احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی نوشت: نظام جمهوری اسلامی اتهامِ “یهودستیزی” علیه خود را به شدت رد میکند، اما سیاست “ضد صهیونیستی” خود را نه فقط انکار نمیکند بلکه قاطعانه بر آن پای میفشرد. واقعیت این است که به جز ماجرای نفی هولوکاست که آن هم به نظرم نه به قصد یهودستیزی بلکه به انگیزۀ مقابله با صهیونیسم مطرح شد، تا کنون موضعی یهودستیزانه از سوی سران نظام مطرح نشده است. با این حال، محافل و افراد مؤثری در نهادهای حاکم، هر از چندی زبان به بیان مطالبی میگشایند که نه فقط یهودستیزانه است بلکه گویی با اصل دیانت اولیۀ موسی و پیامبران بنیاسرائیل نیز مشکل دارند! این رویکرد را میتوان در حملاتِ برخی چهرههای جنجالی به سلسلۀ شاهنشاهی هخامنشیان و رابطۀ همدردانۀ آنها با یهودیان عصر خود به وضوح مشاهدۀ کرد. هخامنشیان بیش از سیصد سال قبل از میلاد مسیح بر اثر حملۀ یونانیان به رهبری اسکندر مقدونی منقرض شدند. بنابراین، هخامنشیان نه دوران مسیح را به چشم دیدند و نه طبعاً تصوری از اسلام داشتند. اگر از زاویۀ آموزههای اسلام به تاریخ ادیان سامی بنگریم، دین موسی از زمان بعثت او تا ظهور مسیح تنها “دینِ راستین” بر روی زمین بوده است. بعد از آن، از ظهور مسیح تا بعثت محمد، تنها “دین راستین”، دیانت عیسوی بوده است. پس از بعثت محمد نیز “دین راستین” اسلام شده است. بنابر این، هخامنشان در دورانی میزیستهاند که از نظر اسلام، تنها دینِ راستین رویِ زمین یهودیت بوده است. با این حساب، چطور میتوان همدردی شاهانِ هخامنشی با یهودیان عصر خود را تقبیح کرد و آنان را طرفدار “صهیونیسم” دانست و در عین حال ادعای مسلمانی هم کرد؟ کسی که یک بار متن قرآن را مرور کرده باشد، این مسائل را به راحتی در مییابد، حال چطور عدهای از موضعِ “آلترا مسلمانِ سوپر انقلابی” این بدیهیات را نمیدانند و حمله به هخامشیان را پیشۀ خود کردهاند!
اکتبر 08