نگاه به چین مشکلات ایران را حل نمیکند. ما را به پیمان شانگهای راه نمی دهند، چطور توقع داریم چین و روسیه متحد استراتژیک ایران باشند؟ نگاه به شرق نگاه شکست خورده ای است.
یک فعال سیاسی درباره راهبرد نگاه به شرق در دولت سیزدهم بیان کرد: شوروی بزرگترین زرادخانه اتمی و تسلیحاتی را داشت و از قدرت بازدارندگی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود.اما در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد. بدون اینکه حتی خبردار شود که چه اتفاقی افتاده است.
ابراهیم اصغرزاده گفت: سیاست خارجی دولت رئیسی اگر هدفش باز کردن درهای اقتصاد جهانی به سمت اقتصاد ایران نباشد، بقیه آن دیگر مهم نیست و کارایی نخواهد داشت. اینکه رئیسی با وزیرخارجه خود بتواند ابتکار خلاقانهای در راستای سیاست خارجی داشته باشد معلوم نیست اما می توانم بگویم که همه راه ها به مذاکرات وین ختم می شود. در حال حاضر بمبی به نام افغانستان در همسایگی ما قرار دارد و زمانی می توانیم بازی را جلو ببریم و این بمب را خنثی کنیم که در آن به نتیجه برسیم. این سیاست نمی تواند بر مبنای سیاست تهاجمی و نگاه به شرق باشد.
این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه نمی توان تنها به شرق بسنده کرد و مسائل کشور را حل کرد افزود: «سیاست نگاه به شرق کاریکاتوری است چرا که اگر ایران با غرب رابطه نداشته باشد برای ما ارزشی قائل نیستند و این رابطه به رابطه ای تاکتیکی تبدیل می شود. همین ارتباط با همسایگان که مطرح می شود می بینیم که آنها در حال پیوند با اسرائیل هستند.
وجود طالبان در شرق کشور بدین معناست که مسیر تعالی منطقه معکوس شده و رو به افول رفته است. طالبان نیامده که دولت مدرن تاسیس کند؛ عجیب است که برخی از آن به عنوان جنبش اصیل یاد می کنند در حالی که این گروه ترور و خشونت را در پیش گرفته است. این اتفاق تحولات منطقه را تغییر خواهد داد و جریانات افغانستان فرا افغانستانی خواهند شد. همچنین بر ارتباط ایران با جهان خارج نیز تاثیر خواهد گذاشت.
نگاه به شرق یک بازی است که باید آن را کنار بگذاریم. نه روسیه و نه چین حاضر نیستند جلوی بمب صدور تروریسم را بگیرند. هر دو در مرزها آسیب پذیر می شوند. اتفاق افغانستان و قدرت گیری طالبان یک اتفاق دیالکتیکی است.»
اصغرزاده بیان کرد: «می دانید که شوروی بزرگترین زرادخانه اتمی و تسلیحاتی را داشت و از قدرت بازدارندگی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود. ضمن اینکه این قدرت شامل قدرت سخت نبود و شوروی آن موقع قدرت نرم بالایی نیز داشت و جهان کمونیزم جهان مترقی قلمداد می شد. تمام جنبش های آزادی بخش تمام نگاهشان به شوروی و حمایت هایش بود اما در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد. بدون اینکه حتی خبردار شود که چه اتفاقی افتاده است. چرا که در توهم قدرت به سر می برد چرا که نتوانست منابع اقتصادی را برای ماجراجویی های خود ایجاد کند.
نمی شود کشوری بگوید که بازدارندگی نظامی دارد و از طرفی اقتصاد کشور را نادیده می گیرد و مردمش در خیابان اعتراض می کنند و پای صندوق های رأی حاضر نمی شوند. نگاه به چین مشکلات ایران را حل نمیکند. ما را به پیمان شانگهای راه نمی دهند، چطور توقع داریم چین و روسیه متحد استراتژیک ایران باشند؟ نگاه به شرق نگاه شکست خورده ای است.