اظهارات ضدونقیض مسئولان جمهوری اسلامی درباره برگزاری بدون تماشاگر مسابقه فوتبال تیمهای ملی ایران و کره جنوبی در چارچوب مسابقات مقدماتی جهانی همچنان ادامه دارد.
برخی رسانههای حکومتی گزارش دادهاند که ضوابط مربوط به پروتکل بینالمللی مسابقات فوتبال که منجر به حضور تماشاگران در ورزشگاه میشود، رعایت نشده و همین مسئله محرومیت تماشاگران ایرانی در دیدار با کرهجنوبی را رقم زده است.
اما روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «فرار از دردسرهای حضور زنان»، بر «عامدانه بودن» تصمیم فدراسیون برای مطلع نکردن فیفا و کنفدراسیون آسیا تاکید کرده است.
دبیرکل فدراسیون فوتبال هم گفته است: خودمان به این نتیجه رسیدیم که دیدار ایران و کرهجنوبی بدون تماشاگر باشد و برای دیدار بعدی زیرساختها و بعضی مسائل دیگر را رعایت کنیم.
نظر برخی فعالان رسانه ای:
*به خاطر اینکه زنان را به استادیوم راه ندهند کلا حضور مردان را هم تعطیل کردند. خسته نباشید!
*درباره همین حضور تماشاگر در بازی ایران و کره چند جور حرف شنیدید؟
من سه جور!
اول گفتند نمی دانستیم باید دو هفته زودتر درخواست کنیم.
بعد یک شیرمردی در فدراسیون گفت من نخواستم.
حالا هم وزیر ورزش گفته اونها نخواستند!
پچ پچ مردم جالب تر است: «نخواستند زن ها را به ورزشگاه راه دهند!»
* شصت هزار نفرو بدون تست و پروتکل فرستادن کربلا و برگشتن وسط مردم
بعد برای هفت هزار نفر با فاصله گذاری و اونم برای دو ساعت تو استادیومو میگن به خاطر سلامتی مردم بدون تماشاگر برگزار میکنیم ما هم باور میکنیم که اصلا ربطی به فشار فیفا و ورود خانما به استادیوم نداره
روایت آنها و روایت جامعه
مسابقه فوتبال ایران و کره بدون تماشاگر برگزار میشود این خبر در حالی مطرح میشود که مدتی پیش وزیر ورزش و جوانان حضور زنان در استادیوم آزادی هنگام برگزاری این مسابقه را تایید کرده بود.
روزنامه همدلی نوشت: این موضوع در طی روزهای گذشته واکنشهای زیادی را دنبال داشته است؛ بسیاری افراد معتقدند آنطور که گفته میشود نیست که یک اشتباه سهوی باعث برگزاری بدون تماشاگر بازی ایران و کره شده باشد؛ بلکه این اتفاق تعمدی و بسیار سیاستمدارانه انجام شده تا زنان نتوانند به استادیوم راه پیدا کنند. هرچند که نمیتوان نیتخوانی کرد و سندی برای متهم کردن کسی وجود ندارد، اما افکار عمومی روایت خود را از این موضوع باور میکند.
ورود زنان ایرانی به استادیوم ممنوع
پس از انقلاب، امکان حضور زنان در استادیوم آزادی و تماشای از نزدیک مسابقات فوتبال دیگر فراهم نبود. از دهه ۷۰ مطالبه حضور زنان در استادیوم مطرح شد. اما در این کشاکش باز هم زنان بودند که باید عقبنشینی میکردند. در همه این سالها وقتی مسابقهای بین تیمهای ملی ایران و سایر کشورها برگزار میشد زنان خارجی امکان نشستن بر صندلیهای ورزشگاه آزادی را پیدا میکردند و زنان ایران برای حمایت از تیم ملی کشورشان باید در خانه میماندند.
بسته بودن درها به روی زنان همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم یک سال پس از روی کار آمدن خود، خطاب به محمد علیآبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی از او خواست «بخشی از مرغوبترین مکانهای تماشاگران در ورزشگاههایی که مسابقات فوتبال ملی و مهم برگزار میشود، به طور ویژه به بانوان و خانوادهها اختصاص پیدا کند.»، اما با مخالفت مراجع موضوع منتفی شد. شهریور سال ۸۷ نیز خبرهایی مبنی بر این که زنان میتوانند بازیهای زیر نظر ای. اف. سی را تماشا کنند منتشر شد، اما به هفت دختری که برای دیدن بازی سایپا و بنیادکار به ورزشگاه آزادی رفته بودند اجازه ورود داده نشد.
