مسوولان دیپلماسی قلیان چاق کردهاند!
محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در روزنامه اعتماد نوشت: مسوولان دیپلماسی کشور، گویی در فراغت کامل قلیان چاق کردهاند و با پک زدن به آن و فرستادن حلقههای دود به آسمان، منتظر چرخ گردوناند تا گوشهای از آسمان سوراخ شود و از غیب، تحفهای برسد و…. آقای امیرعبداللهیان که گهگاه خوشخیالانه سخن میگوید، از زمانی برای مذاکره حرف میزند که برای فهم آن باید به علوم غریبه تسلط داشته باشیم.
اخیرا یک مقام روسی هم که از وعدههای سر خرمن او به تنگ آمده است، با لحنی طعنهوار از اینکه وعده «آینده نزدیک» را ترجمه نمیکند، خواستار روشن شدن تکلیف شده است. همین رفتاری که این روزها و هفتهها شاهدش هستیم، در دوره دولت دهم نیز وجود داشت. درحالی که مرتبا باران قطعنامه بر سر ایران میبارید، دیپلماسی خفته و بیرمق وزارت خارجه، فقط قلیان چاق میکرد.
متاسفانه دستگاه دیپلماسی کشور گمان میکند که الان امریکاییها از فراق برجام لهله میزنند و هر روز که ما آنها را سر کار میگذاریم، میلیاردها دلار زیان میبینند. ازسوی دیگر، آقای رییسجمهور میگوید، ما مذاکرهای را میخواهیم که به نتیجه منجر شود. گویی مثلا همه دنیا از روی بیکاری و برای تنوع با همدیگر مذاکره میکنند و دنبال نتیجه نیستند! خب، اگر با طرفهای غربی روبهروی هم ننشینیم و حرف نزنیم، میفهمیم آنها از ما چه میخواهند؟ و ما چه خواستهای داریم؟ یا عملا کاری کردهایم که هر دو طرف از مواضع یکدیگر دچار توهم باشند؟
در دولت آقای احمدینژاد، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به ریاست آقای سعید جلیلی رسانهها را از انتشار اخبار مربوط به تصویب قطعنامههای سازمان ملل برحذر میداشت و دقیقا روش رسانهای کرهشمالی را اجرا میکرد، اما امروز چنین امکانی وجود ندارد و مردم در همه نقاط کشور، اخبار را رصد میکنند.
گرهای که به کار معیشت و صنعت خورده قطعا از رهگذر تحریمها است حتی اگر ما بخواهیم اقتصاد را به برجام گره نزنیم، باید مذاکره کنیم تا دست حریف را بخوانیم. قطعا ما دوست نداریم برجام به معیشت مردم گره بخورد، اما طرف مقابل چه؟ آنها با گسترش تحریمها فشار را نه به دولت که بر مردم و سفرهشان وارد میکنند.اتفاقا آنها سوراخ دعا را پیدا کردهاند و اگر ما هوشمند نباشیم، در زمین آنها بازی میکنیم. اگر دستگاه دیپلماسی کشورمان قلیان را خاموش کند و از صدای قلقل آن به خواب نرود، شاید بتواند راه به جایی ببرد وگرنه با سیاست «بنشین و تماشا کن» راه را بر محمود افغان باز میکند.