دولت دوم حسن روحانی در شرف آغاز به کار است. در میان انواع و اقسام معضلاتی که پیش روی دولت دوازدهم هست، بی تردید معضل بیکاری مهم ترین چالش است. آمارهایی که از طرف مراجع رسمی و غیررسمی اعلام می شوند، متناقض و متفاوت هستند و به نظر می رسد استاندارد یگانه ای برای تعیین میزان بیکاری در ایران وجود ندارد. در بیان نرخ بیکاری تعریف دقیق واژگان “کار”، “شاغل” و “بیکار” لازم است. اما در مورد چه کسانی این تعاریف معنادار می شود؟
آیا کودکانی که تخصص لازم در زمینه ای را دارا بوده و مشتاق انجام کار هستند، ولی به آن ها کاری پیشنهاد نمی شود، بیکار گفته می شود؟ یا به فرد سالمند جویای کاری که هنوز توانایی انجام کار را دارد و به درآمد آن نیازمند است بیکار اطلاق می شود؟ بر اساس تعریف سازمان جهانی کار (ILO) بحث در مورد بیکاری به جمعیت فعال جامعه یعنی افراد بین (۶۵ – ۱۵ سال) محدود می شود؛ بنابراین افراد خارج از این بازه سنی نقشی در اندازه گیری میزان اشتغال و سطح بیکاری جامعه نخواهند داشت. در دوره احمدی نژاد هر شخصی که در هفته یک ساعت سر کار می رفت را جزو شاغلین به حساب می آوردند که در مناظره بین محسن رضایی و محمود احمدی نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۸، این معیار از طرف رضایی به باد انتقاد گرفته شد. آن چه که مسلم است، مشکل بیکاری در ایران بسیار جدی است و تمام کسانی که در بطن جامعه ایران حضور دارند، این معضل را به راحتی حس می کنند.
اما بیکار کیست؟ بیکاری چیست؟ انواع بیکاری کدامند؟
بیکار به فرد یا افرادی گفته می شود که از هیچ منبع درآمدی برخوردار نیستند و یا منبع درآمد آن ها پاسخگوی نیازهای اجتماعی نیست. و بیکاری نیز می تواند موضوعی باشد که بر اثر تجمع افراد بیکار مفهوم و معنایی را به خود می گیرد و در حالی که همین بیکاران از کارگر ساده گرفته تا کاسب، معلم، نویسنده، هنرمند، مهندس، دکتر و سایر رشته ها، هر کدام به نوبه خود در تولید اقتصاد کشور می توانند سهیم و موثر باشند.
بیکاری ظاهراً پدیده ای است که در اثر فقدان موازنه میان تعادل عرضه و تقاضای کار و فزونی عرضه بر تقاضا به وجود می آید. یعنی از یک سو حجم و ترکیب جمعیت که خود تحت تاثیر شرایط اقتصادی گذشته تکوین یافته است به عنوان منبع و سرچشمه اصلی عرضه کننده و مولد نیروی کار و نیز نظام آموزشی به عنوان مشخص کننده میزان آگاهی حرفه ای و قابلیت های فنی و علمی نیروی کار مطرح است، و از سوی دیگر شرایط تولیدی و شالوده های اقتصادی جامعه به عنوان ارائه کننده فرصتهای شغلی و جذب کننده نیروی کار.
انواع بیکاری
بیکاری اصطکاکی: به بیکارانی گفته می شود که برای آن ها شغل وجود دارد ولی هنوز شغل خود را پیدا نکرده اند. هنگامی که افراد به دنبال شغل هستند، مدت زمانی بیکار هستند که به این نوع بیکاری، بیکاری اصطکاکی می گویند. افراد شاغل نیز ممکن است برای یافتن شغل بهتر، شغل خود را رها کنند و مدتی به دنبال کار باشند که در این زمان دچار بیکاری اصطکاکی هستند.
بیکاری سیکلی(ادواری): این بیکاری هنگام رکود به وجود می آید. در دوران رکود، تولید کاهش می یابد، بنابراین اشتغال کاهش و بیکاری به وجود می آید. به عبارتی، به بیکاری که در دوران رکود به وجود می آید، بیکاری سیکلی یا ادواری گفته می شود. راه مبارزه با این نوع بیکاری، اتخاذ سیاست های مالی و پولی انبساطی است تا تقاضای کل و به دنبال آن تولید ملی و اشتغال افزایش یابد.
بیکاری ساختاری: این بیکاری به دلیل ساختار اقتصادی به وجود می آید. یک نوع از این بیکاری، بیکاری تکنولوژیکی است. با تغییر تکنولوژی، بعضی شغل ها از بین می رود و شغل های جدید به وجود می آید. اگر افرادی که شغل خود را از دست داده اند، نتوانند آموزش لازم را ببیند و شغل های جدید پیدا کنند، بیکار می شوند که بیکاری ساختاری نام دارند.