استادیومهایی که زنانه نشد و زنانی که استادیومی شدند
در همه این سالها مسئولان از حضور زنان در استادیومهای ورزشی برای تماشای مسابقات فوتبال طفره رفتند، اما دختران و زنانی که میخواستند به استادیومها راه پیدا کنند هیچ چیز جلودارشان نبود. در همه این سالها دخترانی در بخشیدن رنگ زنانه به استادیوم در برابر مسئولان ناکام مانده بودند، رخت تماشاچیان آزادی را به تن کردند و همه جور خطر را به جان خریدند تا بتوانند در استادیوم حاضر شوند. مسئولانی هم که با توجیه نگرانی علما و رعایت نشدن شئون زنان بر مسئله استادیومها سرپوش میگذاشتند، هیچ گاه به این سوال پاسخ ندادند که شئونات زنان با پوشیدن لباس مردانه بیشتر به خطر میافتد یا به قائل شدن حق ورود به استادیوم برای آنان.
ماجرای دختر موسوم به آبی
اینکه دختران موفق به تماشای فوتبال در استادیوم در میان جمعیت مردانه میشدند یا نه فقط به شانس آنها بستگی داشت. بسیاری از آنان شناسایی میشدند و گاهی نیز کارشان به بازداشت میکشید. از جمله این دختران میتوان به سحر خدایاری، که به دختر آبی شهرت پیدا کرد، اشاره کرد. سحر خدایاری اهل قم بود، جایی که خیلی از ما تصور آن را نداریم که زنان یا دخترانش مایل به حضور در استادیومهای ورزشی باشند. سحر اسفند ۱۳۹۷ برای تماشای بازی بین استقلال تهران و العین امارات به ورزشگاه رفته و بازداشت شده بود و شهریور ماه در مقابل دادگاه اقدام به خودسوزی کرد.
منابع قضایی میگفتند علت بازداشت سحر خدایاری نه حضور در استادیوم بلکه پوشش غیرمناسب او و درگیری با ماموران بود. کمی بعد از این ماجرا، برخی اتفاقات باعث شد زنان بتوانند برای نخستین بار به ورزشگاه آزادی بروند و مسابقه بازی ایران و کامبوج را از نزدیک تماشا کنند؛ مسابقهای که ایران توانست با همراه داشتن زنان در کنار خود کامبوج را گلباران کند. تا پیش از این دیدار، زنان فقط یک بار در دوران جام جهانی قبلی فوتبال توانسته بودند به استادیوم بروند و مسابقه را از نزدیک تماشا کنند. با این حال مسابقه ایران و کامبوج دیگر تکرار نشد. شاید پاندمی کرونا در باز نشدن پای زنان برای بار دیگر به استادیوم نقش داشته باشد، اما بسیاری معتقدند این نقش کمرنگتر از نقش مسئولان بوده است.
روش سیاستمدارانه با هدف حذف زنان از استادیوم؟
هفته گذشته خبری منتشر شد که بازی ایران و کره جنوبی در ورزشگاه آزادی با حضور زنان انجام خواهد شد. اما پس از انتشار این مطلب، خبرها حاکی از آن بود که احتمالا این مسابقه بدون تماشاگر برگزار شود؛ در حالی که در شرایط کرونایی، تیمهای میزبان باید برای حضور تماشاگر در استادیوم تا ۱۴ روز قبل از برگزاری مسابقه به کنفدراسیون آسیا، این موضوع را اعلام کنند این درخواست تا چهارشنبه گذشته ارسال نشده بود. بسیاری از رسانهها از احتمال ضعیف برای حضور تماشاگر در استادیوم سخن گفته بودند تا آنکه خبرگزاری مهر کار را تمام شده اعلام کرد. به این ترتیب این مسابقه نه تنها رنگ زنانه بلکه رنگ تماشاچی مرد را هم به خود نخواهد دید.
واکنش کاربران
اما این موضوع چند روزی است که واکنش کاربران در شبکههای اجتماعی را به همراه داشته است. بسیاری از آنها معتقدند ارسال نشدن نامه به کنفدراسیون فوتبال آسیا از سر تعمد بوده و برگزار کنندگان این بار به دنبال بازی یک نفش سیاسی برای راه ندادن زنان به استادیوم بودهاند. کاربری نوشته: «برای همین گفتن زنها بیان پس، از اونور هم اطلاع ندادن به فیفا که بیفته گردن اونا، احسنت»، دیگری نوشته: «اینا واسه اینکه خانمها رو راه ندن، حاضرن سکوهای استادیوم رو از جاش بکنن. بازی بدون تماشاگر که چیز خاصی نیست.» کاربری میگوید: «دلیل اصلیش اینه که نمیخواستند زنان هم در ورزشگاه باشند!» کاربر دیگری نیز معتقد است: «ما هم باور کردیم که در این ناآگاهی عمدی در کار نبود!» فرد دیگری معتقد است: «کل داستان این بود که زنهارو راه ندن و این ندونستن تاریخ و اینا هم بهانه است.»
روایت آنها؛ روایت جامعه
اثبات اینکه تعمدی در نفرستادن نامه به کنفدراسیون فیفا در کار باشد یا آنکه کاملا سهوی انجام شده باشد، خیلی آسان نیست. البته شاید بعدها این موضوع شدنی باشد، اما جامعه فعلا روایت و استدلال خود را صادقانه میداند.