بار در همسایگی و در مرزهای شرقی کشور را می کارند.
سیاستهای جُنون آمیز رژیم ولایت فقیه، جان و زندگی میلیونها نفر را در دو سوی مرز در معرض تهدیدی بالقوه قرار داده است. مردُم ایران و افغانستان منافع مُشترکی در جلوگیری از به فعل درآمدن آن از طریق طرد و سرنگونی ج.ا دارند.