«پاسارگاد» و «هخامنشیان» دو عبارتی است که این روزها بیش از هر زمان دیگری نقل دهن مسئولین به ظاهر دلواپس فرهنگ و تمدن ایران شده است. یک روز رئیسجمهور مملکت میآید با «ظالم» خواندن سلسله کوروش نقش او را در تاریخ کهن ایران به طور کلی نفی کند، روز دیگری فلان وزیر از تخریب مقبره کوروش به نفع کشاورزی مردم میگوید. این اظهارات و غرضورزیها چیز تازهای نیست اما آن چیزی که نگرانی همه را به همراه داشته، نگرانی از حفر چاه در نزدیکی پاسارگاد و احتمال آسیب رسیدن به این بنای تاریخی است. سایت دیدهبان ایران در همین رابطه با دکتر حامد وحدتی نسب، باستانشناس به گفتوگو نشسته که متن آن به شرح زیر است:
*آقای دکتر! در سفر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور دولت سیزدهم به استان فارس دو مصوبه مطرح شده است که یکی از آنها حفر چاه در نزدیکی پاسارگاد به دلیل مشکلات آبی کشاورزان است، نظر شما در این باره چیست؟ به نظر شما این چاه زدنها تا چه اندازه به بافت پاسارگاد آسیب میزند؟
یکی از مشکلات اساسی که در اقلیم ایران وجود دارد همین حفر چاه های عمیق غیرمجاز است که در یک بازه زمانی به صورت بسیار بی در و پیکر این مجوزها صادر شده و ما الان نتایج آن را به صورت فرونشست های زیادی در نقاط مختلف ایران میبینیم. ما الان شاهد این مسئله هستیم که سفره های آب زیرزمینی در حال خالی شدن هستند و آن فشار به طبقات پایینی برداشته شده و در نتیجه زمین دچار فرونشست شده است. همین مسئله یک حساسیت بسیار ویژهای را برای پاسارگاد به وجود آورده است. گرچه با توجه به صحبتهای آقای دکتر فدایی، مدیر پایگاه پاسارگاد، اساسا چیزی با عنوان حفر چاه در نزدیکی پاسارگاد مدنظر نیست. اگر کاری هم در حوزه کشاورزی بخواهد تغییراتی رخ دهد، این اقدامات در جهت رونق گرفتن کشاورزی گلخانهای است. اگر یک درصد احتمال داشته باشد که این مصوبه حفر چاه انجام شود، قطعا مشکلات خیلی اساسی را برای پاسارگاد به وجود میآورد.
*یکی از بحث های دیگری که واکنش های بسیاری را در بر گرفته، تخریب 200 خانه تاریخی در اطراف حرم شاهچراغ به جهت توسعه حرم است، به نظر شما در این باره چیست؟
من میخواهم از یک زاویه دیگری به این مسئله نگاه کنم. دست بردن به بناهای تاریخی اطراف حرم شاهچراغ به نوعی دست اندازی کردن به حریم خود شاهچراغ است. مجموعه شاهچراغ فقط آن بنا و گنبد نیست، بلکه یک مجموعه بافت تاریخی و فرهنگی است. ینی حرم شاهچراغ و این خانهها در کنار هم معنا پیدا می کنند. طبیعتاً کسانیکه سعی بر تخریب این خانهها دارند، مسبب صدمه به حریم حرم شاهچراغ هستند. به جای اینکه بیایند که این خانهها را بازسازی کنند تا جزءای از بافت فرهنگی آن منطقه شود، سعی بر انجام این کارهایی که بیشترین صدمه را به کشور میزند، میکنند. مثل این میماند ما به بهانه نبود پارکینگ در تخت جمشید، قسمتی از کاخ کوروش را تخریب کنیم و پارکینگ بسازیم! این رویه نقض غرض است. مبحث دیگری که وجود دارد مربوط به کم کاری میراث فرهنگی استانها است. تمام آن بافتها به این دلیل در معرض تخریب قرار میگیرند که ثبت ملی نشدهاند. در واقع برخی از این کم کاری میراث فرهنگی سوءاستفاده میکنند و وقتی کار به محاکم قضایی کشیده میشود دادگاه این قضیه را مطرح میکند که آیا این بناها ثبت ملی شده است یا خیر. یعنی حتی اگر خود دستگاه قضایی هم با تخریب موافق نباشد، نمیتواند کاری را در جهت جلوگیری از آن انجام دهد. آقایانی که میخواهید این کار را انجام دهید ولو به اسم توسعه حرم، شما در اصل دارید به خود حرم ضربه میزنید.
*کسانیکه این اظهارنظرها را مطرح کردهاند، آیا صحبتی با مدیر پاسارگاد داشتهاند؟
من اطلاعات زیادی در این باره ندارم اما آنطور که آقای دکتر حمید فدایی، مدیر پایگاه پاسارگاد مطرح کردهاند که اساسا چنین اتفاقی قرار نیست بیفتد. به نظر بنده خود مدیران میراث فرهنگی و مسئولین عالی رتبه حاکمیت به اهمیت و جایگاه و حساسیتهای مردم نسبت به پاسارگاد و تخت جمشید واقف هستند. مسئولین به دلیل احساسات لحظهای چنین صحبت هایی را مطرح می کنند که قطعا با خارج شدن از این فضا و صحبت با مشاورانشان به این قضیه پی خواهد برد که این اقدام نمی تواند به مرحله عمل برسد. از طرفی دیگر تخریب و دست بردن به بناهایی که ثبت جهانی هستند به این سادگی نیست و این افراد پی خواهند برد که عملیاتی کردن این تخریب غیرممکن است.