بیکاری فصلی: به بیکارانی گفته می شود که به دلیل فصلی بودن شغل آن ها، در بعضی از فصول سال بیکار می شوند. مثلاٌ کارگران پیست های اسکی در تابستان بیکار هستند و یا کارگران ساختمانی در فصول سرد سال بیکار هستند که به بیکاری فصلی معروف اند.
بیکاری آشکار و پنهان: بیکاران آشکار به بیکارانی گفته می شود که شغلی ندارند. بیکاری های سیکلی، ساختاری، فصلی و اصطکاکی از نوع بیکاری آشکار هستند. بیکاران پنهان به افرادی گفته می شود که شغل دارند ولی در تولید نقشی ندارند. مثلاً اگر در شرکتی ۱۰۰ نفر کار کنند و با ۸۰ نفر نیز همان تولید را بتوان انجام داد، گفته می شود که ۲۰ نفر از آن ها بیکار پنهان اند. البته بیکاری پنهان در آمارگیری، محاسبه نمی شوند ولی در بعضی از تحقیقات، برآوردهایی از این نوع بیکاری، ارائه می شود.
شاخص مناسب برای تعیین آمار درست بیکاری
اما برای نشان دادن میزان بیکاری در جامعه از چه شاخصی باید استفاده کرد؟ تعداد افراد بیکار در جامعه نمی تواند مفهوم درستی از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم آن جامعه را نشان دهد. اگر تعداد افراد بیکار را به کل کسانی که در سن کار و اشتغال هستند، تقسیم کنیم، نسبت حاصل نرخ بیکاری جامعه است. این نرخ بیان درستی از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ارائه می دهد. برای مثال وقتی بیان می شود نرخ بیکاری نسبت به سال گذشته افزایش یافته است؛ یعنی افراد فعال امسال رقابت شدیدتری برای یافتن شغل و کسب درآمد خواهند داشت، یا به عبارتی شانس یافتن شغل برای آن ها کاهش یافته است. هم چنین اتخاذ سیاست های اقتصادی کشور به گونه ای بوده که امکان ایجاد شغل نسبت به گذشته کاهش یافته است.
اما تحلیل وضعیت اقتصادی با استفاده از این نرخ به چه صورت است؟ شاید در نگاه اول به نظر برسد در یک اقتصاد خوب با به کارگیری مناسب منابع بهترین نرخ بیکاری صفر درصد است، اما باید عنوان کرد حتی بهترین اقتصادها با ایجاد فرصت های شغلی فراوان نمی توانند به این میزان برسند. دلیل آن این است که همواره در هر برهه زمانی عده ای شغل خود را از دست می دهند و عده ای نیز صاحب شغل جدید می شوند و نمی توان نقطه زمانی یافت که در آن تمامی افراد جویای کار صاحب کار باشند. این بخش از جامعه درصدی از نرخ بیکاری را به وجود میآورند که به آن نرخ طبیعی بیکاری گفته میشود. اقتصاددانان میزان این متغیر را بین ۴ تا ۶ درصد برآورد کرده اند. حال اگر نرخ بیکاری در کشوری از ۳ به ۵ درصد برسد، نمیتوان گفت وضعیت اشتغال در این کشور بد است؛ زیرا این مقدار کماکان کم تر از نرخ طبیعی بیکاری است یا اگر نرخ بیکاری کشوری از ۱۴ درصد به ۱۰ درصد رسید، نمی توان گفت وضعیت اشتغال در این کشور به طور کلی بهبود یافته است. حال با این چارچوب نظری می توان به نرخ بیکاری در ایران کنونی نظری افکند.
آمار بیکاری در ایران
آخرین آماری که مراکز رسمی اعلام کرده اند، مربوط به نرخ بیکاری در زمستان ۱۳۹۵ است. این گزارش آماری توسط بانک مرکزی ایران ارائه شده است. در این گزارش به بررسی مهم ترین شاخص های مرتبط با بازار کار در زمستان ۱۳۹۵ و مقایسه آن با پاییز ۱۳۹۵ و زمستان سال ۱۳۹۴ پرداخته شده است. بر اساس نتایج آخرین طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران در زمستان ۱۳۹۵، جمعیت فعال (عرضه نیروی کار) به حدود ۲۵٫۵ میلیون نفر و جمعیت شاغل (تقاضای نیروی کار) به حدود ۲۲٫۳ میلیون نفر رسیده است.
