این امر حداقل از سه منظر برای پویایی جامعه و نظام سیاسی آن کشورها، حائز اهمیت است. یکی اینکه هیچگونه تقدس و امکان فرار از مسئولیتِ زیر لوای آن را به افراد نمی بخشد و دوم موجب راندن شخصیت های سیاسی و ایجاد روند اپوزیسیون سازی داخلی نمی شود. سوم موجب اعتماد به نظم سیاسی و نهادمندی قدرت سیاسی در چارچوب آمریت حقوقی خواهد شد.در ایران اما امکان فراخواندن افراد به پاسخگویی در برابر حجم عظیم اختیارات آنها زمانی که در قدرت هستند که جزء محالات است، صحبت از آن پس از قدرت نیز به دلایل سیاسی – امنیتی، در هم تنیدگی مسائل و تداخل حوزه های اختیارات – مسئولیت ها امکان پذیر نیست.بر همین مبنا مسائل در هالهای از اتهامات و گمانههای راست و دروغ به ورطه ی جر و بحثهای زرگری فرو میکاهد. صرفاً دستاویزی برای اقمار شخصیت های سیاسی برای حملات و ضد حملات گاه به گاه به یکدیگر میشود.
اکنون صحبت از محاکمه آقای روحانی صرفاً ریشه در تلاش برای ایزوله کردن او و حفظ هستهٔ اقتدار شکل گرفته شده دارد. بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری، روحانی در حالت بایگانی موقت قرار گرفت. در آن مدت و با اتکاء به اینکه حریف از رینگ خارج شده، میزان هجمه ها هم تقریبا بایکوت شده بود. اما با توئیت یکی دو پست از سوی او، پروژهٔ تهاجم نیز با سخن از محاکمهٔ روحانی آغاز شد.نگارنده فارغ از هر گونه حب و بغضی نسبت به آقای روحانی، از مدعیان محاکمه استدعا میکنم که در روند محاکمه جدی باشند و اگر جسارت دارند این کار را انجام بدهند که به خیر و صلاح جامعه و نظام سیاسی خواهد بود.این امر سنگ بنایی می شود که مخاصمات سیاسی در یک روند حقوقی و نهادمند، جاگیر شوند و با دادرسی عادلانه، از هزینه های مازاد اپوزیسیون سازی و فرار شخصیت های سیاسی به خارج از کشور جلوگیری شود.بعلاوه و مهم تر آغازگر امکان عملی شدن، پاسخگویی مسئولان کلان کشوری فراهم می شود و می توان با استناد به این رویهٔ نیکو، تمامی دست اندرکاران را نه به محاکمه، حداقل به ورطهٔ پاسخگویی کشاند و از هاله ای از قداست که پیرامون آنهاست، رهانید.
معروف است که زمانی مهندس بازرگان با اعدام هویدا مخالف بود به این دلیل که نخست وزیرکُشی باب می شود، ما اما با محاکمه روحانی موافقیم تا امکان محاکمه همهٔ کسانی که دارای اختیارات گسترده و در مصادر امور هستند، باب شود.