*آقای دکتر! به نظر شما غیرمتخصص بودن وزیر میراث فرهنگی چه خطراتی را میتواند برای بافت تاریخی و قدیمی کشور به دنبال داشته باشد؟
شما به من بگویید که کدامیک از مسئولین میراث فرهنگی قبلا متخصص بودند؟ من از این نظر فرقی میان آقای ضرغامی، مونسان، نجفی و نفرات قبلی نمیبینم. شما ملاحظه کنید مدیران میراث فرهنگی هیچوقت متخصص میراث فرهنگی نبودهاند! در نزد بخش اجرایی و حاکمیت ما اساسا چیزی به اسم تخصص در زمینه میراث فرهنگی وجود ندارد. یعنی به عنوان یک تخصص به میراث فرهنگی نگاه نمی کنند. شما الان نگاه کنید هیچوقت پیش نیامده است که مثلا وزیر بهداشت فردی غیرپزشک باشد، یعنی این یک مسئله بدیهی است که یک فرد پزشک باید وزیر وزارت بهداشت شود اما وقتی به میراث فرهنگی میرسیم مسئولین مربوطه یادشان میرود که درباره میراث فرهنگی هم تحصیلات مربوطه مطرح است. وزیر میراث فرهنگی باید تاریخدان و باستان شناس باشد یا حداقل معماری خوانده باشد اما این قضیه دقیقا برعکس اتفاق افتاده است. در ذهن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شکل نگرفته است که میراث فرهنگی متخصص دارد و کسی باید وزیر این بخش شود که دارای تخصص و تحصیلات مربوطه است. مگر ما آقای مشایی و بقایی را از یاد میبریم؟! این نشان می دهد که برای این بخش از تاریخ و فرهنگ که به نظر بنده این وزارخانه یکی از مهم ترین وزارتخانه های یک کشور است چون متولی فرهنگ آن جامعه است، هیچ منطقی مبتنی بر که متخصص برای این حوزه وجود دارد و بیایم از این افراد استافده کنیم، وجود ندارد.
*نظر شما در خصوص اظهارات برخی از مسئولین در خصوص «ظالم» خواندن حکومت هخامنشیان و به نوعی پاسارگاد را جایگاه «ظالمان» خواندن چیست؟ علت این همه هجمه دولتمردان به هخامنشیان و شخص کوروش کبیر چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
دلیل آن جهل است. شما اگر بیایید به این افراد دو کتاب در خصوص تاریخ هخامنشیان معرفی کنید و این افراد بخوانند که البته هیچوقت هم وقت چنین کاری را ندارند، متوجه خواهند شد که ما ادامه نسل گذشتگانمان هستیم و این نگاه بریدهای که به این بخش از تاریخ دارند ناشی از یک نگاه جاهلانه است. بنده در جایی دیگر هم عنوان کردهام که ما ادامه یک روند چند هزار ساله شکلگیری تمدنها هستیم. من اصلا منظورم این نیست که همه سلسلههایی که بر سر کار آمدند، شگفتانگیز بودند، خیر اصلا چنین دیدگاهی ندارم اما در اینکه این افراد ایرانی بودهاند و عرق ملی نسبت به این مملکت داشتهاند، تاکید فراوان دارم. ما اگر بخواهیم با یک دید غیراحساسی به این مسئله نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که کوروش هم برای این آب و خاک جنگید. به نظر بنده نه باید از آنها بت بسازیم و نه اینکه آنها را نفی کنیم. چه خوشمان بیاید چه نیاید این افراد اجداد ما هستند. نفی و نسبت دادن اظهارات ناروا به این افراد نتیجهای جز نفی خود آن حکومت یا شخص ندارد. مسئله این است که در حکومت قبل به صورت اغراقآمیزی به شاهنشاهی هخامنشیان پرداخته شد که این ذهنیت برای بخش مذهبی جامعه ایجاد شد که طاغوت یعنی هخامنشیان! یکی از دلایل هجمه نظام فعلی در ایران به هخامنشیان و شخص کوروش کبیر، مانور دادن حکومت پهلوی دوم به این سلسله است.
*به نظر شما این جهلی که در برخی از مسئولین دیده میشود باعث خسارات غیرقابل جبران به بناهای تاریخی و فرهنگی کشور نمیشود؟
دور از ذهن است. ببینید بخشی از این اظهارات و ادبیات که از سوی مقامات رسمی مطرح میشود نباید لزوما به آنها به چشم عینی و عملیاتی نگاه کرد. به نظر بنده علت این اظهارات ادای یکسری صحبتها برای راضی نگهداشتن یکسری از افراد است و بس. یعنی این اظهارات بیشتر جنبه شعاری دارند. به هر صورت عقلانیتی در کشور ما وجود دارد که این عقلانیت هرگز به این افراد اجازه رفتن به سمت تخریب چنین محوطههای شناخته شده نخواهد داد. نمونه بارزش در سد سیوند است که با فاصله بسیار زیادی از پاسارگاد قرار بود بنا شود اما با موج عظیمی از مخالفان روبهرو شد که تا ماهها و سالها همه درگیر آن بودند. قطعا آقایان از این اتفاقات درس میگیرند و کاملا متوجه حساسیت مردم ایران بر روی نمادهای ملی و میهنی هستند. ضمن اینکه یکسری از این افراد در دلشان مخالف تخریب هستند اما در کلام ناچارا به دلایل سیاسی مجبور هستند که مخالف آنچه که اعتقاد دارند، سخن بگویند.