آمار و اطلاعات مذکور در مقایسه با زمستان ۱۳۹۴ در خصوص جمعیت فعال ۱۰۷۸ هزار نفر و جمعیت شاغل ۷۶۶ هزار نفر افزایش را نشان می دهد. این امر به معنای آن است که علی رغم افزایش قابل ملاحظه ۷۶۶ هزار فرصت شغلی طی یک سال گذشته، به دلیل آن که تحت تاثیر افزایش نرخ مشارکت اقتصادی، میزان افزایش در عرضه نیروی کار بیش تر از میزان افزایش در تقاضای آن بوده، لذا جمعیت بیکار و نیز نرخ بیکاری افزایش یافته است. به طوری که نرخ بیکاری به ۱۲٫۵ درصد رسیده که نسبت به فصل مشابه در سال قبل، ۰٫۷ و نسبت به فصل قبل ۰٫۲ واحد درصد افزایش یافته است.
در زمستان ۱۳۹۵، نرخ مشارکت اقتصادی در گروه سنی ۱۰ ساله و بیش تر، ۳۸٫۹ درصد بوده است که در مقایسه با زمستان ۱۳۹۴ حدود ۱٫۲ واحد درصد افزایش داشته است. این افزایش در نرخ مشارکت اقتصادی، در همه گروه ها (زنان، مردان، شهری و روستایی) بروز نموده است.
نرخ بیکاری جوانان (۲۴-۱۵ سال) در زمستان ۱۳۹۵ به ۲۸٫۱ درصد رسیده که نسبت به فصل مشابه در سال قبل و فصل قبل کاهش یافته است.
پیشنهادهایی برای مسئله بیکاری در ایران
بی تردید مسئله بیکاری در ایران مشکل لاینحل نیست. لازمه کاهش بیکاری، رونق و رشد اقتصادی است. باید توجه داشت که هر یک درصد رشد اقتصادی، حداقل ۱۰۰ هزار شغل جدید و پایدار ایجاد می کند. پس تا رشد اقتصادی در حد ۶ تا ۸ درصد در ایران رخ ندهد و این رشد تداوم نیابد، نمی توان به رفع و یا کاهش معضل بیکاری امید بست.
به مسئله اشتغال باید از دو منظر توجه کرد. اول این که اشتغال موجود حفظ گردد و دوم اشتغال جدید ایجاد شود. وقتی اشتغال موجود با خطر مواجه می شود، شاغلان نیز در بازار جذب کارهای جدید و چند شغله می شوند؛ ضمن این که سقف اضافه کاری ها افزایش پیدا میکند. بنابراین اول باید شرایطی ایجاد کرد که اشتغال موجود حفظ شود و سطح درآمدها ارتقا پیدا کند تا نیروهای بیکار شده و یا کم درآمد شده دوباره وارد بازار کار نشوند. برای افزایش اشتغال می توان به پیشنهادات ذیل فکر کرد.
۱- افزایش ساخت مسکن؛ زیرا ساخت مسکن سبب ایجاد مشاغل متنوع می شود. چنان چه این امر مورد توجه قرار بگیرد نه تنها نیاز اصلی اکثر جوانان که نیاز به مسکن است را تامین می کند، از طرفی سبب ایجاد مشاغل متعدد گشته و هم چنین کارگاه ها و کارخانه های کوچک و بزرگ هم می توانند از آن بهره گیرند.
۲- توسعه جهانگردی و گردشگری؛ با توجه به این که کشور ما از جاذبه های گردشگری فراوان برخوردار است با توجه بیش تر به این بخش، می توان از این طریق باعث ایجاد شغل های جدید در جامعه شد.
۳- توسعه فعالیت های تکنولوژی اطلاعات و توسعه فعالیت های آی.تی؛ که سبب به کارگیری نیروهای جوان و با استعداد کشور و به تبع موجب اشتغال زایی شده و هم چنین موجب ارز آوری قابل ملاحظه ای می شود.
۴- جلوگیری از قاچاق کالاها؛ چرا که قاچاق کالا سبب می شود بسیاری از شرکت های تولیدی ورشکست شده و بسیاری از کارکنان آن ها بیکار شوند. جلوگیری از قاچاق و حمایت از کالای ایرانی سبب اشتغال زایی شده و از بیکاری جلوگیری می کند.
۵- حمایت از کارآفرینی و کار آفرینان؛ این راهکار -که نگارنده نیز با توجه به اطلاعات خود آن را پیشنهاد می کند-، می تواند در اشتغال زایی بسیار موثر باشد. حمایت از جوانان ایرانی و استعداد آن ها در زمینه های مختلف اعم از علمی و هنری باعث می شود آن ها به خودباوری رسیده و بخش عمده ای از نیروی جوان و فعال از بیکاری رهایی یابند.
۶- بحث بعدی روابط خارجی ایران با دیگر کشورها است. اگر بتوان روابط ایران را با کشورهای دیگر منطقی کرد و از تنش ها کاست، دچار نوعی گردش اقتصادی خواهیم شد که همین گردش اقتصادی منجر به این می شود که بازار اشتغال رونق پیدا کند.