واکسن؛ خامنه‌ای چطور پشت مجریان فرمانش را خالی کرد



منصور امان

عقب نشینی اجباری آقای خامنه ای از تصمیم ضدانسانی اش مبنی بر ممنوعیت واردات واکسن، هر چیزی جُز یک عقب نشینی مُنظم بوده است. این واقعیت را جدال و مُشاجره داغ دسته بندیها و دستجات حُکومتی نشان می دهد که هر یک مسوولیت مرگ روزانه صدها تن و ابتلای ده ها هزار تن دیگر به ویروس را به دوش دیگری افکنده و وی را گُناهکار و مسوول مُعرفی می کند.

ساختاری که به اتکای سیاست مردُم کُش رهبر ج.ا در برابر پاندمی کُرونا شکل گرفته بود، همچون یک خانه کاغذی فرو ریخته و از زیر آوار آن دغلکاری، فساد و پرونده منافع کثیف سیاسی و اقتصادی حاکمیت بیرون زده است. “بخش خُصوصی”، وزارت بهداشت را مُتهم می کند، “ستاد مُبارزه با کُرونا” انگُشت اتهام را به سمت وزارتخانه های بهداشت و خارجه گرفته، سپاه پاسداران علیه رییس ستاد مزبور به میدان آمده، صداوسیما علیه “ستاد اجرایی فرمان …” معرکه براه انداخته، نمایندگان مجلس مُلاها بسته به تعلُق باندی خود، به رد وبدل کردن اتهامات مشغول شده اند و در انتها نیز همچون دیگر موارد تصفیه حساب، پرده پستو بالا زده شده و از وجود یک مافیای حُکومتی و این بار “مافیای دارو و واکسن” رونمایی شده است.

باوُجود گردوخاک برپا شده از سُخنان و اطلاعات ناهمگونی که در این درگیریها ردوبدل می شود، اما مردُم رنج کشیده ایران فُرصت بی مانندی یافته اند تا به پُشت صحنه سیاست کُرونای حاکمیت نظر بیندازند و به گونه شفاف و روشن بینند و بشنوند که چگونه “نظام” در تمام طول دوره شیوع و کُشتار کُرونا به آنها در باره واکسن، قرنطینه، دارو و اختصاص بودجه دُروغ گُفته و چطور در همان هنگامی که تحریمها را مانع حفاظت از مردُم در برابر ویروس و درمان مُبتلایان مُعرفی می کرد، مشغول غارت منابع عُمومی و سودجویی میلیارد تومانی از رنج و سختی انبوه مُبتلایان و خانواده هایشان بود.

نتیجه این رویکرد تبهکارانه در بیمارستانها و گورستانها خودنمایی می کند؛ انبوه مردُمی که واکسن از آنها دریغ شده، اینک در نبود تخت بیمارستانی، کپسول اُکسیژن، ونتیلاتور و حتی سرُم دسته دسته جان می کنند. آمار مرگ اجتناب پذیر شهروندان به نزدیک به ۷۰۰ نفر در روز (براساس آمار آرایش شده حُکومت) رسیده و بخشهای بُزُرگی از مردم شهرها به کُرونا مُبتلا شده اند. مرگ در کوچه و خیابان پرسه می زند و آسوده خیال قُربانیانش را بیشتر از میان تُهیدستان و طبقه کارورز انتخاب می کند؛ کسانی که توانایی خرید امکانات حفاظتی و پیشگیرانه، واکسن بازار سیاه، داروهای میلیونی را ندارند، به امکانات پزشکی همگانی وابسته اند و به بیمارستانها و کلینیکهای خُصوصی راه نمی یابند. مرگ با مترو سوارها و اُتوبوس سوارها همسفر شده، زیر چتر سیاه رژیم ولایت فقیه فقط زندگی طبقاتی نیست، بلکه به مرگ نیز جامه طبقاتی پوشانده شده.

آقای خامنه ای همچون همیشه که با نتیجه تصمیمها و دستوراتش روبرو می شود، بُزدلانه از پذیرفتن مسوولیت فرار کرده و پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرده است. اما هیچکس از عقب نشینی این مُستبد آدمکُش دُچار اشتباه برداشت نمی شود؛ او نه از سر دلسوزی و همدردی، بلکه در هراس از خُروش جامعه مُعترض، از وحشت به جریان در آمدن یک خیزش تازه بر اثر مُحرک همگانی و سراسری کُرونا مجبور به پس گرفتن فرمانش گردیده. این واقعیت که عقب نشینی آقای خامنه ای تنها سه هفته پس از خیزش خوزستان و همبستگی سراسری با آن صورت گرفت، یک اتفاق تصادُفی نیست. او ضرب شصت جامعه را چشیده و از تلخی آن بر خود می لرزد.

جامعه یکبار دیگر تجربه می کند که پادزهر سُموم و ویروسی که رژیم ولایت فقیه به تنش می ریزد، مُبارزه و مُقاومت است. آری، تنها اراده و اعمال قُدرت توده است که می تواند “نظام” ستمگر را تا پرتگاه سرنگونی عقب بنشاند.